دولت و خارجی‌ها رو‌به‌روی پیشرفت سینما ایستاده اند

نعمت رحیمی
دولت و خارجی‌ها رو‌به‌روی پیشرفت سینما ایستاده اند

گفت‌وگو با شهاب اسلامی (عکاس- سینماگر)

شهاب اسلامی، هنرمند، عکاس، فیلم‌ساز و منتقد سینمایی است که در سال‌های اخیر، به دلیل کارهای آموزشی، نقد فیلم و فراهم کردن زمینه‌ی پژوهش برای هنرجویان، نامش در مجامع هنری افغانستان بر سر زبان‌ها افتاده است. او دانش‌آموخته‌ی سینما در مکتب سینمایی «مسعود کیمیایی» سینماگر مطرح ایران است. شهاب، نظریه‌پرداز، عاشق و پژوهش‌گر سینما است که ما رو در رو، پای درد دل‌هایش نشستیم.
صبح کابل: در نخست از خود تان بگویید تا بیشتر با شما آشنا شویم.
شهاب اسلامی: محمد شهاب اسلامی استم؛ در غزنی به دنیا آمدم که در کودکی و بر اساس جبر زمان و تصمیم خانواده، به ایران مهاجر شدم. در ایران بزرگ شدم و سپس یک دوره به امارات متحده‌ی عربی رفتم و سال ۱۳۸۸ دوباره به ایران برگشتم و در مرکز فیلم‌سازی «مسعود کیمیایی»، در رشته‌ی کارگردانی سینما درس خواندم.
شرایط دشوار بود و نمی‌توانستم با دوستان مستقلی که در سینما کار می‌کردند، فعالیت کنم. در ایران در زمینه‌های کارگردانی، نوشتن فیلم‌نامه و یا فیلم‌های کوتاه کار کردم. ناگزیری‌ها و محدودیت‌ها موجب شد که سال ۱۳۹۵ به افغانستان برگردم.
صبح کابل: زمانی که به افغانستان برگشتید، چه چیزهایی بیشتر توجه شما را جلب کرد؟
شهاب اسلامی: اولین نکته این بود که در افغانستان هنر از زاویه‌های هنری تجزیه و تحلیل نشده و بیشتر از دریچه‌ی سیاسی و اجتماعی به آن نگریسته می‌شود. برای همین، همواره سینما در سطح باقی می‌ماند؛ یعنی نگاه به محتوای کارهای هنری، ژرف و عمیق نیست.
صبح کابل: به جز سینما در زمینه‌ی دیگری هم تجربه و تخصص دارید؟
شهاب اسلامی: پس از آن که در مرکز فیلم‌سازی کیمیایی، عکاسی را به صورت مقدماتی خواندم، در این باره پژوهش و مطالعات زیادی انجام دادم که اوج آن در سال ۲۰۱۲ بود. توانستم تجربه‌های بسیار خوبی در عکاسی داشته باشم.
صبح کابل: چرا سراغ عکاسی رفتید؟
شهاب اسلامی: سینما هزینه‌بر و عکاسی ارزان‌تر است. برای همین، جدا از عکاسی، برای علاقه‌مندان هنر و سینما، در زمینه‌ی هنرهای معاصر و عکاسی کلاس‌های آموزشی برگزار کردم که برای همه نو و تازه بود. حتا زمینه‌ را فراهم کردم تا عکاس‌های خوب و مطرح خارجی، هنرجویان مشتاق افغان را آموزش دهند.
صبح کابل: از سینما دور شدید؟
شهاب اسلامی: فضای فعالیت سینمایی در افغانستان سخت است. علاقه ام به سینما موجب شد تا نقد فیلم را شروع کنم. فهمیدم که تولید فیلم در افغانستان با توجه به خواستگاه فکری و ایده‌آل‌هایی که دارم، ناممکن و حتا بی‌معنا است.
صبح کابل: کمی بیشتر توضیح دهید.
شهاب اسلامی: سینمای ما ساختارمند و فرم‌گرا نیست و تمرکزش به محتوا است. فیلم‌هایی که ساختار و فرم خوب داشته باشد، مخاطب ندارد. نمی‌خواهم بگویم که دلیل آن عدم آگاهی از سینما است؛ اما این بخش در کشور ما تعریف‌نشده است. ولی در زمینه‌های دیگر همان‌گونه که سینماگران برجسته‌ی داشته ‌ایم، پیشرفت‌هایی نیز بوده است.
