اشاره:
این گفتوگو با عبدالنصیر موحدی، فارغالتحصیل دانشکدهی خبرنگاری دانشگاه کابل انجام شده است. آقای موحدی در ۲۰۱۵ از دانشگاه کابل فارغ شده و کتابی را زیر عنوان «افراطگرایی در دانشگاه کابل»، نوشته است. در این کتاب به شش بخش اساسی -نگاهی به پیشینهی افراطگرایی در افغانستان و پاکستان، چگونگی ورود آن به دانشگاه و موضوعات درسی، چرایی جنگ در خوابگاهها و نقش استادان شرعیات، حرکتهای مدنی در دانشگاه کابل، چگونگی اعتصاب دانشجویان علوم اجتماعی و چگونگی خودکشی زهرا خاوری-، پرداخته شده است.
در این گفتوگو خواستیم از آقای موحدی در مورد نقش دانشکدهی شرعیات دانشگاه کابل در رشد افراطیت بین دانشجویان و حملههای تروریستی بر این دانشگاه بپرسیم.
صبح کابل: مفاهیمی که استادان ثقافت اسلامی در دانشکدههای دانشگاه کابل تدریس میکنند، تا چه حد به افراطیت دینی در بین دانشجویان دامن میزند؟
موحدی: وقتی ما در مورد این مساله صحبت میکنیم، منظور ما از ثقافت اسلامی و مضمون شرعیات نیست؛ بلکه اعمال و گفتار استادانی است که البته اکثر شان در دانشکدهی شرعیات درس میدهند و دانشجویانی که در این دانشکده درس میخوانند.
اگر گذشتهی آنها را بررسی کنیم، گذشتهی دیوبندی دارند و ریشههای افراطگرایی اسلامیای که به مکتب دیوبندی برمیگردد و متاثر از وهابیت است. بسیاری شان در عربستان سعودی، درس خوانده اند. اکثر استادان شان کسانی استند که ابتدا در پاکستان بوده و سپس به عربستان سعودی رفته اند.
همزمان با آغاز دورهی دموکراسی، آنها نیز به عنوان استاد در دانشگاه کابل مقرر شدند. بنا بر این اندیشهی شان افراطی است. در نزد آنهان زنان، موجودی است که باید در خانه باشند. حتا درسخواندن زنان نزد آنها جواز ندارد.
جای تاسف است که در بسیاری از چپترهای دانشکدهی شرعیات، زنان ناقصالعقل خوانده شده اند؛ حتا همین اکنون نیز استادان و اکثر دانشجویان شرعیات در صنفهای درسی شان، علیه نظام صحبت میکنند. در چپترهای شان از کلمهی جهاد نیز سوی استفاده صورت میگیرد که جهاد را علیه کفار و مزدوران کفار روا میدانند. به لحاظ منطقی اگر هر دو مساله را کنارهم قرار بدهیم؛ یعنی نظام فعلی و پیروان اش واجبالقتل استند و هرکسی که آنها را بکشد، غازی است. عملا از داعش و طالب حمایت میکنند؛ حتا زمانی که تظاهرات کردند، نیز با بیرق طالبان و داعش بوده. آنها شعار مرگ بر دموکراسی سر دادند.
در سال ۱۳۹۴ زمانی که آقای داعی بازداشت بود، عملا اعلام کرد که ما قیام را روزی از دانشگاه کابل آغاز میکنیم. اگر بخواهیم خلاصه کنیم، این افراد صددرصد برای جامعهی ما خطرناک اند و اگر جلو شان گرفته نشود، فاجعهآفرین خواهند بود و ممکن است حادثهی چند روز پیش دانشگاه کابل دوباره تکرار شود.
صبح کابل: عناصری که باید در برابر افراطیت دینی در دانشگاه کابل برجسته شود، چه است؟
موحدی: ما در یک جامعهی سنتی و باورمند به ارزشهای اسلامی زندگی میکنیم. فعلا افراطگرایی نیز با شعار حمایت از دین در راه خدا در اینجا، ترویج شده است؛ پس ما باید روش مشابه را پیش بگیریم. بهترین عنصر این است که از طریق علما، برای دانشجویان آگاهیدهی کنیم. چپترهای آموزشی این افراد باید از سوی علمای اهل سنت و اهل تشیع مورد بازبینی قرار بگیرد تا جلو (رشد) افراطگرایی در دانشگاه کابل را کندتر بسازد؛ زیرا در مدت کم، ناممکن است که جلو آنها گرفته شود، تا اینگونه در درازمدت برای حل آن چارهای سنجیده شود و در کنار آن مطالب مفید برای دانشجویان ارایه شود. به نظرم این بهترین و معقولترین شیوه در کوتاه مدت است.
