پولیس با ولگردها شوخی ندارد

مهدی غلامی
پولیس با ولگردها شوخی ندارد

از بیشتر کوچه پس‌کوچه‌های شهر کابل که بگذریم، با جمعی از جوانان و نوجوانانی روبه‌رو می‌شویم که بی‌هدف در گوشه‌ای از کوچه‌ها نشسته و با ظاهر غیر معمول‌ شان سعی می‌کنند خود را از دیگر مردمان شهر متمایز کنند. ولگردی نوجوانان و جوانان از دیر زمانی به این سو وجود داشته و حرف و روند تازه‌ای نیست؛ اما آن چه مردم را بیشتر نگران می‌کند، جرم‌ها و آزار و اذیت‌هایی است که توسط ولگردان انجام می‌شود و کارهای جدی زیادی در این باره صورت نمی‌گیرد.
منش جوان‌مردی و عیاری از گذشته‌ها به این سو در جوامع مختلفی وجود داشته است و جوان‌مردان هر محله اغلبا افراد قابل اطمینانی بودند؛ اما امروز برخلاف آن‌ چه در گذشته می‌دیدیم، برخی‌ از نوجوانان و جوانان با ایجاد مزاحمت برای مردم، به ویژه‌ دختران و زنان، مشکلات زیادی را برای شهروندان کابل به بار آورده اند.
مزاحمت‌های گاه و بی‌گاه این افراد در برخی از محله‌ها، باعث رنجش و به ستوه آمدن بسیاری از خانواده‌ها شده است. مردم با دیدن جمعی از نوجوانان و جوانانی که با هم جمع شده و هر که از کوچه رد می‌شود را آزار می‌دهند یا عربده می‌کشند و دزدی می‌کنند، احساس امنیت نمی‌کنند و نگرانند که روزی یا خود شان یا کسی از اعضای خانواده‌ی شان قربانی رفتار خشونت‌بار، آزار و اذیت و دزدی این ولگردان شود. سال‌ها است که ولگردان زیادی در بیرون مکاتب دخترانه‌‌ی شهر کابل جا خوش می‌کنند و باعث آزار و اذیت آن‌ها می‌شوند. ایستادن نوجوانان و جوانان پسر در مقابل مکاتب دخترانه‌ی شهر کابل، از چالش‌هایی است که بسیاری از خانواده‌ها نگران آن اند و برخی از این خانواده‌ها به دلیل آزار و اذیتی که این نوجوانان بر دختران شان روا می‌دارند، حاضر شده اند که فرزند شان را دیگر به مکتب نفرستند.
زورگویی و زورگیری‌ها هم نسبت به سال‌های گذشته نه تنها کم نشده، بلکه بیشتر شده است. بی‌تردید در تمام یا بیش از نود درصد از مناطق شهر کابل، کسانی را می‌توان یافت که یا خود قربانی زورگویی و زورگیری بوده اند یا کسی از اعضای خانواده‌ی شان با چنین ناهنجاری روبه‌رو شده است. جاوید رحمانی که حساب‌دار یکی از شرکت‌های خصوصی در منطقه‌ی پل سرخ شهر کابل است، از تجربه‌ی خود در این مورد می‌گوید: «یک روز کارهای حساب‌داری و کاری‌ام بیش از حد معمول طول کشید و مجبور شدم تا ساعت هفت شب در دفتر بمانم. زمانی که از محل کارم به سوی خانه رفتم، پس از گذر از چند کوچه‌ی تاریک ناگهان متوجه شدم که دو نفر با صورت‌های پیچانده که مشخص بود نوجوان استند، راهم را در هشت‌قدمی دروازه‌ی خانه‌ام گرفتند. بی‌درنگ فهمیدم چه خبر است. تا شروع به مقاومت و داد و فریاد زدن کردم، یکی از آن‌ها که صورتش در آن تاریکی به درستی مشخص نبود، با چاقو و دیگری با تفنگچه‌ی کمری‌اش تهدید کردند که اگر فریاد بزنم، مرا می‌کشند. ناگزیر دست از تلاش و درگیری کشیدم و موبایلی که روز قبلش خریده بودم را دو دستی تقدیم شان کردم. خوش‌بختانه آسیبی به من نرساندند و پس از گرفتن تلفونم پا به فرار گذاشتند. تا یکی دو کوچه تعقیب‌ شان کردم؛ اما سودی نداشت. هر چه فریاد می‌زدم و از مردم کمک می‌خواستم هم، کسی بیرون نیامد و همه از پنجره‌های رو به کوچه‌ی شان تنها تماشا می‌کردند.»
مانند جاوید، بسیاری از آن‌هایی که مجبورند تا دیر وقت کار کنند، یا با چنین مواردی روبه‌رو شده‌ اند یا نگرانند که در یکی از پس‌کوچه‌های شهر کابل، عاقبت گرفتار جمعی از راهزنان و دزدان شوند. بسیاری از ولگرد‌ها چون هدف و کاری برای زندگی ندارند، رو به دزدی می‌آورند و اگر در هفته یک تلفون یا اموال شخصی را در کوچه‌ای به غارت ببرند، می‌توانند مصارف روزانه‌ی شان را تأمین کنند و دست شان به جیب بزرگ‌ترهای شان نباشد. در پاره‌ای از موارد، زمانی که ولگردان با مقاومت قربانی شان روبه‌رو می‌شوند، دست به تفنگ و چاقو می‌برند. همه شنیده‌ ایم که تعداد زیادی از جوان‌ها در کوچه‌ها چاقو خورده‌ و تا بیمارستان‌های شهر هم دوام نیاورده و جان داده اند. برای دزدان و ولگردان شهر، جان یک شهروند بسیار کمتر از یک تلفون است. البته ارزش پایین جان انسان برای این گروه از افراد، ریشه‌ در عادت کردن مردم به کشته شدن دارد. گروه‌های تروریستی می‌کشند، طالبان می‌کشند و این مردم اند که هر روز به قتل می‌رسند و دیگر با آن خو گرفته اند.

