به پیشواز عید قربان؛ «خود تان با چشم سر می‎‌بینید که خبری از خریدار نیست»

صبح کابل
به پیشواز عید قربان؛ «خود تان با چشم سر می‎‌بینید که خبری از خریدار نیست»

گزارش‌گران: شبنم ‌نوری و شریفه شهراد

دقیق زیر تابلویی که نوشته «حلول عید قربان مبارک»، ایستاده و با چشم‌های نگران، ره‌گذرانی را دنبال می‌کند که از پیش دکانش می‌گذرند. سلیم‌شاه -باشنده‌ی کابل- که از ۲۵ سال به این سو، میوه‌ی خشک می‌فروشد، می‌گوید که در این عید، کم‌ترین فروش را داشته است.

سلیم‌شاه هفت ‌سال پیش به کارته‌ی چهار در ناحیه‌ی ششم شهرداری کابل، می‌آید، جایی که بیش‌تر محل زندگی طبقه‌ی سرمایه‌دار جامعه است، تا شاید کاروبارش سروسامان بگیرد.

اکنون که چیزی به عید قربان نمانده، با ناراحتی می‌گوید: «دیگه سالا ای وعده سه روز به عید می‌ماند، دونیم‌لک، سه‌لک‌، چهارلک دکان‌داری می‌کدیم؛ ولی تا حال ۲۰‌هزار دکان‌داری نکدیم.»

بیش‌تر میوه‌های خشک که در دکانش دیده می‌شود، فرآورده‌ی ولایت‌هایی چون بادغیس، جوزجان، سمنگان، کندهار و غزنی است و در کنار آن، میوه‌های خشک از کشورهای بیرونی نیز به چشم می‌خورد.

جشن‌گرفتن عید برای شهروندان افغانستان، به گونه‌ی معمول با خریدن پوشاک‌های نو و خوراکی‌های ویژه‌ی عید، آغاز می‌شود. بیش‌تر خانواده‌های افغانستانی اگر توان مالی شان اجازه بدهد، برای عید پوشاک نو ‌می‌دوزند و مهمانان را در روز عید، با سفره‌هایی از میوه‌های خشک، میوه‌های تازه و کلوچه‌ پذیرایی می‌کنند.

همه‌‌ساله با نزدیک‌شدن به روزهای عید، چهره‌ی شهر عوض می‌شود. عرضه‌کنندگان مواد خوراکی، لباس و ظروف غذاخوری، در هرگوشه و کنار شهر ديده می‌شوند که با بساطی را پهن کرده و برای جذب مشتری تلاش می‌کنند.

امسال  اما به دلیل تهدیدهای امنیتی، افزایش فقر و بیماری همه‌گیر کرونا، بازارهای شهر مشتریان کم‌تری دارد و از شلوغی سال‌های پیش خبری نیست. سلیم‌شاه از دل‌نگرانی‌های مشتریانش می‌گوید که حین دیدن و خرید از دکانش، متوجه آن‌ها می‌شود: «مردم پیسه نداره، مسکین اس، اگر میایین و ما مثلن کاجو ر بیع می‌کنیم نه صد، سونش سیل میکنه دلش نمیشه، میگه وله پیسه ندارم، پس میره.»

سلیم دست‌مالش را از روی شانه‌اش بر می‌دارد و گردوخاکی که روی پوشه‌ی میوه‌ها نشسته را دور می‌کند؛ اما دم‌به‌دم با نگاهی که انگار چیزی را گم کرده، به عابرانی خیره می‌ماند که از پیش روی دکانش رد می‌شوند. در کنار افزایش فقر و ناامنی که بازار فروشندگان را کساد کرده، سلیم می‌گوید که بسته‌بودن راه‌های وارداتی، دیررسیدن و نرسیدن کالا از ولایت‌ها و بیرون از کشور به بازارهای کابل، باعث شده که نرخ کالاها نسبت به سال گذشته بلند رفته و توان خرید مردم پایین بیاید. او که کرونا را سپری کرده، می‌گوید از عید تجلیل می‌کند و این بار کرونا را جدی نمی‌گیرد. «مردم ما، ما کرونا ر نمیشناسیم، نمی‌ترسیم.»

در کنار فروش‌گاه‌های مواد خوارکی، در نزدیک عید، خیاطی‌ها نیز شلوغ‌تر از همیشه می‌شود. سمیع‌الله صمدی که ده سال است در خیرخانه‌ی کابل خیاطی می‌کند و برای خودش نامی کسب کرده، می‌گوید: «ای عید خو هیچ به عید نمی‌مانه؛ ما خو هیچ فکر نمی‌کنیم عید باشه؛ مردم نمیاین، مشتری بسیار کم است او هم کسایی استن که خوب پول دارن، بس.»