در سوی دیگر، استفاده از ابزار خشونت، شاید در حال حاضر زیاد مفید واقع نشود؛ زیرا تعداد افراطیها در دانشگاه کابل زیاد است و ممکن با این روش، فعالیتهای آنها شدیدتر شود؛ به دلیلی که آنها سلاح و خنجر دین به دست دارند و هر صحبت شان را به دین ربط میدهند؛ در حالی که اعمال شان در تضاد با دین قرار دارد. این افراد در حالی به دانشجویان درس اخلاق میدهند که خود شان بداخلاقترین مردم استند و هرگاهی در برابر شان از خشونت کار گرفته شود، رفتار شان خشنتر میشود.
همچنان راه حل دیگری که میتواند در کوتاهمدت و در حالت مجبوری کارا باشد، این است که ما بیاییم تدابیر امنیتی را جدی بگیریم، به گونهی مثال: کمرههایی نصب شود و جلو این استادان گرفته شود و برای شان پالیسیای تعیین شود تا مطابق آن حرکت کنند و اجازهی استفادههای سو برای شان داده نشود، تا نتوانند دانشجویان را شستوشوی مغزی کنند.
صبح کابل: نفوذ دانشکدهی شرعیات در دانشکدههای دیگر (به عنوان مضمون تدریسی تا پایان سمسترها)، آیا میتواند یک مساله باشد؟
موحدی: دقیقا، تاثیر مستقیم دارد. ما جامعهی سنتی استیم و خیلی راحت، فریب شعارهای دینی را میخوریم و اینگونه افرادی که برداشت دیگر از دین دارند، از دین استفادهی ناروا میکنند. باید بدانیم که محتوای چپترهای این افراد، در خور دانشجویان دانشگاه کابل نیست. اینها هیچ مطلب علمی و دقیق ندارند. تمام تلاش این افراد، به نحوی، تحمیلکردن دیدگاههای شان است و این دو پیامد دارد؛ نخست این که جوانان را با استفاده از استدلالهای غیرمنطقی گمراه میکند و عدهای دیگر را با ایدههای پوپولیستی، شستوشوی مغزی میدهند؛ دوم این که استادان دانشگاه شرعیات کابل حتا تاثیر سویی روی سایر دانشگاههای خصوصی و دولتی داشته اند. معلومات دقیق وجود دارد که دانشجویان دانشگاه شرعیات پس از فراغت به صفوف طالبان و یا داعش رفته اند.
صبح کابل: چرا استادان دانشکدهی شرعیات، قدرت و تاثیر بیشتری نسبت به دیگر استادان دانشکدهها دارد، آیا این یک مسالهی سیاسی است یا به خاطر قدرت دینی در دانشگاه کابل چنین امتیازی به آنان داده شده؟
موحدی: بگذارید این سوال را با مثالی از سریال حضرت یوسف پاسخ دهم. اگر این سریال را دیده باشید، در قسمتی از آن، کاهنان معبد میروند و بدون این که تعداد شان را فهرست کنند، غذا میگیرند و از احترام زیادی نیز برخوردار اند.
دقیقا ما زمانی که در دانشگاه کابل بودیم و در لیلیه زندگی میکردیم، این آدمها (دانشجویان و استادان شرعیات)، وقتی در صف نان میرفتند، یک نفر به نمایندگی شان یک تشت کلان میبرد و پرسان نبود که چند نفر استند، فقط انداخته میرفتند تا زمانی که بس نمیگفتند.
همینطور میوهی آنها دو برابر بود؛ یعنی در کل نسبت به دیگر دانشجویان امتیاز ویژه داشتند. در خود دانشگاه هم متاسفانه همینگونه است؛ هرچند بسیاری از دانشجویان به آنها احترام ندارند. گفته میتوانم که ۸۰ درصد دانشجویان از آنها نفرت دارند، تنها همان ۲۰ درصد که افراطی استند از اینها، آنقدر حمایت میکنند که اگر کسی با اینها مخالفت کند، حاضر است که هم او را بکشد و هم خودش کشته شود.