صبح کابل: نظر شما در باره‌ی ساختار و سبک سینمای ما چیست؟ این که سینمای ما از نظر تئوری در چه وضعیتی است؟
شهاب اسلامی: وقتی ارتباط زبانی و حسی که بی‌ارتباط به ساختار، فرم و محتوا، نیست، بین تماشاگر و سینماگر برقرار می‌شود، چیزی به نام عشق به هنر و سینما شکل می‌گیرد؛ مثلا در ایران شاهد شکل‌گیری موج جدید سینماگرانی استیم که شاید در زمینه‌های دیگر، خوب نباشند؛ اما نسبت به فرم سینما عشق بزرگی دارند. در افغانستان اگر از سینما به عنوان یک عشق یاد کنیم، برای بسیاری قابل درک نیست. این عشق منهوس و طلسم شده است که از همان اول، به دلیل مدل اعتقادی و سنت‌های مرسوم، توسط خانواده‌ها سرکوب می‌شود. نه تنها سینما که حتا هنر را سرکوب می‌کنند. سخت است در افغانستان کسی را بیابید که با هنر بزرگ شده باشد؛ تا در زمان آموزش‌های تخصصی در جوانی، با نوستالوژی‌های فکری- هنری و یا یک عشق به سمت هنر برود. در این‌جا هنرمندان ما به شکل تصادفی وارد هنر می‌شوند.
صبح کابل: دلیل موج مهاجرت سینماگران ما در چه عواملی نهفته است؟
شهاب اسلامی: صادقانه بگویم، یکی همین عشقی است که گفتم. کسی که عاشق خانواده‌اش است، به راحتی اجازه نمی‌دهد، کسی خانواده‌اش را از او بگیرد. من کم‌تر سینماگر افغان را دیده‌ام که چنین رفتاری نسبت به هنر، فیلم و عشقش داشته باشد. اگر فیلم می‌سازد، به تأثیر و آینده‌ی آن فکر نمی‌کند که قرار است این اثر چه چیزی را بگوید و یا ثابت کند. حتا در بخش‌های فنی و تکنیکی نیز، تجربه‌های میدانی و غیر میدانی هنرمندان ما به نسل بعدی منتقل نمی‌شود. ارتباط دوطرفه ایجاد نمی‌شود، حکومت حمایت نمی‌کند، بازار داخلی نیز علاقه‌مند به سرمایه‌گذاری نیست، عشق هم وجود ندارد و آینده نیز روشن نیست. برای همین، سینما به سکوی پرتاب برای فرار از این سرزمین بدل شده است.
صبح کابل: چرا در افغانستان زبان سینمایی به وجود نیامد؟
شهاب اسلامی: چون در سینمای افغانستان زبان مشترک سینمایی به وجود نیامد؛ سینماگران ما دچار آزمون و خطا در زمینه‌ی دکوپاژ و میزانسن شدند. اگر می‌توانستیم سینمای قصه‌گوی خود را به شکل ساده و معیاری روایت کنیم، می‌توانستیم قصه‌های بسیار خوبی خلق کنیم. همیشه دنبال محتوا و ایده‌ها رفتیم؛ اما فرم و قاب‌بندی‌ها را فراموش کردیم. برای همین، میزانسن‌ها بسیار خشک و سینمای ما در دنیا دارای لکنت زبان است.
صبح کابل: اما سینمای افغانستان، جوایز خوبی هم گرفته است. مثل گلدن گلوب!
شهاب اسلامی: با احترام به همه‌ی سینماگران ما که برخی ‌شان تحصیل‌کرده هم استند، این جوایز بیشتر از هر چیزی، مثل فرم و … حاصل، محتوای این فیلم‌ها است نه تکنیک‌های ساختاری.
صبح کابل: چرا سینما نتوانست تقابلش را با سنت و باورها در افغانستان حل کند تا اهالی هنر، دیگر مهدورالدم نباشند؟
شهاب اسلامی: این نیاز به بررسی دارد و قطعا پاسخ من کامل نیست. بخواهیم یا نخواهیم، سینما زبان اصلی فرم روایتی دنیا است و امروز هیچ چیزی به اندازه‌ی تصویر، سینما و سینماگر نمی‌تواند، برای ارائه‌ی یک محتوا، مانیفست و یا یک ایدئولوژی مهم باشد. کشورهای دیگر تمام فعالیت‌های تصویری شان در تلویزیون، سینما، سریال و … معطوف به فرهنگ‌سازی است. وقتی چنین نباشد، تقابل نافرجام به وجود خواهد آمد. در حال حاضر با گسترش تصویر، آهسته، آهسته تغییر شکل می‌گیرد؛ اما همه چیز از کودکی و خانواده سرچشمه می‌گیرد. وقتی سینمای کودک و نوجوان نداریم، نباید انتظار داشته باشیم که نسل آینده‌ی ما با سینما ارتباط برقرار کند.