با این حال، بیش‌تر خیاطیی‌ها در روزهای نزدیک عید، ۲۰ ساعت در روز کار می‌کنند و زمان اندکی برای استراحت دارند.

در گوشه‌ی دیگر کابل، عنایت‌الله که هشت ‌سال می‌شود مسؤول یک فروش‌گاه است، با شکایت از میزان پایین فروش، می‌گوید: «نسبت به دیگه سالا بیروبارک کم‌ است. ای عید به عیدای سابق نمی‌رسه.»

عنایت‌الله نیز مانند هزاران شهروند دیگر دلهره‌‌اش امنیت و جنگ فعلی در کشور است. «کروناست ای جنگ و نابسمانی کم‌و توم عادت شده ده اینال اینی جنگام پیش آمده ده همی‌حساب مردم اقه دل گرفته نمی‌تانه.»

از فروش‌گاه بیرون می‌شویم، در گوشه‌ی دیگری، وارد پوشاک‌فروشی‌ای می‌شویم؛ مسؤول فروش‌‌گاه خودش را آرمان معرفی می‌کند. با این که دکانش را با پوشاک‌های نو زنانه آراسته کرده، اما از پایین‌بودن میزان فروش، شکایت دارد. «خودتان با چشم سر می‎‌بیند که خبری از خریدار نیست.»

شهروندان افغانستان، همه‌ساله با شوروشوق زیاد عید را جشن می‌گیرند و امسال با وجودی که وزارت صحت از گردهم‌آیی‌ها و ایجاد شلوغی شهروندان را منع کرده، هنوز هم شمار زیادی برای خرید عیدی از خانه بیرون زده و شهر شلوغ‌تر از روزهای پیش است.

آرمان که برایش پوشاک عیدی گرفته، می‌خواهد در روزهای عید به دیدن دوست‌ها و خانواده‌های دور و نزدیکش برود. از دید آرمان، در میان خبرهای سقوط و کشتار، خوب است که مردم کم‌ازکم برای سه روز عید جشن بگیرند و اندکی زمان برای خوش‌حالی پیدا کنند؛ چون، این حق شهروندان است. «ما درد، رنج، بدبختی، مرگ عزیزان خود را خیلی زیاد دیدم؛ پس ای حق مردم ما است که خوش‌حال باشند.»

 در کشورهای اسلامی، مردم همه‌ساله با رفتن به نماز عید و دیدوبازدید هم‌دیگر، روزهای عید را می‌گذرانند.

فریم، باشنده‌ی دیگر کابل که با خواهرش برای خرید عید به بازار آمده، با اشاره به خریطه‌های دسش، از بلندبودن نرخ‌ها شکایت دارد. «همه چه بی‌نهایت قیمت شده، هیج چیزی خریده نمیشه.»

با این حال اما فریما لباس عیدی خریده و می‌خواهد روز عید را با خانواده‌اش به پارک برود و تفریح کند.

عثمان که در محب‌زاده سنتر در پل‌سرخ کابل فروش‌گاه کوچکی دارد، در حالی که فردا عید است؛ اما هیچ خریداری در دکانش به چشم نمی‌خورد. با گلایه از کسادبودن بازار کارش، می‌گوید: «ای روزا که چیزی به عید نمانده، مه باید وقت سرخاریدن هم نداشته باشم؛ اما کل روز بی‌کار شیشه استم. فروشم مثل روزهای عادی است.»

عثمان می‌گوید که در روزهای نزدیک عید نیز، روزانه بیش‌تر از ده قلم جنس نفروخته است؛ در حالی که در عیدهای قبلی، در نزدیکی عید، او روزانه ۱۰۰ تا ۲۰۰ قلم جنس می‌فروخت. او کالاهایی را که برای فروش عید آورده، بیش‌ترش به فروش نرفته است.

او می‌گوید؛ این روزها آن‌هایی که برای خرید می‌آیند نیز شوق خرید ندارند؛ بل که از روی ناچاری و نیاز، خریداری می‌کنند. او می‌گوید حتا خودش هم در این عید هیچ انگیزه‌‌ای برای تجلیل‌کردن ندارد. «اولش خودم، نه لباسی برای عید گرفتم و نه هم تصمیی برای تجلیلش دارم، تمام عید را خانه می‌‎باشم.»