هدف از شب یلدا، نزدیک ساختن قشرهای مختلف جامعه است

جواد میریان
هدف از شب یلدا، نزدیک ساختن  قشرهای مختلف جامعه است

اشاره: بدون شک آن‌چه تا هنوز در باره‌ی جشن باستانی شب یلدا گفته و نوشته شده است، کافی نیست و تلاش مان بر این است تا بتوانیم جشن شب یلدا را به عنوان میراث فرهنگی افغانستان در سازمان یونسکو به ثبت برسانیم.
صبح کابل: نخست می‌خواهم تعریف و برداشت شما را از شب یلدا داشته باشیم؟
عزیزالله آرال: همه‌ی ما می‌دانیم که شب یلدا درازترین شب زمستان است. ماه قوس ختم می‌شود و شب شروع ماه جدی، ۱۷ ساعت به دارازا می‌کشد. شب یلدا را در جغرافیایی که من و شما زندگی می‌کنم و هم‌چنان همسایگان ما، به گونه‌های مختلف تجلیل می‌کنند. برخی‌ها به صفت یک شب طولانی زمستان، برخی‌ها به عنوان یک جشن تاریخی و برخی‌ها هم به عنوان یک عنعنه و رسم. اصلا کلمه‌ی یلدا بر می گردد به زبان سوری. من و شما می‌دانیم که زبان سوری به صورت زنده‌اش تکلم نمی‌شود؛ ولی شیوه‌ها و لهجه‌های سوری شاید در ایران و شاید هم برخی از نقاط هندوستان و چین وجود داشته باشد. درست است که برخی‌ها برای یلدا جنبه‌ی دینی می‌دهند و برخی‌ها هم جنبه‌ی عنعه و رسوم ملی.
صبح کابل: ایرانی‌ها منظور ایران جغرافیایی، اکثر ارزش‌های فرهنگی را به خود می داند. به‌گونه‌ی مثال، مولانا را منصوب به خود می‌دانند، شعرا و نویسندگان و خیلی از ارزش‌های فرهنگی دیگر را منصوب به ایرانی- جغرافیایی می‌دانند. حالا یلدا هم یکی از این ارزش‌های فرهنگی است که ایرانی‌ها تصور می‌کنند منصوب به آن‌ها است. راه‌هایی که بتوانیم از این تعصب ایرانی رهایی پیدا کنیم چه می‌تواند باشد؟
عزیزالله آرال: سوال هم همین‌جا است که ایرانی‌ها چرا این همه ارزش‌ها و شخصیت‌های علمی-تاریخی ما را از خود می‌شمارند. از یک نگاه ادعای شان، یک اندازه تعقلی نیز است؛ برا این که در این منطقه برای رسوم و شخصیت‌ها، بیشتر از هر کسانی دیگر، ایرانی‌ها اعتبار داده اند. ایرانی‌ها بیشتر نوشته کرده اند و بیشتر و بهتر تجلیل کرده و هم‌چنان بیشتر ارج قایل شده اند؛ ولی این بدان معنا نیست که هرکس بیشتر رویش تحقیق و تجسس کند، آن ارزش مربوط خودش می‌شود. همه می‌دانند که مولانا در بلخ به دنیا آمده و در قونیه دفن شده است. درست است که به زبان فارسی بسیار نوشته؛ اما به این معنا نیست که اگر به فارسی نوشت، منحصر به ایران شد؛ چون زبان نوشتار رایج آن زمان فارسی بوده است. ولی ایرانی‌ها غیر از مولانا، شعرا، نویسندگان و مورخان بسیاری را از خود می‌دانند، و حتا ادعای از خود دانستن را از در نوشته‌های شان و در مطبوعات به وافر تبارز می‌دهند. من این را می‌گویم که اگر برخی کشورها مانند اوزبیکستان نمی‌بود، ایران امیر علی‌شیر نوایی را نیز از خود می دانست و می گفت که برخی وقت به زبان اوزبیکی هم سروده است؛ اما روی آثار علی شیر نوایی به اندازه‌ای که در اوزبیکستان کار شده، ۵ درصد آن در ایران کار نشده است، ولی در افغانستان ما با وجودی که جای تولد و جای فعالیت و جای وفات امیر علی‌شیر نوایی در هرات ما بود، ما آن‌قدر اهمیت به این شخصیت ندادیم. ایران به مراتب بهتر از افغانستان از سالیاد نوایی تجلیل به عمل می‌آورد. یا نوروز را ایرانی‌ها مختص به خود می‌پندارند؛ در حالی که نوروز از هندوستان شروع تا آسیای مرکزی و آذربایجان، ترکیه و افغانستان و همه‌ی این جاها تجلیل می‌شود. درست است که نام نوروز فارسی است؛ اما در آن زمان بیشتر فارسی رایج بود، این بدان معنا نیست که نوروز مختص به ایران می‌شود. برخی شخصیت‌ها و برخی ارزش‌های فرهنگی جهان‌شمول می‌باشد و تنها متخص به یک کشور و یک قشر نمی‌شود.
