جامانده‌های انفجار؛ زخم‌های قابل دید

راحله یوسفی
جامانده‌های انفجار؛ زخم‌های قابل دید

چهل سال جنگ در افغانستان، رد پابی از خود جا گذاشته است که مردم در زندگی روزمره با آن روبه‌رو می‌شوند و با آن زندگی می‌کنند. زندگی با ویران‌شده‌های جنگ در گوشه و کنار این سرزمین شاید به ظاهر ساده باشد؛ اما با عالمی از اندوه و حسرت همراه است.
در افغانستان نه تنها مردم، حرکات سر، دست و حالت صورت آن‌ها، بلکه بسیاری از ساختمان‌ها نیز روایت‌کننده‌ی قصه‌های جنگ است. ویرانه‌های به جامانده از خانه‌ها، آثار تیراندازی بر دیوارها، ساختمان‌هایی که تنها زیربنای آن‌ها به جا مانده است، همه‌ی این‌ها روایت‌گر جنگ اند.
جنگ نه تنها هزار معلول و معیوب به جا گذاشته است، بلکه ویرانه‌هایی از خود به جا گذاشته است که تا هنوز به هر دلیلی دوباره آباد نشده و یا پس از آباد شدن چهره و شکل جدید به خود گرفته است.
پس از سقوط طالبان و ایجاد حکومت جدید، مردم به زندگی امیدوار شدند و ویرانه‌هایی جنگ را بازسازی کردند؛ به خصوص در شهرهای این کشور ساختمان‌ها، خانه‌ها، فروش‌گاه‌ها و مکان‌های آموزشی از سوی دولت و مردم ساخته شد. نزدیک به بیست سال از سقوط حکومت طالبان می‌گذرد؛ در این سال‌ها انفجار و انتحار زیادی به وقوع پیوست که آبادی‌ها را ویران کرد؛ اما انفجار و جنگ امید را به طور کامل از مردم نگرفته است. بیشتر ساختمان و خانه‌های بعد از انفجار پس از چند روز و ماه دوباره ساخته شد؛ اما در گوشه و کنار این کشور ویرانه‌های به‌جامانده از انفجار سال‌های قبل هنوز هست.

تضاد میان زیبایی و وحشت
در غرب کابل به مکانی سر زدم که یک سال قبل مکان آموزش و دانش بود؛ اما به دروازه‌ی بسته‌ برخوردم؛ دروازه‌ای که تا یک سال قبل کم‌تر بسته گذاشته می‌شد. روزگاری صدها کودک و نوجوان از این دروازه رفت‌وآمد می‌کردند. یک سال قبل در این مکان خنده‌ها و صداهای نوجوانان شنیده می‌شد که امید به زندگی و آینده آنان را وادرا به آمدن به این‌جا می‌کرد. نوجوانان پرتلاشی که برای رقم‌زدن آینده‌ی شان با شور و اشتیاق به آموزش‌گاه موعود می‌رفتند؛ بی‌خبر از این‌که انفجار، آینده را از آنان می‌گیرد و آرزوهای شان زیر آوارهای مکانی دفن می‌شود که آنان در آن مکان دنبال روشنایی بودند. دروازه‌ی بسته و سکوت این کوچه یادآور زخم‌های انفجاری است که ده‌ها تن را به خون کشانید و این درد و زخم هنوز مدوا نشده است.
رضا محمدی، یکی از دوستان رضا حیدری، مدیرمسؤول آموزش‌گاهی که در آن انفجار شد، می‌گوید که پس از انفجار تعدادی از استادان به شمول رضا حیدری صدمه‌ی روحی دیدند. رضا حیدری تا هنوز که یک سال از این حادثه گذشته از لحاظ روحی بهبود نیافته است.
پنجاه کشته و ۱۱۳ زخمیِ حمله‌ی انتحاری آموزش‌گاه موعود همه نوجوانانی بودند که برای آمادگی کانکورر درس می‌خواندند.
انفجار موعود را ویران کرد؛ دیوارهای به هم‌ریخته که روایت‌گر این حادثه است؛ اما جریان موعود به خواب نرفت امید و به زندگی و آینده باعث شد دوباره این آموزش‌گاه به فعالیت آغاز کند.
رضا امید، مدیر آموزش‌گاه کاج می‌گوید: «انفجار در ماه اسد رخ داد و ما دوباره در ماه سنبله‌ی همان سال شاگردان موعود را به این‌جا فراخواندیم و آموزش را آغاز کردیم. پس از انفجار چند مدتی آموزش‌گاه به ‌نام موعود وجود نداشت؛ اما بعدا یک تعداد از استادان به ‌نام موعود آموزش‌گاهی را در مکان دیگری راه‌اندازی کردند.»
مرکز آموزشی موعود در سال ۱۳۹۰ خورشیدی در غرب کابل تأسیس شد. این مرکز، هرچند در ابتدا با تعداد اندک از دانش‌آموزان به فعالیت آغاز کرد؛ اما در مدت کم‌ توانست دانش‌آموزان زیادی را جلب کند. بخش عمده‌ی فعالیت‌های مرکز آموزشی موعود، تمرکز روی برنامه‌های کانکور بود. در کنار آمادگی کانکور «بخش اساسات» مضمون‌های ساینسی مکتب را نیز تدریس می‌کرد.
شمار دانش‌آموزان این مرکز به صورت مجموع به بیشتر از ده هزار نفر می‌رسید. با ازدیاد دانش‌آموزان این مرکز هفت صنف با ظرفیت ۵ صد نفر در داخل محوطه‌ی این مرکز ایجاد شد. این مرکز پس از هفت سال فعالیت در اثر حمله‌ی انتحاری تخریب شد و تا هنوز بازسازی نشده است.

