عباس کریمی: تلاش می‌کنم روزی به یک افسانه بدل شوم

نعمت رحیمی
عباس کریمی: تلاش می‌کنم روزی به یک افسانه بدل شوم

عباس‌ کریمی، شناگر معلول افغانستان است که در زندگی با ناهنجاری و مشکلات زیادی روبه‌رو شده است؛ ورزش‌های متفاوتی را تجربه کرده و از هر کدام چیزهای برای زندگی و امید به دست آورده است. او یک‌تنه در برابر تمام مصیبت‌های زندگی ایستاده و سر خم نکرده است. پسری که با وجود معلولیت مادرزادی، تسلیم نشده و امروز یکی از ورزش‌کاران شناخته شده و نامی افغانستان است که برای درخشش در المپیک تلاش می‌کند. عباس که می‌شد، در کنج عزلتش بپوسد؛ اما او بر همه چیز پیروز شد.
صبح کابل: مهم‌ترین چیزی که ورزش به شما داده، چیست؟
عباس کریمی: ورزش برای من زندگی و نگاه مثبت به دنیا را داده است. ورزش موجب تغییر گسترده در زندگی‌ام شده و همین کافی است.
صبح کابل: می‌شود به گوشه‌هایی از این تغییرهای مثبت اشاره کنی؟
عباس کریمی: نخستین مسأله، تغییر نگاهم به زندگی است. دور شدن از فکرهای منفی و حس ناتوانی ناشی از معلولیت است. ورزش موجب شد که معلولیت برای من محدودیت نباشد و بفهمم که هیچ چیزی نمی‌تواند مانع رشد و پیشرفتم شود.
صبح کابل: معلولیت سختی‌های خودش را دارد؛ چرا در بین تمام رشته‌های ورزشی سخت‌ترینش را انتخاب کردید؟ شما شنا را برگزیدید یا شنا شما را انتخاب کرد؟
عباس کریمی: به صراحت می‌گویم، من اتفاقی وارد شنا شدم؛ اما وقتی خودم را به او معرفی کردم، مرا انتخاب کرد. به واسطه‌ی برادرم وارد حوض «لاجورد» شدم، هر چه گذشت علاقه‌ام به شنا بیشتر شد.
صبح کابل: پیش از شنا، در رشته‌های رزمی فعال بودید؟
عباس کریمی: وقتی ۱۲ساله بودم، کیک بوکس می‌رفتم که قوی شوم و کسانی را که مرا بی‌دست صدا می‌زدند، لت‌وکوب کنم. هدف درستی در ورزش نداشتم، می‌خواستم نگذارم کسی مرا ریشخند کند. برای همین، در ابتدا رشته‌های رزمی را دوست داشتم؛ اما وقتی وارد شنا شدم، دنیایم تغییر کرد.
صبح کابل: دست‌آوردهای تان در ورزش یک‌طرف، برای ما انگیزه‌ی شما مهم است و این ‌که شرایط بدل شدن به الگوی انگیزه را دارید؟
عباس کریمی: خوب، افراد زیادی این را برایم گفتند که کارهایم برای شان انگیزه‌زا است. این مسؤولیتم را بیشتر می‌کند؛ چون باید انگیزه‌های مثبت و خوب داشته باشم. انگیزه هم ناشی از هدف است، وقتی هدفت بزرگ باشد، مجبور استی تلاش کنی تا به خواسته‌هایت برسی! پس اول هدف مهم است.
صبح کابل: چند نفر در این که شما عباس کریمی شوید، نقش داشته اند؟
عباس کریمی: در نخست برادرم «محمد کریمی» بود که زمینه‌ی ورزش شنا را برایم مهیا کرد. بعد خوش‌شانس بودم که با استاد «قاسم‌علی حمیدی» سرخوردم. او که موجب شد، من از آب نترسم، شنا یاد بگیرم و به امروز برسم. البته دعای خیر پدر و مادر و فامیلم هم بود که ضمن دعا، مشوقم بودند.