صبح کابل: راه حل برای از بین بردن چنین تعصب‌های فرهنگی را در چه می‌دانید؟
عزیزالله آرال: تعصب عمر بسیار کوتاهی می‌داشته باشد و تعقل جای آن را خواهد گرفت. ما هیچ نگران این نباشیم. ما اگر بخواهیم شخصیت‌ها و روزهای تاریخی خود را دوباره از خود بسازیم، راه‌های بسیاری وجود دارد. ما از تجلیل روزهای مناسبتی، بسیار باشکوه عمل کرده و از شخصیت‌های خود تجلیل کنیم. راجع به شخصیت‌های علمی و تاریخ خود بیشتر از ایران بنویسیم. مطالعات خود را بیشتر از کسان دیگر در این مورد بالا ببریم. جوانان خود را آگاه کنیم که این محدوده در تاریخ بریده‌ای بوده که همه مشترک زندگی کردیم؛ این اشخاص و این روزهای تاریخی، مال مشترک همه‌ی ما است.
صبح کابل: فکر نمی‌کنید که علت اصلی این مصادره‌های خودسرانه، می‌تواند ضعف و بی‌تفاوتی دولت افغانستان نیز در این مسأله باشد؟
عزیزالله آرال: افغانستان چندین سالی است که در نزاع به سر می‌برد. یک زمانی بود که یکی از بزرگان ما- من از کسی نام نمی‌گیرم- وزیر اطلاعات و فرهنگ ما بود که یک کتابی دریافت می‌کند از یک نویسنده‌ی ترکی که بسیار با ارزش است. او این کتاب را می‌آورد و در افغانستان می فروشد؛ با همان نوشته‌ای که مولف کتاب در پشت آن برای وزیر اطلاعات و فرهنگ ما نوشته بود. ببیند که ما چقدر برای فرهنگ کم‌توجه استیم. این کتاب یک زمانی به دست یکی از اساتید دانشگاه می‌رسد و از سر میز کتاب‌فروشی‌های کنار جاده حدود ۱ هزار افغانی می‌خرد. این استاد دانشگاه وقتی این کتاب را می‌خواند، می نویسد که این هم از فرهنگ و وزیر فرهنگ ما. آن کتاب تا هنوز هم وجود دارد. به این معنا که ما سال‌ها است که در بخش نهادینه ساختن فرهنگ سنتی خود افغانستان اصلا توجهی نداشته ایم. ما همه چیز را با تعصب با یک مشت پول و با سمت‌گرایی و قوم‌گرایی خلاصه کرده ایم و تا کنون با همین منوال ادامه دارد. دیگران ساختند، کار کردند، نوشتند و ما مجبور می‌شویم که به نوشته‌های آن‌ها مراجعه کنیم؛ من رییس کمیته‌ی علمی سیمنار بین‌المللی ابوریحان البیرونی بودم که در آن‌جا برای ما تا حدود ۸۰ مقاله آمده بود. مقالاتی که منابع شان ایرانی بود، همه‌ی این‌ها البیرونی را ایرانی تعریف کرده بودند. در حالی که ابوریحان در جفرافیای اوزبیکستان فعلی در خوارزم تولد شده، در غزنی آمده و با سلطان محمود غزنوی یک‌جا فعالیت کرده است؛ ما خود ما این شخصیت را نمی‌شناسیم؛ اما ایرانی‌ها با نوشته‌هایش وقت این شخصیت را از خود شان کرده اند. یگانه راهی که ما بتوانیم دوباره این فرهنگ و این ارزش‌ها را به خود برگردانیم؛ کارهای علمی، تجسس و روشن‌گرایی جوانان ما را می‌خواهد.
