افزایش پذیرش مهاجران افغانستانی؛ خشونت توقف نمی‌کند

مجیب ارژنگ
افزایش پذیرش مهاجران افغانستانی؛ خشونت توقف نمی‌کند

افغانستان، به برکت ساختار بومی‌ای که دارد، مهاجرت چه درون‌مرزی چه بیرون‌مرزی، از دیر باز جزو روزمرگی شهروندان این کشور بوده است؛ به نحوی که به اساس آمار رسمی، نیمی از جمعیت افغانستان، یا مهاجر بوده اند یا درگیر با مهاجرت؛ اما به دلیل تغییرهای آنی‌ای که در روند سیاست‌گذاری و تعامل میان قدرت‌های سیاسی-نظامی موجود در کشور در بیش‌تر از یک سال گذشته به وجود آمده، روند مهاجرزایی و شهروندزدایی سرعت بیش‌تری گرفته و با توجه به گسترش لحظه‌به‌لحظه‌ی دامنه‌ی جنگ‌های نامعتارف و ویران‌گر، کشورهای همسایه و جهان نگران شکل‌گیری موج بزرگی از مهاجرت از افغانستان استند.

از زمانی که یورش‌های نظامی طالبان بر ولسوالی‌ها و مناطق روستایی کشور بیش‌تر شده، شمار مهاجران افغانستانی، چه درون‌مرزی و برون‌مرزی در حال افزایش است. به اساس گزارش‌ها، تنها در سه ماه نخست سال روان میلادی، بیش‌تر از ۵۰۰ هزار شهروند افغانستان به دلیل جنگ از خانه‌های شان آواره شده اند. به اساس آمار وزارت مهاجرت، این روند در شش سال گذشته، باعث شده است که نزدیک به چهار میلیون شهروند از خانه‌ و روستای شان به دیگر گوشه‌های کشور آواره شوند. از مهاجران برون‌مرزی کشور به دلیل نبود سرشماری دقیق و دفتر ثبت احوال به‌روز در کشور و مهاجرت‌های غیرقانونی، آمار دقیقی در دست نیست؛ اما به دلیل افزایش جغرافیای جنگی در کشور و میزان آسیب‌پذیری شهروندان، موج مهاجرت‌های برون‌مرزی نیز پرجوش‌تر شده است.

به دنبال ادامه‌ی درگیری دولت با جنگ‌جویان طالب و به‌نتیجه‌نرسیدن تلاش‌ها برای صلح، پاکستان و ایران، برای نخستین بار از احتمال افزایش مهاجران افغانستانی به مقصد این دو کشور، ابراز نگرانی کرده و خواسته اند برای مدیریت این بحران احتمالی، راه حلی پیدا کنند.

همین‌ گونه، کشورهای آسیای میایه نیز نگران شکل‌گیری موج‌های گسترده‌ی مهاجرت از افغانستان به این کشورها استند. در این میان اما در کنار آمادگی‌های نظامی برای مقابله با خطر نفوذ طالبان و دیگر گروه‌های هم‌سو با آن به سمت خلوت‌گاه روسیه، دولت تاجیکستان اخیرا، اعلام کرده است که در حال امکان‌سازی برای پذیرش ۱۰۰ هزار مهاجر از افغانستان است.

در سوی دیگر، نگرانی از شکل‌گیری موج تازه‌ای از مهاجرت افغانستانی‌ها در پی افزایش جنگ به سوی کشورهای اروپایی، باعث شده که اتحادیه‌ی اروپا، دنبال طرح بدیل شده و امکان راه‌یافتن مهاجران به این کشورها را بگیرد.

اتحادیه‌ی اروپا، به دنبال اجرای طرحی است که به اساس آن به ایران، پاکستان و دیگر کشورهای همسایه و منطقه پول بدهد؛ تا مهاجران افغانستانی را در خود نگه دارند و مانع حرکت شان به سمت اروپا شوند.

این حجمی از تلاش‌ها برای رسیدگی به وضعیت پیش‌آمده و نیامده، این را می‌رساند که بحران جدیدی در افغانستان در حال شکل‌گرفتن است؛ بحرانی که اگر جامعه‌ی جهانی و اتحادیه‌ی اروپا و امریکا، بخواهند، می‌توانند مانع شکل‌گیری آن شده و از مهاجرت میلیونی افغانستانی‌ها، پیش‌گیری کنند؛ بی آن که نیاز باشد، برای نگه‌داشتن مهاجران در کشورهای همسایه، به آن‌ها پول بدهند.