به طور خلاصه اگر بیان کنم به دلیل ریشههای دینی، آنها نفوذ بیشتر دارند و برخی شان حتا آنقدر افراطی استند که حاضر اند، همانند طالبان برای دفاع از استادان شان جان بدهند.
صبح کابل: آزادی دوبارهی افرادی چون ظاهر داعی و معروف راسخ که پیشینهی عضویت در گروه داعش را داشتند، تا چه اندازه میتواند، سبب تقویت افراطگرایی شود؟
موحدی: قطعا که نقش بهسزایی دارد و افزون بر آن انگیزهی سایر دانشجویان را کاهش میدهد و مردم را ناامید میکند؛ تنشها را نیز افزایش میدهد. آزادی ظاهر داعی و معروف در بخش حمایت از گروههای تروریسیتی، خیلی موثر است؛ چون اینها شخصیتهایی استند که در میان جامعهی سنتی ما خیلی جا افتاده اند.
به عنوان عالمانی شناخته میشوند که سالها تدریس کرده اند و دکتر استند و از این قبیل حرفها؛ چون در گذشته بین مردم حضور داشته اند، حرف اینها روی مردم تاثیر دارد. اینها قطعا تاثیر گذارند و سبب نگرانی برای دانشجویان است و نه تنها که برای دانشجویان؛ بلکه برای امنیت افغانستان؛ زیرا اعترافهای آنها نشان میدهد که در حملات انتحاری در مسجدهای غرب کابل، دست داشته اند.
صبح کابل: در این بخش، چند پرسش در مورد آسیبپذیری دانشگاه کابل مطرح است. به نظر شما نقش دانشجویان و کارمندان دانشگاه کابل در انجام حملات تروریستی چه بوده و تا چه حد جدی است؟
موحدی: به صورت مشخص اگر بگویم، در حملهی اخیر بر دانشگاه کابل، احتمال این که از درون دانشگاه کابل با تروریستان همکاری صورت گرفته باشد، بسیار زیاد است. دانشجویان افراطی با تروریستان همدست استند.
در این میان برخی دانشجویانی استند که نسبت به پسران و دختران در دانشگاه کابل دیدگاه کاملا منفی دارند و آنها را واجبالتادیب (ادبکردن و مجازاتکردن) میدانند. دقیقا گفته میتوانم که دانشجویان شرعیات و حامیان شرعیات، عاملان اصلی و درجهاول میباشند. پیش از این نیز استادان و دانشجویان شرعیات، اعتراف کردند که در حمله برکلپ میوند، کارمندان دولت و حمله بر خبرنگاران در وزیر اکبرخان دست داشته اند.
صبح کابل: لیلیهها را تا چه حد آسیبپذیر از افراطیت میدانید؟
موحدی: لیلیهها مرکز رشد و گسترش افراطگرایی دینی است. استادان و دانشجویان شرعیات از لیلیهها استفادهی اعظمی میکنند. جنگهای خونین خوابگاه دانشگاه کابل گویای این مساله است.
صبح کابل: مهمترین خلاهای امنیتی دانشگاه کابل را در کجا میبینید؟
موحدی: نفوذ تروریستان در میان دانشگاهیان که معلومات را بیرون دادند و با تروریستان کمک کردند؛ غفلت نیروهای کشفی و امنیتی که نتوانستند شناسایی و خنثا کنند و مهمتر از همه این که این حمله وضعیت را بسیار پیچیده و گنگ کرده است.
بزرگترین سوال این است که این حمله کار چه کسی بوده میتواند. آیا گروههای نوتاسیسیای چون داعش توانایی این همه اطلاعات و قدرت چنین حملات را دارند، یا این که این حمله کار استخبارات کشورهای منطقه و جهان میباشد.
صبح کابل: نقش استادان و دانشجویان دانشکدهی شرعیات را در دانشگاه کابل چگونه میبینید؟
موحدی: عامل درجهاول حملات تروریستی، همین شرعیات است. استادان شرعیات عملا علیه دانشجویان و به ویژه دانشجویان هزاره و شیعه تبلیغات میکنند؛ در جنگهای لیلیه، بارها از بلندگوی مسجد فتوا صادر کرده که شیعهها را بکشید، اینها کافر استند. مولوی معروف راسخ این کار را کرده بود و از مسجد روبهروی لیلیه که به نام مسجد الخیر است، اعلام جهاد داده بودند. این اتفاق در دهم محرم ۱۳۹۱ رخ داده بود.
