اسلام مخالـف یلدا نیسـت

جواد میریان
اسلام مخالـف یلدا نیسـت

گفت‌وگو با سید محمد مستقیم، عالم دین و استاد دانشگاه

تعریف و تصویر شما از یلدا چیست؟
یلدا(شب چله)، یک رسم و عنعنه فرهنگی است که از نیاکان‌مان به ‌جای مانده است. هرچند در طول دهه‌ها جنگی که در افغانستان صورت گرفته، بسیاری از این رسم‌ها و رواج‌های ملی به‌ویژه یلدا صدمه دیده‌اند. یلدا قبل از انقلاب در روستاها و دهکده‌های افغانستان با شکوه خاصی تجلیل می‌شد؛ به یاد دارم که در روستا و دهکده‌ی ما به گونه‌ی خانوادگی تجلیل می‌کردیم. در شب چله تربوز را از قبل در کاهدان نگه می‌داشتند تا در شب یلدا آن را صرف کنند و این خود به معنای ارج‌گذاری و پاسداشت از یک رسم فرهنگی به میراث مانده از گذشتگان مان است. در شب یلدا به‌اضافه‌ی خوردن تربوز، انار، انگور و میوه‌های دیگر، حافظ خوانی، بیدل خوانی، شهنامه خوانی و مثنوی‌خوانی نیز مروج بود که هنوز هم آن را به ذهن دارم.
یلدا یک آیین است یا یک رسم فرهنگی و پیوند یلدا با فرهنگ دینی چگونه یک پیوندی است؟
اساس و بنیاد یلدا، باور دینی است. در گذشته‌ها (قبل از میلاد)، مصریان از شب یلدا به‌عنوان یک رسم دینی تجلیل می‌کردند یا در یونان یا در ایران؛ اما به‌مرور زمان به یک رسم عنعنوی و فرهنگی تبدیل شده است. فعلاً که ما یلدا را تجلیل می‌کنیم، خصوصاً بعد از آمدن اسلام و استعلای آن بر سرزمین‌ها و حوزه‌ی تجلیل از یلدا، رسم دینی یلدا خود را از دست داد و حالا صرف به‌عنوان یک رسم و عنعنه‌ی فرهنگی و طبیعی از آن تجلیل می‌شود. بنابراین، تجلیل از یلدا به‌عنوان یک رسم فرهنگی با باورهای دینی ما هیچ‌گونه منافاتی نداشته و از منظر دینی هیچ مشکلی ندارد.
شما گفتید که پیش از میلاد مسیح(ع) در مصر باستان و یونان و… یلدا تجلیل می‌شده است؛ اما باور بر این است که خاستگاه یلدا بلخ باستان، همان پایتخت تمدنی ایران باستان است. به پندار شما، یلدا و تجلیل از آن از بلخ باستان به مصر و یونان رفته است یا گرامی‌داشت از این رسم فرهنگی زاییده‌ی کشورهایی مثل مصر باستان و یونان و… است؟
رسم‌های فرهنگی از یک جایی بر می‌خیزند و بعد به دیگر سرزمین‌ها توسعه و گسترش می‌یابند، در این شکی نیست که پیشینه‌ی تجلیل از یلدا به زمان حکومت ساسانی‌ها و زمانی که خط سریانی ایجاد شد، می‌رسد و خاستگاه آن نیز بلخ باستان است؛ اما با توجه توسعه فرهنگی و بنا بر اعتقادات و باورهای دینی مشترکی که میان مردمان بلخ باستان و مصریان و یونانی‌ها وجود داشته، یلدا به شکل گسترده به آن مناطق نیز برده شده و ترویج یافته است. در اصل، واژه یلدا یک واژه سامی است که معادل آن در فارسی همان واژه چله است.
استعلای دین اسلام بر ایران باستان و خراسان و افغانستان امروز، چقدر در به فراموشی‌سپردن و دست‌کم، کم‌رنگ شدن گرامی‌داشت از ارزش‌های فرهنگی ما، از جمله جشن یلدا، چهارشنبه‌سوری، مهرگان و… تأثیر داشته است؟
اگر نگاه ژرف‌تری به ماهیت دین اسلام داشته باشیم، درخواهیم یافت که ظهور اسلام به معنا و مفهوم از میان بردن ارزش‌ها، رسوم و عنعنات ملی کشورها و ملت‌ها نبوده/نیست. فراموشی و کم‌رنگ شدن تجلیل از رسوم و عنعنات فرهنگی، علت و انگیزه‌های دیگری دارد. دین اسلام، رسوم و عنعناتی که با اسلام در تضاد نیست را مردود نمی‌شمارد. از آن‌جا که با استعلای اسلام بر ایران باستان، یلدا به‌عنوان یک رسم دینی تجلیل نمی‌شد و دیگر مهر و خورشید و آتش را کسی نمی‌پرستید و یلدا تنها به‌حیث یک رسم و عنعنه‌ی فرهنگی و میراث نیاکان‌مان پاسداشت می‌شد. از این‌رو اسلام نیز یلدا را مردود نشمرد. یکی از ویژگی‌ها و امتیازهای انسان با دیگر حیوانات این است که گذشته‌های خود را مطالعه می‌کند و قدرت جمع‌آوری اطلاعات از گذشته را دارد. ما تمامی پدیده‌های امروزی، به‌شمول مدنیت، تخنیک، فن‌آوری و سایر امکاناتی که داریم، برگرفته از پدیده‌هایی است که در گذشته داشته‌ایم و اگر این رابطه (رابطه ما با افتخارات و دست‌آوردهای گذشتگان)، قطع شود، به مدنیت نمی‌رسیم. آمدن و استعلای اسلام در سرزمین ما باعث نمی‌شود که ما رسم، رواج‌ها و عنعنات و گذشته‌های تاریخی خود را فراموش کنیم.