صبح کابل: پس از سال‌ها مهاجرت برگشتید، برخوردهای فامیل، دوستان و مردم نسبت به گذشته تا چه اندازه با شما تفاوت کرده است، مثبت شده است یا منفی؟
عباس کریمی: فامیل که حسابش جدا است، همیشه تشویق کرده اند و لطف داشته اند؛ اما مردم که در گذشته وقتی مرا می‌دیدند که دست ندارم، افسوس می‌کردند که زندگی‌ام چطور می‌شود. نگاه منفی داشتند؛ اما حالا همه چیز فرق کرده است. حالا دیگر نگاه ترحم‌آمیزی حس نمی‌کنم. دیگر کسی مرا ضعیف و ناتوان نمی‌بیند که موجب انرژی مثبت است. همان طور که گفتم، تلاش می‌کنم که موجب سربلندی و افتخار برای مردم و کشورم شوم.
صبح کابل: شما در ترکیه، اروپا و امریکا بوده اید، برخورد مردم غرب و افغانستان با معلولان چه تفاوت‌هایی دارد؟
عباس کریمی: تفاوت زیاد است. در اروپا و امریکا به معلول نگاه از بالا به پایین وجود ندارد. معمولا با یک لبخند کوتاه از کنار معلولیت شما رد می‌شوند، آن‌جا بیشتر از جسم، به روح، مغز و فکر شما می‌اندیشند که چگونه است. مثبت یا منفی. در افغانستان اما، فورا شما را قضاوت می‌کنند و معلولیت جسمی شما را بیشتر می‌بینند تا فکر و اندیشه‌ی تان را. مهم ذهن و فکر است که اگر مثبت و آینده‌نگر باشد، انسان را به هر کجا می‌رساند.
صبح کابل: چیزی که معلولان را اذیت می‌کند، نگاه دوگانه و ترحم‌آمیز است. می‌توانی بگویی کدام برخورد و نگاه بیشتر از همه برای معلولان آزاردهنده است؟
عباس کریمی: در افغانستان چیزی که موجب عدم پیش‌رفت معلولان می‌شود، دیدن ناتوانی آن‌ها و درک نکردن توانایی‌های معلولان است. معمولا مردم، معلولان را کم و ناتوان می‌بینند و این کم دیدن و کم زدن، به مرور زمان بدل به ملکه‌ی ذهن معلول شده و او باور می‌کند که ناتوان است.
صبح کابل: می‌توانید سقف توانایی یک انسان را تصور کنید و بگویید که تا چه اندازه است؟
عباس کریمی: توانایی انسان‌ها لایتناهی و فرجام‌ناپذیر است. اگر هدف داشته باشی و تلاش کنی، به هر چیزی که دوست داشته باشی، می‌رسی. سقف توانایی آدم بستگی به خود او دارد که میزان آرزوها و رشد فکری‌اش تا چه حد است، به دریا فکر می‌کند یا به انگشت‌دانه.
صبح کابل: سقف آرزوهای خودت تا کجاست؟ ده سال بعد، موقعیت ورزشی، اجتماعی و فکری عباس کریمی در چه حد خواهد بود؟
عباس کریمی: اهداف بزرگی دارم که اولی‌اش المپیک ۲۰۲۰ است. وعده‌ی قهرمانی نمی‌دهم؛ اما این را قول می‌دهم که کم نگذارم و تمام تلاشم را انجام دهم تا ۵ یا ۶ ثانیه‌ رکوردم را بهبود ببخشم. خواست بعدی‌ام درخشش در پارالمپیک‌های ۲۰۲۴، ۲۰۲۸ و ۲۰۳۲ است که مدال بگیرم.