تغییر مکان برای آغاز دوباره
وحیده، یک تن از فارغان مؤسسه‌ی تحصیلات عالی زاول در حالی که با حسرت به ساختمان خالی و دیوارهای رنگ‌رفته نگاه می‌کرد، گفت: «هر روز که از این مسیر می‌گذرم نگاهم به سمت این ساختمان ویران‌شده کشانده می‌شود. ساختمانی که در آن چهار سال درس خواندم و بخشی از خاطرات دوران تحصیل را در این‌جا، جا گذاشته‌ام. دوست دارم این‌ ساختمان دوباره ساخته شود و هر از گاهی به آن سر بزنم.»
دو سال از انفجار خونینی که در نزدیکی مؤسسه‌ی تحصیلات عالی زاول رخ داد بود، گذشته؛ اما ساختمان این مؤسسه پس از انفجار دوباره ساخته نشد و تا هنوز مخروبه‌ای بیش نیست.
سیداحمد حیران، معاون اداری و روابط عامه‌ی این مؤسسه می‌گوید: «پس از انفجار با وجود زیان‌های مالی و معنوی‌ای که به این مؤسسه وارد شد، ما خواستار دوباره‌سازی ساختمان این مؤسسه بودیم؛ اما امنیت ملی چندین مرتبه پس از انفجار به ما هشدار داد که این منطقه تحت خطر حمله‌های تروریستی قرار دارد. پشنهاد امنیت ملی این بود که ما با نصب دیوارهایی سمنتی امنیت مان را تأمین کنیم.»
حیران افزود که دانشگاه اگر به دیوارهای سمنتی احاطه شود، به یک پایگاه نظامی شباهت پیدا می‌کند و دانش‌جویان را دل‌سرد خواهد کرد؛ به همین دلیل شورای رهبری مؤسسه‌ی زاول با توافق دانشجویان آن برای تأمین امنیت جان دانشجویان، استادان و کارمندان آن تغییر موقعیت داد.
در دوم اسد سال ۱۳۹۶ حوالی ساعت هفت صبح، حمله‌کننده‌ی انتحاری با موتر نوع تویوتای مملو از مواد انفجاری‌ خود را در نزدیکی مؤسسه تحصیلات عالی زاول در منطقه‌ی سر کاریز، در حوزه‌ی سوم امنیتی شهر کابل منفجر کرد که در این انفجار ۳۰ تن کشته و ۵۰ تن دیگر زخمی شدند که تمام قربانیان آن غیرنظامی‌ها بودند. در این انفجار ۶ تن از دانشجویان مؤسسه‌ی تحصیلات عالی زاول نیز زخم برداشتند.
معاون اداری زاول می‌گوید که این مؤسسه ۱۴۰‌هزار افغانی زیان مالی برداشت و برای دوباره‌سازی آن پنج میلیون افغانی مصرف کرده است. سه ماه پس از انفجار ما دوباره آغاز کردیم. در ابتدا انگیزه‌ی تدریس به دلیل صدمه‌های روحی‌ای که دانشجویان و استادان دیده بودند، اندکی کم شده بود؛ اما به مرور زمان این صدمه‌های روحی کم‌تر شد.

پس از حادثه
در افغانستان افراد زیادی در حمله‌های انتحاری و انفجار دچار «استرس پس از حادثه» شده اند. این استرس زمانی رخ می‌دهد که شخص شاهد حادثه باشد یا در آن گیر افتاده باشد.
ستارالدین صدیقی، استاد دانشگاه و روان‌شناس، می‌گوید؛ کسانی‌ که در معرض انفجار قرار می‌گیرند، حتا اگر جسم شان آسیب نبیند؛ اما از لحاظ روحی و روانی صدمه‌ می‌بینند. پس از انفجار یا حادثه‌ی ناگهانی، شخص ممکن است دچار اختلال در حافظه، بی‌خوابی، افسردگی، بی‌قراری، رفتارهای پرخاش‌گرانه، گوشه‌گیری، بی‌احساسی و فقر هیجان، ترس و اجتناب از افکار و مکانی که یادآور آن واقعه‌ی ناخوشایند است، شود؛ اختلالی که بعد از حادثه‌هایی مانند انفجار، زلزله،‌ از دست دادن عزیزان، تجاوز جنسی یا جنگ بروز می‌کند. افراد مبتلا به این نوع اختلال بارها تصور حادثه را در خواب یا بیداری تجربه می‌کنند. این افراد ممکن است دچار بی‌خوابی و یا خواب‌آلودگی دایمی شوند. این افراد دچار برانگیختگی، عصبانیت، بهت‌زدگی و بدخلقی می‌شوند و ‌برای فرار از حادثه از هر چیزی که یادآور حادثه باشد، دوری می‌کنند.
صدیقی می‌گوید: «استرس پس از حادثه ممکن است فوری خودش را نشان دهد و یا سال‌ها بعد از حادثه بروز کند. مکان‌ها روایت‌گر و تداعی‌کننده‌ی حادثه است.»
استرس و افسردگی در افغانستان به دلیل انفجار و جنگ همواره خبرساز بوده است و در آخرین آمار، وزارت صحت عامه، اعلام کرده که حدود ۷۲ درصد زنان کشور دچار افسردگی و ۶۰ درصد از مردان دچار بیماری استرس استند.
آمار ثبت‌شده از تلفات غیرنظامیان در سازمان ملل متحد، نشان می‌دهد که تنها در ده سال گذشته در افغانستان بیش از صد هزار غیرنظامی کشته یا زخمی شده اند. شمار زخمی‌ها دو برابر کشته‌شدگان اند. آمار خانه‌ها و ساختمان‌هایی که در انفجارها تخریب شده است، معلوم نیست. شمار زیادی از ساختمان‌ها پس از انفجار بازسازی می‌شود.