کاری را که استاد «ناصر سرمست» در انستیتوت ملی موسیقی افغانستان انجام می‌دهد، اگر در سینما شود، خانواده‌ها و کودکان می‌پذیرند که سینما یک غول بی‌شاخ و دم نیست و می‌تواند بسیار سازنده و خوب باشد.
صبح کابل: تنها اصلاح همین بخش کافی است؟


شهاب اسلامی: ما عشق به سینما را کم داریم. هنوز در پژوهش هنر سینما لنگ استیم و تاریخ سینما را مطالعه نکرده ‌ایم. سینماگرانی دارای تجربه‌های میدانی خوبی داریم که اگر زمینه‌ی آموزش شان در بیرون فراهم شود، می‌توانند کمک کنند. در گذشته سینمایی داشتیم که در زمان خودش، از نظر تکنیکی، چیزی از کشورهای منطقه کم نداشت.
صبح کابل: چرا سینمای ما در عصر جدید، جشن‌واره زده شد؟ فیلم‌های خوبی مثل «اسامه» داشتیم که جایزه‌های معتبر گرفتند؛ اما برای اکران عمومی مناسب نبود.
شهاب اسلامی: چون که حکومت دوست ندارد، سینما رونق بگیرد و سالن سینماها باز شود. چیزی به نام مدیریت فرهنگی نداریم. در رأس مدیریت‌های فرهنگی، آدم‌های فرهنگی نیستند. وقتی مدیران ما خود شان درگیر تقابل سنت و مدرنیته اند، نمی‌توانند به سینما کمک کنند. این‌ها از اعتراض جریان‌های افراطی می‌ترسند. وقتی سینما حامی نداشته باشد، سینماگران به جای کار برای سینما، برای تأمین هزینه‌های سنگین ساخت فیلم، تلاش می‌کنند که جشن‌واره محوری شدن سینما یکی از آن‌ها است.
صبح کابل: کشورهای حامی نیز هیچ وقت از هنر و سینما در افغانستان حمایت نکردند!
شهاب اسلامی: کشورهای دیگر دوست دارند که ما به جای تولید‌کننده، مصرف‌کننده‌ی خوبی باشیم. آنان هیچ وقت نمی‌خواهند که سینما ابزاری برای تولید اندیشه در افغانستان شود. اگر سینماگری بخواهد بر خلاف تربیه‌ای که خارجی‌ها دوست دارند، عمل کند، آن‌ها پا پس می‌کشند. برای همین، در سال‌های اخیر، سرمایه‌گذاری روی سریال‌ها است، نه سینما. چون سینما تلاقی بیشتری با تولید اندیشه دارد. اگر سینماگران ما با سینما به نژادپرستی آپارتایدی خارجی‌ها اعتراض کنند، مثل صدیق برمک حذف می‌شوند. این‌ها می‌دانند که اگر سینما رشد کند، صرفا نیاز نیست که دور سوژه‌های کلیشه شده و تکراری حقوق بشر بچرخد. برای همین، اجازه نمی‌دهند که سینما رشد کند. در چنین وضعیتی، ما در تولید اندیشه نیز عقیم می‌شویم.
صبح کابل: یعنی دو جریان قوی، روبه‌روی رشد هنر و سینما در افغانستان ایستاده است. خارجی‌ها و حکومت.
شهاب اسلامی: بلی و ما می‌توانیم، آن را از بین ببریم. اگر رسانه‌ها کمک کنند و هر روز ما بتوانیم در تلویزیون یک فیلم خوب و جدی ببینیم، این می‌تواند نگاه‌ها را تغییر دهد. وقتی گستره‌ی نگاه‌ها بیشتر باشد و تنوع فیلم‌های سینمایی داشته باشیم، می‌شود، مخاطب را تربیه و عطش ایجاد کرد. با ایجاد عطش سینمایی، خود به خود، مقاومت دولت و خارجی‌ها از بین خواهد رفت. البته فرهنگ‌سازی را نیز نباید از یاد برد.