صبح کابل: در باره‌ی کتاب زندگی تان هم کمی توضیح دهید؟


عباس کریمی: هدف بعدی‌ام نوشتن همین کتاب است؛ چون سختی‌هایی را که من دیده‌ام، دیگران ندیده اند؛ راه‌هایی را که رفتم و کارهایی را که انجام دادم. دوست دارم کتابم در دنیا و افغانستان موجب انگیزه و نگاه مثبت مردم و جوانان به زندگی شود. هدفم تنها تشویق مردم به ورزش نیست، بلکه دوست دارم که همه نگاه مثبت و خوب به زندگی داشته باشند. از خودم توقع زیادی دارم، به اندازه‌ای که می‌خواهم، روزی در افغانستان و جهان یک افسانه باشم.
صبح کابل: کتاب تان به زبان فارسی است یا انگلیسی؟ نویسنده‌اش کیست؟
عباس کریمی: انگلیسی است. از سال‌ها پیش شروع کرده‌ام به جمع‌آوری قصه‌ها و توصیه‌های انگیزشی پدرم که همیشه همراهم اند. دوست دارم این کتاب، یک اثر خوب و مؤثر باشد.
صبح کابل: در پارالمپیک ورزش‌کاران چه مراحلی را برای رسیدن به المپیک طی می‌کنند؟
عباس کریمی: مراحل متعدد و گوناگونی را از شرکت در رقابت‌های شهری، منطقه‌ای، کشوری و قاره‌ای باید پشت سر بگذارند تا به المپیک برسند. البته رقابت‌های کسب سهمیه هم در برخی رشته‌ها وجود دارد که ورزش‌کاران الزاما باید از آن عبور کنند.
صبح کابل: می‌دانیم که قهرمانی و مدال از المپیک بسیار سخت است، برای این که عباس کریمی بتواند از المپیک مدال بگیرد، باید چه چیزهایی در زندگی‌اش تغییر کند؟
عباس کریمی: برای آن که بتوانم در پارالمپیک ۲۰۲۰ مدال بگیرم که وقت کمی نیز به آن مانده است، باید تمرین‌هایم را بیشتر کنم. از نظر تغذیه و استراحت باید حرفه‌ای باشم و همیشه به اهداف بلندم فکر کنم.
صبح کابل: امکانات لازم برایت فراهم است؟
عباس کریمی: تقریبا بلی. برخی چیزهای دیگر است که باید فراهم کنم. مشکل آن است که در امریکا تنها استم و باید هر چیزی را که نیاز است خودم دنبالش باشم.
صبح کابل: شما که رزمی کار بوده‌اید، حتما بروسلی را می‌شناسید. او می‌گفت که قدرت و نقش ذهن در موفقیت مهم است. قدرت و تصویر ذهنی شما از المپیک چیست؟
عباس کریمی: بروسلی خالق سبک جدید و یک الگوی به تمام معنا در ورزش و هنر است. افراد زیادی با دیدن بروسلی وارد ورزش شدند. من همیشه از نظر ذهنی قوی و از بابت فیزیک ضعیف بوده‌ام. چهار سالی که در ترکیه بودم، ۱۵ مدال گرفتم. بسیار سختی کشیدم. در امریکا دوباره از صفر شروع کردم تا در جهان دوم شدم.
صبح کابل: پس هشت سال تقریبا طول کشید تا به المپیک برسی؟
عباس کریمی: بلی، پس از هشت سال سهمیه‌ی المپیک را گرفتم. سختی‌ها ادامه دارد، زندگی آسان نمی‌شود، این ما استیم که قوی می‌شویم. با وجود مشکلات و فوت شدن پدرم؛ اما زندگی ادامه دارد. نبودن پدرم موجب انگیزه‌ی بیشتر من در زندگی شده است تا روح او را شاد کنم.
صبح کابل: سفر تان به افغانستان اجباری بود. جنبه‌های مثبت این سفر اجباری را توضیح دهید.