صبح کابل: حالا به بحث اصلی بر می‌گردیم که یلدا است؛ شب یلدا در میان نیاکان ما به عنوان یک شب نحس پنداشته می‌شد و در این شب آتش می‌افروختند که شیطان و تاریکی‌ها را دور کنند. دید شما به یلدا چگونه است؟
عزیزالله آرال: درست است که در گذشته‌ها شاید شب یلدا را شب نحس فکر می‌کردند که طویل‌ترین شب زمستان بو؛ اما از آن جایی که من با یلدا آشنایی دارم، در فرهنگ ما یعنی قوم اوزبیک، یلدا هیچ به عنوان شب نحس تعریف نشده است. یلدا از زمانی که تجلیل می‌شد، از زمان‌های بسیار گذشته که تاریخ مشخصی را من پیدا نتوانستم. آتش افروختن به نظر من در آن وقت به خاطر نحس بودن و دور کردن شیطان نبوده است؛ به خاطر کم‌کردن سردی‌های زمستان و تاریکی آن بود. حالا عین همین شب‌های طویل زمستان را در اروپا در وسط میدانی‌ها با آتشکده‌های چندین متره تجلیل می‌کنند، اصلا در آن‌جا هم حرفی از نحس یادآوری نمی‌شد. اگر شب یلدا شب نحس می بود، این شب را به نام شب عاشقان نام نمی‌گذاشتند و سرود و رقص و پایکوبی نمی‌کردند؛ به جای آن آه و زاری و گریه و ناله می‌کردند.
صبح ‌کابل: تفاوت‌هایی که ایجاد شده از روزگاری کهن تا امروز برای تجلیل‌ از یلدا چیست؟
عزیزالله آرال: بلی، امروز مثلا جوانان ما جدا می‌نشینند، سال‌خورده‌های ما جدا می‌‌نشینند، زن و مرد و فامیل جدا می‌نشینند و از این شب تجلیل می‌کنند، حتا در شب یلدا نامزادی دو جوان، دختر و بچه‌ی که تا به‌حال بین دو خانواده صورت نگرفته، آن‌ها می‌آورند سر سندلی بحث می‌کنند، و این معظله را حل می‌کنند. ببینید که تفاوت چقدر زیاد به‌وجود آمده است. شب یلدا یعنی به شب آشتی، شب دوستی و شب عاشقان تبدیل شده است.
صبح ‌کابل: حالا که بحث سر آشتی آمد، شب‌ی یلدا در درون خودش، یک شبی صلح‌پرورانه و صلح‌جویانه است. در روایت‌هایی که از این شب وجود دارد، در گذشته‌ها در ایران باستان و نیاکان ما،‌ وقتی که این شب فرا می‌رسید، جنگ‌ها موقتا توقف پیدا می‌کرد و حتا مخالفان ایران باستان هم این مسأله را می‌فهمیدند و با احترام به این فرهنگ از جنگ دست می‌کشیدند. حتا این قطع موقت جنگ بعضا به صلح دائمی تبدیل می‌شد. حالا چه راه‌کارهایی می‌تواند ما را کمک کند که از این شب به عنوان بستری استفاده کنیم که برای صلح‌خواهی کمک کند؟
عزیزالله آرال: ای‌کاش همان یلدای قدیمی ما تا به حال دوام می‌داشت، حالا یلدا آن طرف که ما در روزهای عید قربان و عید رمضان هم خشونت می‌کنیم به عوض این که هم‌دیگر مان را در آغوش بگیریم، به مرمی می‌بندیم، انتحار و انفجار می‌کنیم، مسجد را انفجار می‌‌دهیم. نیاکان ما نسبت به ما باهوش و باعقل بوده اند. چیزهایی که نیاکان ما برای میراث گذاشته اند، ما با برای نابودی آن هنوز کوشش می‌کنیم؛ نه این که برای ترمیم، روی نقش و ترویج آن کوشش کنیم. من همیشه افسوس می‌خورم. وقتی حرف از نیاکان برمی‌خیزد،‌ ما خود را اولاد مناسبی برای نیاکان خود نمی‌دانیم.