اگر اشتباه نکرده باشم، باور و پندار شما این است که یلدا و تجلیل از آن با اسلام هیچ‌گونه منافاتی ندارد؟
اجازه بدهید که به این مسئله دقیق‌تر بپردازیم؛ زمانی که اسلام ظهور می‌کند با رسوم و عنعنات و آیین‌هایی مخالفت می‌کند که با اسلام در تضادند؛ به گونه مثال، اسلام با آتش‌پرستی، زنده‌به‌گور کردن دخترها، بت‌پرستی و… که در مخالفت جدی با آموزه‌های اسلامی‌اند، سرسختانه مخالفت می‌کند؛ اما رسوم و عنعنات و آیین‌هایی که با اسلام در تضاد نیستند را تأیید می‌نماید. به این معنا که یلدا، نوروز و چهارشنبه‌سوری از جشن‌هایی اند که با اعتقادات اسلامی مخالفتی ندارند؛ پس اسلام نیز آن‌ها را تأیید می‌کند.
ایرانیان باستان جشن‌های زیادی از جمله: جشن نوروز، جشن یلدا، جشن گاهنبار، جشن سده، جشن آتش، جشن سوری (چهارشنبه‌سوری) و جشن‌های ماهانه (فرودینگان/فرودُگ) و… داشته‌اند که از آن‌شمار تنها نوروز، یلدا و چهارشنبه‌سوری مرسوم مانده است. علت فراموشی و نابودی جشن‌های دیگر را در چه چیزی می‌بینید؟
ببینید، علت به فراموشی‌سپردن جشن‌هایی که در این حوزه تمدنی (ایران یا خراسان) وجود داشت، اسلام نبوده است. اگر نفوذ اسلام دلیل به فراموشی‌سپردن رسوم و عنعنات می‌بود، جشن نوروز و یلدا و … نیز از بین می‌رفت. دلیل اصلی نابودی بعضی از رسم و رواج‌ها، خودمان استیم که نتوانستیم تاریخ نیاکان‌مان را زنده نگه‌ داریم. از آن‌جا که یلدا، نوروز و مهرگان در گذشته بیش‌تر تجلیل می‌شدند و در میان دیگر جشن‌ها برازندگی داشتند، حفظ شدند. چهار دهه جنگ در افغانستان و بی‌علاقگی حکومت‌ها نیز از عوامل تأثیرگذار بر چگونگی تجلیل کم‌رنگ از مناسبت‌های فرهنگی در کشور ما بوده است.
حرام‌پنداری یا همان تعصبی که شما از آن یاد کردید هم وجود دارد. به این مفهوم که شماری هنوز نوروز و یلدا را حرام می‌پندارند و آن را یک جشن مهرپرستی و مجوسی می‌دانند، این مسئله ریشه در چه چیزی دارد؟
این مسئله دو انگیزه دارد: یکی؛ تعصبی که نسبت به اساس‌گذاران این رسم‌ و رواج‌ها و فرهنگ‌ها وجود دارد، است و حساسیت‌های که در افغانستان ایجاد شده/ می‌شود نیز ریشه در ایرانی پنداری این جشن‌ها دارد. علت دوم؛ ‌ریشه در عدم آگاهی ما از دین دارد. ما دین را خیلی خرد و کوچک و بر اساس آگاهی، سلیقه و برداشت خودمان تفسیر می‌کنیم. به باور من، این دو علت، انگیزه اصلی حرام پنداری یلدا و نوروز و مهرگان در کشور ما شده است.
شماری به این باوراند که تضاد دو فرهنگ (عربی و فارسی) و دو آیین (مهرپرستی و اسلام)، باعث نابودی یک سری ارزش‌های فرهنگی در سرزمین ما شده است، این مسئله تا چه حد واقعیت دارد؟
برعکس، من به این باور استم که آمدن اسلام و امتزاج آن با فرهنگ ایرانی باعث رشد و گسترش این فرهنگ‌ها شده است. در سوی دیگر، فرهنگ ایرانی دلیل تجلی فرهنگ عربی و فرهنگ عربی نیز رشد و غنامندی فرهنگ ایرانی را سبب گردیده است. از منظر جامعه‌شناسی، فرهنگ‌ها زمانی به تکامل می‌رسند که با یکدیگر امتزاج پیدا کنند و امتزاج فرهنگ عربی با فرهنگ ایرانی باعث برازندگی و توسعه هر دو فرهنگ شده است.