صبح کابل: این ضعف عدم تربیه‌ی مخاطب، تا چه اندازه با مراکز علمی و آکادمیک سینمایی ما مرتبط است؟
شهاب اسلامی: دانش‌پژوهان هنر و سینمای ما در دانشگاه، در یک دایره‌ی بسیار کوچک درس می‌خوانند. برای آن‌ها معمولا از سینمای ایران، بالیوود و کشورهای نزدیک مثال زده می‌شود؛ اما به دلیل ناآگاهی از سینمای آسیای شرقی، امریکای جنوبی، اروپای شرقی و… کمتر مثال زده می‌شود که ارتباط مستقیم با کمبود مطالعه و پژوهش دارد. وقتی که جشن‌واره‌ها، سینمای توریستی دوست دارد، محتواهای حقوق بشری هم پول‌آور است، تصور می‌کنند که سینما همین است. نمی‌دانند که اگر اسکار به مصرفی‌ترین شکل ممکن، یک سینما را شکل داده است، جشنواره‌ی «ساندنس» هم است که تمرکزش در ابتدا روی فرم است، بعد محتوا. این ضعف‌ها اند که تولید خوب نداریم و مخاطب خوب نیز تربیه نمی‌شود.
صبح کابل: چرا سینمای توریستی و سطحی در افغانستان هواداران زیادی دارد؟
شهاب اسلامی: سینماگران جدیدی در افغانستان متولد شده اند که دچار سوء تفاهم اند. تصور می‌کنند که فیلم‌های توریستی نمی‌سازند؛ اما دقیقا مثل یک توریست در سطح و در دام سوژه‌ها می‌مانند. یعنی دقیقا همان کاری را می‌کنند که یک توریست خارجی انجام می‌دهد. فیلم کودکان کار، فقر، ناهنجاری‌های شدید جامعه‌ی افغانستان و … سینماگران ما فقط روایت شان با توریست‌های خارجی کمی فرق دارد و گرنه هیچ تفاوتی با آن‌ها ندارند. چون دنباله رو همان نگاه، همان سوژه و داستان اند. خارجی‌هایی که به افغانستان می‌آیند، با دیدن یک شتر، بیشتر دچار «واو» گفتن می‌شوند تا که مردمی را ببینند که در کافه‌های پل سرخ قهوه می‌نوشند.
صبح کابل: چرا سینمای ما در فرم رشد نکرده است؟
شهاب اسلامی: یک بخش آن به تربیت سینمایی بر می‌گردد. در مراکزی که سینما آموزش می‌دهند، به اندازه‌ی کشورهای دیگر به منابع علمی دسترسی ندارند. درک فیلم در کشورهای دیگر به اندازه‌ای گسترده شده است که جنبش‌های «سینه فیل» به وجود آمده است؛ یعنی کسانی که فیلم را می‌خورند و فیلم‌ها را سکانس به سکانس مطالعه می‌کنند؛ اما در افغانستان فرم‌های نو و تجربه‌گرا بودن برای کسی دغدغه نمی‌شود. خارجی‌ها آن قدر در فرم فرو می‌روند که عاشق آن می‌شوند. تجربه‌گرا بودن سینمای «اکسپری منتال» از همین جا شکل می‌گیرد که البته ریشه‌ی آن به سینمای موج نو فرانسه و حتا به پیشتر از آن به تاریخ سینمای امپرسیونیزم و آوانگارد فرانسه بر می‌گردد.
بخش دیگرش اقتصاد است که ما نداریم. برخی تکنیک‌های سینما را فقط می‌توان با وسائل مدرن، برداشت کرد و این هم دلیل عدم رشد فرم در سینمای ما است.
صبح کابل: هنرجویان ما بر اساس جبر کانکور، بدون آن‌ که علاقه‌مند هنر باشند، وارد هنر می‌شوند. در این باره چه می‌گویید؟
شهاب اسلامی: این خانه از بنیان ویران است؛ چون به غیر از چند سینماگری که دارای تجربه‌های میدانی و تحصیل در خارج از کشور بودند، چیز دیگری بیرون نداده است. پیش از آن که با استادان دانشکده‌ی هنرهای زیبای دانشگاه کابل در ارتباط باشم، فکر می‌کردم که مواد درسی کهنه و استادان بی‌سواد اند؛ اما متوجه شدم که آن‌ها چون سطحی آموزش دیده اند، سطحی درس می‌دهند. شیوه‌ی ارائه‌ی مطالب و آموزش شان هم مشکل دارد. استادان ما در کتاب‌ها خلاصه شده اند. این که هنرجویان بر اساس جبر کانکور وارد هنر شود، برنامه‌ی حکومت است که نمی‌خواهد، هنر افغانستان رشد کند.