صبح‌کابل: جناب استاد، در سال‌های اخیر در افغانستان شب یلدا به شکل متفاوت‌تر تجلیل می‌شود، و این تجلیل بیشتر در میان فارسی‌زبان گسترده‌تر است، آیا واقعا جشن یلدا یک جشن ایرانی_فارسی است و یا یک حوزه‌ی تمدنی.
عزیزالله آرال: پیشتر من یادآور شدم که چون ایران بیشتر تجلیل کرده و فارسی‌زبان‌های دنیا هم بیشتر از ایران تقلید کرده اند. من نمی‌توانم که این جسارت را به خودم بدهم که بگویم شب یلدا بیشتر بین ایرانی‌ها مروج است؛ مثلا در بین اقوام ترک، این شب به نام شب چله بیشتر تجلیل می‌شود و یا هم شب سندل و سندلی می‌گوییم که یکی از نعمت‌های زمستان سندلی است که مروج است بین ‌افغان‌ها. در همین منطقه‌ای که ما و شما زندگی می‌کنیم، همه از ایرانی شروع تا ترکیه، تاجیکستان و دیگر حوزه‌های فرهنگی-جغرافیایی. ادعای ایرانی‌ها به این استوار است که آن‌ها بیشتر تجلیل کردند، خوب‌تر تجلیل کردند و حتا فکر کنم در تقویم شان هم ذکر شده باشد. ولی شب یلدا با معنا و مفهمومی که در وجود خود دارد، مربوط‌ تمام اقوامی که در این جفرافیا زندگی می‌کند.
صبح‌کابل: در ایران باستان جشن‌های زیادی وجود داشت. مثلا ما جشن مهرگان داشتیم، جشن چهارشنبه‌سوری داشتیم، جشن چله داشتیم، و جشن آتش و جشن نوروز داشتیم؛ اما فعلا از این جشن‌ها فقط جشن چهارشنبه‌سوری، نوروز و جشن‌ی یلدا باقی مانده است.
عزیزالله آرال: انسان یک طبعیتی دارد که هر چیزی به او منظور نشود، آهسته آهسته از خود دور می‌سازد؛ ما به بلایی گرفتار بودیم به نام خرافات که در تاریخ این خرافات، بسیار نقش‌های منفی را بازی کرده است. اکثریت اقوام این منطقه، رسم و رسوم خود را از دست دادند و به جایش رسم‌های منظور و معقول و پایدار را ادامه دادند. من هم بسیار زیاد رسم و رسوم‌های مردم خود را از طفولیت تا حال ۵فیصد هم با خود نیاورده ام. مثلا ما یک بازی داشتم به نام توپ‌دنده، من د این ۲۰ یا ۳۰ توپ‌دنده را نه می‌بینم. بازی دیگری داشتیم به نام چشم‌پتکان که حالا زیاد مروج نیست. هرقدر انسان تکامل و پیشرفت کند و هر قدر جامعه ترقی کند، چیزهای کهنه جای خود را به چیزهای جدید می‌دهد.
صبح‌کابل: جناب استاد تصور نمی‌کنید،‌ که تصادم و تقابل دو تا آیین یا دو فرهنگ عربی و فارسی باعث شده که بعضی از جشن‌ها به دست فراموشی سپرده شود و یا هم کلا نابود شود؟
عزیزالله آرال: اگر این قسم ‌بود، نوروز هم از بین می‌رفت. نوروز را هم بسیاری از علمای کشورهای مختلف، یک عنعنه‌ی قبول نمی‌کنند. طبعیت انسان هیچ‌گونه محدودیت را نمی‌خواهد. اگر بگویند تو آزاد استی از افغانستان برآمده نمی‌توانی اولین، تلاش همان انسان در جست‌وجوی راهی می‌باشد که باید از افغانستان بیرون شود؛ اگر چنین چیزی گفته نشود کسی آن قدر به دنبال این تلاش نمی‌افتد.