عباس کریمی: نکته‌ی خوبش دیدن فامیل بود که روحیه‌ام را بالا برد. وقتی وارد کابل شدم، مردم، فامیلم و رسانه‌ها به استقبالم آمده بودند که برایم قشنگ و باورنکردنی بود. من اولین شناگر معلول افغانستان استم که از رقابت‌های جهانی مدال دارد. تشویق مردم باعث آن است که تلاش کنم از پارالمپیک هم مدال بگیرم. دوست دارم نام افغانستان را در دنیای ورزش پرآوازه سازم.
صبح کابل: الگوی فنی تان چه کسی است؟
عباس کریمی: الگوی خاصی ندارم. تلاش می‌کنم، از اشتباهاتم درس بگیرم و نقاط قوتم را بیشتر کنم. افسانه‌های ورزش مثل بروسلی، مایک تایسن، محمدعلی کلی و آرنولد شوارتزنگر را دوست دارم.
صبح کابل: از زندگی شخصی تان بگویید. چندساله استید؟ مجردید یا متأهل؟
عباس کریمی: تازه وارد ۲۳سالگی شده‌ام. مجرد استم و تمام تمرکزم روی پارالمپیک است.
صبح کابل: فامیل اصرار بر ازدواج تان که ندارند؟
عباس کریمی: پدرم وقتی زنده بود، چند بار تصمیم گرفت که با دنیای مجردی وداع کنم؛ اما نشد. اگر ایشان زنده بودند، شاید تا حالا ازدواج کرده بودم. حالا دیگر این تصمیم را ندارم و این را به فال نیک گرفته و فکرم را روی اهدافم متمرکز می‌کنم.
صبح کابل: شما زمانی که در ترکیه بودید، آقای «مایک آیفس / Mike Ives» به شما کمک کرد تا به امریکا بروید. دلیل همکاری ایشان با شما چیست؟
عباس کریمی: ایشان زیاد مرا تشویق کردند، برای آن مرا انتخاب کردند که نسبت به دیگران اهداف متفاوتی داشتم. دلیل دیگری نداشت. ایشان از هر نظر به من کمک کردند تا در امریکا پذیرفته شوم و راه خودم را پیدا کنم. او پا به پای من آمد، مرا حمایت کرد و با مهربانی زیاد دست مرا گرفت. واقعا مدیونش استم.
صبح کابل: می‌گویند دست‌هایی که کمک می‌کنند، مقدس‌تر از لب‌هایی ‌اند که دعا می‌خوانند. شما خوش شانس بودید که دست‌های کمک‌کننده در مسیر زندگی تان قرار گرفتند.
عباس کریمی: دعا و تلاش با یک‌دیگر، کارساز اند. خداوند بزرگ می‌گوید، از تو حرکت از من برکت. این قانون زندگی است که گاهی ناکام باشیم و گاهی کامیاب؛ اما شانس وقتی سراغ آدم می‌آید که تلاش کنیم. در واقع شانس را می‌شود با تلاش خرید و به دست آورد. هرچند گاهی به شانس زیاد باور ندارم. چیزی مفت به دست نمی‌آید. برای رسیدن به آرزوهایت باید تا سرحد جان تلاش کنی.
صبح کابل: چه تفاوت‌هایی را در افغانستان نسبت به پنج یا ده سال پیش حس کردید؟
عباس کریمی: تغییر زیاد است. من به چیزهای مثبت فکر می‌کنم. آدم‌ها بیشتر مثبت‌اندیش شده اند و به ورزش بهای بیشتری می‌دهند؛ ولی با تأسف، ناامنی بیشتر شده و آدم‌ها به خاطر خطر از کشور گریزان اند. برای همین، در کشور خودم احساس امنیت نمی‌کنم.
صبح کابل: چیزی که تا حالا هیچ کسی ازت نپرسیده چیست؟
عباس کریمی: فعلا چیزی به ذهنم نمی‌رسد؛ اما راستش، هیچ کدام از رسانه‌های خارجی و داخلی سوال‌های را که شما پرسیدید، از من نپرسیده بودند. تشکر از شما.