صبح کابل: به عنوان جمعبندی راه حل منطقی در شرایط حاضر چه است؟
موحدی: متاسفانه حالا اگر پیشنهاد کنیم، چندان در نظر گرفته نمیشود و باورمند به این استم که حکومت این پیشنهادها را مدنظر نمیگیرد. با آن هم به عنوان کسی که چهار سال در این دانشگاه درس خوانده ام و روی مسالهی افراطگرایی تحقیق کرده ام، مسایل ذیل باید را پیشنهاد میکنم.
۱- در تمام نهادهای حکومت، چه در پولیس، چه در اردو و چه در امنیت، باید افراد متخصص گماشته شوند. افراد متخصص میتوانند در بسیاری موارد موثر واقع شوند؛ هم در بخش رهبری و هم در بخش کشف و مسایل دیگر.
۲- به دلیلی که موضوع افراطگرایی فعلا از مرزهای دانشگاه بیرون شده و کل جامعه را در برگرفته و خیلی طرفدار پیدا کرده، امنیت افغانستان را کلا تهدید میکند. حکومت ضعیف است. در این حالت نمیتواند در برابر اینها ایستاد شود. بهترین گزینه، این است که از مردم کمک بخواهند، از دانشجویان و از همه. حکومت باید در برابر اینها ایستاد شود.
۳: موضوع دیگر این که در چپترهای استادان شرعیات باید اصطلاحات گسترده صورت بگیرد. علمای دین در مورد آنها باید بحث کنند، محتوای بهدردبخور برای دانشجویان تهیه کنند؛ محتوای فعلی به درد یک دانشجو نمیخورد و درکنارش، در آنها، بحثهایی آمده است که افراطگرایی و حمایت از تروریستان را تبلیغ میکند. اینها باید جلویش گرفته شود.
۴- همچنان حکومت باید گداها را جمعآوری کند. شما میبینید که بسیاری از این گداها پاکستانی استند، از یک جای دیگرآمده اند، اصلا زبان فارسی و پشتو را بلد نیستند؛ آنچه را شخص خودم دیدم، به عنوان نیروی استخباراتی کار میکنند، افراد را شناسایی میکنند، مراکزی را که باید هدف حمله قرار بگیرند، شناسایی میکنند و بعد به تروریستان گزارش میدهند وعملا میبینیم که برای امنیت افغانستان مشکل خلق میکنند که نمونه اش دانشگاه کابل، مرکز آموزشی کوثر دانش، مرکز آموزشی موعود، باشگاه ورزشی میوند و چندین مرکز دیگر است.
۵- حکومت باید از کسانی که علیه اینها ایستاد میشوند، دفاع بکند. اینطور نشود که اینها را به حال خود شان رها کند و اگر کسی کمک کرد، خودش کشته شود. به عنوان نمونه، خودم یکی از همین قربانیان استم. پس از نشر کتاب با مشکلات زیادی مواجه شدم، به خاطر افراطیها، نمیتوانستم در جای مشخصی زندگی کنم، نمیتوانستم وظیفه بروم، نمیتوانستم کار کنم.
مشخصا تهدید میشدم و این منجر شد که به کمک فامیل و دوستان خود از افغانستان بیرون شوم.
حالا که بیرون از افغانستان استم، به هیچکسی آدرس خود را گفته نمیتوانم و نمیتوانم آزادانه به بیرون بروم. در اینجا هم، روزانه صدها پیام میآید و تهدید میکنند. این خطر بسیار بالقوه است؛ بارها از مردم افغانستان قربانی گرفته است. خیلیها حرفی برای گفتن دارند. موضوعاتی در دانشگاه کابل وجود دارد که مردم وقتی میخواهند در موردش حرف بزنند، از ترس گپ زده نمیتوانند.
۶- حکومت باید یک فضای مورد اعتماد را ایجاد کند تا مردم بتوانند، اطلاعات خود را بیان کرده و معلومات خود را از داخل دانشگاه و بیرون از دانشگاه در اختیار نیروهای امنیتی و حکومت افغانستان قرار بدهند.