صبح کابل: می‌گویند در گذشته بیشتر یلدا را در خانواده‌ها تجلیل می‌کردند؛ در این صورت تجلیل از یلدا به صورت دسته‌جمعی، نمی‌تواند بدعت به شمار رود؟
عزیزالله آرال: هر جشن یا نشستی با دایره‌های محدودی شروع می‌شود؛ اما با مرور زمان این دایره بزرگ‌تر شده و سرتاسری می‌شود. این جشن، جشن سیاسی نیست که از طرف حکومت اعلان یا برگزار شود؛ این جشن، جشن ملی و مردمی است. در گذشته‌ها، شاید هم خانواده‌های با هم نشسته باشند و هنوز هم خانواده‌های بیشتر با هم می‌نشینند و قصه می‌کنند. ولی امروز این جشن، از جشن خانوادگی سال‌ها است که برآمده و ملی و سرتاسری شده است. این جشن بین گروه‌های مختلف با شب‌های شعر، شب‌های طنز، پایکوبی، سرود، ساز و آهنگ تجلیل می‌شود.
صبح کابل: کسانی که از شب یلدا تجلیل می‌کنند، به دنبال اثبات چه چیزی استند؟
عزیزالله آرال: من فکر نمی‌کنم که این جشن‌ها به خاطر اثبات چیزی جشن‌ گرفته شود. این که چرا شب یلدا را جشن می‌گیرند، بیشتر به این خاطر است که مردم با هم نزدیک شوند و یک‌جا شوند و زندگی مسالمت‌آمیزی را از خود نشان بدهند. مقصد جشن‌ها، همیشه استوار است روی حرکات مثبت و نتایج مثبت. شب یلدا هم اگر ما یک جشن ملی به آن قایل شویم، باید ملت یک‌جا شود. هدف از شب یلدا، نزدیک ساختن و هماهنگ کردن قشرهای مختلف جامعه است.
صبح کابل: پیام تجلیل از شب یلدا چیست؟
عزیزالله آرال: تجلیل از یلدا و چنین جشن‌هایی، کینه و کدورت را از بین می‌برد، انسان‌ها را هم‌فکر می‌کند. ما همیشه ادعای برادری و برابری را داریم؛ برادری و برابری، در زمینه‌ی هم‌چون حرکات تاریخی و مشترک جامه‌ی عمل می‌پوشد. ما بیشتر باید تجلیل کنیم، بهتر تجلیل کنیم و از تجلیل آن لذت ببریم و لذت ببریم از تمام جشن‌های مان؛ جشن استقلال، جشن عید، جشن برات، جشن میلاد نبی و جشن نوروز، همه واسطه‌هایی است که ما ناآگاهانه با هم نزدیک می‌شویم؛ هم‌صدا می‌شویم و هم‌فکر می‌شویم. جوانان بیشتر باید وارثان نیکان شان در عمل باشند. در این خطه‌ای که ماه و شما زندگی می‌کنیم، خطه‌ی نمونه‌ای بود. رنسانس شرق بود. ما ترقی و ترویج دنیا را از همین نقطه آغازش را در می‌یابیم. ما ابن سیناها داشتیم، الخوارزمی‌ها داشتیم، جامی‌ها داشتیم و ده‌ها و صدها شخصیت دیگر. این‌ها طوری زندگی کردند که ما نمونه‌ی زندگی آن روز را ما توسط این جشن‌ها بیشتر به جوانان و مردم و انسانیت برسانیم. آرزوی من این است که به بهانه‌ی شب یلدا که در تاریخ نقش هم‌زیستی مسالمت‌آمیز را داشته است، ما به یک صلح سرتاسری در افغانستان برسیم. ما روح نیاکان خود را با آمدن این صلح شاد بسازیم. ما احترام به شهدایی که برای آزادی کشور خود جان باختند، به بهانه‌ی همچون جشن‌ها و آوردن صلح، احترام و عزت شان را به جا بیاوریم. همان طور که شب یلدا، درازترین شب سال است، عمر صلحی که به بهانه‌ی این جشن‌ها به پا می‌شود، دراز باشد.