از برخورد منطقه‌ای و جهانی در برابر احتمال شکل‌گیری موجی از مهاجرت از افغانستان، به نتیجه‌هایی زیاد و دقیقی می‌توان رسید؛ اما در این نوشته، دوست دارم، جای این یقین‌ها به چند احتمال بپردازم؛ احتمال‌هایی که مدیریت درست وضعیت، می‌تواند افتادن آن را ناممکن کند.

۱: با توجه به رویکردی که کشورهای منطقه و جهان در دو سال گذشته در برابر افغانستان پیش گرفته و پیش‌روی‌های اخیر طالبان و سقوط‌دادن نزدیک به ۲۰۰ ولسوالی در سه ماه که بیش‌تر آن به گونه‌ی سازمان‌دهی‌شده به این گروه تسلیم داده شده، از حرکت‌هایی که اکنون برای پشتیبانی از مهاجران و یا رسیدگی به حقوق شان در حال شکل‌گرفتن است، می‌توان این احتمال را داد که دولت اراده‌ای برای پایان‌دادن به جنگ و سلطه‌ی نظامی گروه طالبان در افغانستان ندارد و جامعه‌ی جهانی به ویژه امریکا نیز، از ماندن در افغانستان تنها برای اثبات هژمونی اش، خسته شده است؛ زیرا، امیدی برای تغییر آن وجود ندارد. این که جو بایدن، گفته است که آن‌ها برای ملت‌سازی به افغانستان نیامده بودند و از زمانی که به یاد دارد، مردم این کشور، با هم درگیر بوده اند، اوج این دل‌زدگی از بودن در افغانستان حتا به قیمت ازدست‌رفتن هویت جهانی امریکا است. این احتمال با پیش‌روی هرروزه‌ی طالبان و افزایش نارضایتی عمومی از دولت برای کوتاهی در دفاع از شهروندان، می‌تواند وضعیت در افغانستان را به سمتی بکشاند که شکل‌گیری مهاجرت، تنها بخشی از بحران پیش رو در افغانستان خواهد بود.

۲: احتمال دوم این است که با بیرون‌شدن نیروهای بین‌المللی به رهبری امریکا از افغانستان و روشن‌نشدن توافق نهایی برای ماندن ترکیه در کشور و کشیده‌شدن ساختارمند جنگ از جنوب به شمال در قالب گروه طالبان -که در کنار خودش داعش، القاعده، لشکر طیبه، جیش المحمد و.. را نیز دارد-، این کشور در پی گسترش تروریزم در مرزهای روسیه و چین است تا از یک سو، خواب آرام پوتین را به هم بزند و در سوی دیگر، مانع تطبیق پروژه‌های توسعه‌ای چین در منطقه شود.

گزارش شورای امنیت سازمان ملل، از جان‌گیری دوباره‌ی داعش در کشور، در حالی که دولت افغانستان اعلام نابودی آن را کرد و امریکا برای نابودی آن حتا برای نخستین بار بمب مادر را در این کشور تجربه کرد، همه زمینه‌سازی‌ای‌ بوده برای کشاندن بی‌سروصدای جنگ به سوی مرزهای روسیه و چین. از نشانه‌ها نیز بر می‌آید که امریکا تا جایی به این هدفش رسیده؛ زیرا، چین برای این که با بیرون‌شدن امریکا، باز هم بتواند پروژه‌ی یک راه و یک کمر خودش را تطبیق کند، پس از اعلام خروج امریکا از افغانستان، آمادگی‌اش را برای فرستادن نیروی حافظ صلح به افغانستان اعلام کرد. هرچند، با توجه به شناختی که از چین در روابط بین‌الملل وجود دارد، چین شاید این خطر را به جان نخرد؛ اما ماهیت هژمونی، می‌تواند این احتمال را نیز به یقین بدل کند.

در سوی دیگر، با گسترش ناامنی در شمال افغانستان، در کنار این که ترکمنستان و تاجیکستان در مرز با افغانستان، نیروهای نظامی مستقر کرده اند؛ روسیه و تاجیکستان، قرار است یک مانور نظامی ۲۰روزه را در مرز با افغانستان اجرا کنند. هرچند هدف از اجرای این مانور نظامی، افزایش توانایی‌های نظامی خوانده شده؛ اما اجرای آن در چنین شرایطی، به نحوی خاری است که خواب آرام روسیه را در آسیای میانه می‌خلد و با امکان ترویزم‌خیزبودن بخش‌هایی از تاجیکستان، اوزبیکستان، چیچین و قفقاز در شرایطی که افغانستان به امان طالبان و دیگر گروه‌های تروریستی رها شده، افغانستان می‌تواند پناه‌گاه امنی برای گروه‌های تررویستی برون‌مرزی باشد که در کوتاه‌مدت و درازمدت، امنیت و منافع روسیه را تهدید می‌کند.