صبح کابل: برای حل این معضل چه باید کرد؟
شهاب اسلامی: در کشورهای دیگر لیسه‌ی هنر است. کسانی که دوست دارند هنرمند شوند، از همان ابتدا وارد هنر می‌شوند، نه بر اساس جبر کانکور. اگر می‌خواهیم که هنر خوب و پیشرفته داشته باشیم، باید نظام آموزشی تغییرکند. من سینماگرانی را می‌شناسم که وقتی از دانشگاه فارغ می‌شوند، تازه می‌فهمند که باید بروند و سینما بخوانند.
صبح کابل: کشورهای دیگر، چطور توانستند، رویارویایی فرهنگ و سینما را حل کنند؛ اما ما نتوانستیم؟
شهاب اسلامی: بومی‌سازی سینما همیشه نمی‌تواند مشکل را حل کند؛ اما می‌تواند یک شروع باشد. به نظرم در ابتدا همه چیز به سطح دانش و آگاهی جامعه و مسؤولان ارتباط دارد. وقتی ایران پس از انقلاب، ژانری به نام دفاع مقدس ایجاد می‌کند، به این مفهوم است که آن‌ها سینما را پذیرفته اند و ارزش آن را می‌دانند. چون ارزش سینما را می‌دانستند آمدند و کسانی مثل «محسن مخملباف، ابراهیم حاتمی کیا، رسول ملاقلی پور» و … را تربیه کردند تا بر اساس ایدئولوژی حاکم فعالیت کنند. دولت افغانستان هیچ گاه سینما را به رسمیت نشناخت و چون در فرهنگ‌سازی هیچ برنامه‌ای نداشت، خارجی‌هایی هم که آمدند کلوخ مانده و از آب رد شدند؛ تلاش نکردند تا زمینه‌ی رشد سینما را فراهم کنند.
صبح کابل: به تازگی هدایت افغان فیلم را یک بانو به عهده گرفته است و تلاش دارد تا مردم را با سینما آشتی دهد. آیا ایشان موفق خواهد شد؟
شهاب اسلامی: با شناختی که از ایشان دارم، او عاشق سینما است. جای شکرش باقی است که وی حد اقل دغدغه‌ی شخصی سینمایی دارد؛ دغدغه‌ای که می‌خواهد آن را عمومی کند. باید به او کمک کنیم، زمان بدهیم تا فاصله‌ی بین مخاطب و سینمای ما را کم کند. ساختن سینما مهم است. اگر سالن سینماها را باز کنیم، بالاخره کم کم، مخاطبش را پیدا خواهد کرد.
صبح کابل: سینمای ما دچار پراکندگی و دودستگی است که گاهی رییس افغان فیلم نیز به آن دامن می‌زند. این که فلان نوع سینما را نمی‌خواهم؟
شهاب اسلامی: با احترام به نظر رییس افغان فیلم، در سینما خط و نشان ممیزی بزرگ نمی‌تواند مثمر ثمر باشد. چون تجربه‌های میدانی مهم است. آیا ما این نوع سینماگران را بیشتر داریم یا سینماگران که مثلا فیلم هنری می‌سازند؟ اگر کسانی که تجربه‌ی میدانی دارند، آموزش ببینند، مؤثر خواهند بود.
صبح کابل: نقش انجمن فیلم‌ها، در رشد سینما و هنر چقدر است؟ چرا دیگر گروه‌های هنری خوبی مثل گروه آفتاب فرانسه یا «آرین مونوشکین» دیگر به افغانستان نمی‌آیند؟
شهاب اسلامی: این را به دو بخش می‌توان تقسیم کرد.
یک- دولت
دوم- نهادهای خارجی
به دولت که کاری ندارم. اما؛ نهادهای خارجی، سعی کردند که یک خط فرهنگی ایجاد کنند. در گذشته امنیت، پروژه و پول بود. برای همین، کارگاه‌های آموزشی هم بیشتر بودند. امروز با مسائل فرهنگی بسیار پروژه‌ای برخورد می‌شود. باز هم می‌گویم که مدیران ما فرهنگی نیستند طرح و ایده‌ای برای فرهنگ‌سازی ندارند. ضمن آن ‌که در تولید محتوا و ترجمه نیز بسیار ضعیف استیم که باید در این زمینه سازماندهی شده‌تر کار کنیم.
***
نوت: گفت‌وگوی بعدی با نثاراحمد بهاوی، نایب قهرمان سابق تکواندوی جهان است که روز یک‌شنبه ۲۶ عقرب ۱۳۹۸ در شماره‌ی ۱۱۸ روزنامه‌ی صبح کابل به نشر خواهد رسید.