ولگردی و اوباش‌گری زاییده‌ی مشکلات اجتماعی
با این همه، هیچ کسی را نمی‌توان یافت که از همان ابتدا، به صورت خودکار «ولگرد» متولد شده باشد. عوامل اجتماعی زیادی در منحرف شدن یک نوجوان به مسیرهای خطرناک و سرنوشت‌سوز دست دارند. ما اخیرا با ظاهر غزنوی، استاد روان‌شناسی کودک و نوجوان در «دانشگاه تعلیم و تربیه‌ی شهید استاد ربانی» در این باره صحبت کردیم. آقای غزنوی که یک مرکز تحقیقات مشکلات روانی در وزارت معارف دارد، روی پدیده‌های زیادی انگشت گذاشته و می‌گوید عوامل ولگردشدن نوجوانان را باید از جامعه پیدا کرد. آقای غزنوی گفت: «یکی از عوامل ولگردی جوانان، بیکاری است. بی‌کاری باعث می‌شود که افراد به کارهای بی‌هدف و بی‌دست‌آورد مانند آزار و اذیت مردم و خراب‌کاری‌های متعدد رو بیاورند.» آقای غزنوی معتقد است هر چه زمینه‌ی کار برای جوانان بیشتر مهیا شود، فرصت بزهکاری و ولگردی از آن‌ها گرفته می‌شود.
غزنوی افزود: «عامل تعیین‌کننده‌ی دیگر سطح پایین فرهنگ است. جامعه‌ای خوش‌بخت است که دارای فرهنگ فوق‌العاده باشد. در چنین جوامعی حتا اگر زمینه‌ها هم برای ولگرد شدن و روی آوردن یک جوان به بزهکاری مهیا شود، جامعه و فرهنگ آن اجازه‌ی چنین کاری را نمی‌دهند؛ چون فضا انسان‌ها را کنترل می‌کند. به طور مثال اگر شما وارد یک مکان پاکیزه شوید، حاضر نیستید که سوختگی سیگار را در آن‌جا بیندازید؛ چون به طور خودکار می‌دانید که نباید یک جای پاکیزه را کثیف کرد.» آقای غزنوی می‌گوید که ولگردها اساسا سلامت روحی و روانی ندارند. برخوردهای اجتماعی شان نادرست و منزوی استند.
از دیگر علت‌های روی آوردن به ولگردی و اوباش‌گری توسط نوجوانان و جوانان، درک و باورهای اشتباه از برخی مسائل است. تعدادی از ولگردها تنها به دلیل این که بتوانند بهتر قلدری کنند و زور بازوی بیشتری داشته باشند به ورزش‌های رزمی رو می‌آورند، در حالی که اصل موضوع کاملا وارونه است. ورزش برای بیشتر مردم دنیا وسیله‌ای برای حفظ سلامت بدن است نه گزینه‌ای برای جنگ و دعوا. ورزش در این سال‌ها برای تمام آنانی که جدی‌تر دنبالش می‌کنند، یک سبک زندگی است که منجر به بردباری بیشتر، اخلاق و احترام به مردم می‌شود. در کشور ما هم نزدیک به تمام ورزش‌کاران مطرح، از فروتن‌ترین افراد جامعه اند که مدارا و هم‌دیگرپذیری و اخلاق را ترویج می‌کنند نه خشونت و زد و خورد در کوچه‌ها و زورگویی به مردم. در کنار درک وارونه‌ی بسیاری از ولگردان از ورزش، تصور نادرست آن‌ها از سگرت و چرس کشیدن است. بسیاری از آن‌ها، سگرت و چرس دود کرده و با آن احساس بزرگی می‌کنند. حتما شما هم دیده اید که نوجوانان حتا ۱۰-۱۵ ساله‌ هم یا مخفیانه یا علنا سگرت و چرس می‌کشند، غافل‌ از این که انجام چنین اعمالی نه تنها باعث بزرگ به نظر رسیدن آن‌ها نمی‌شود بلکه ضربه‌ی شدیدی به سلامت بدن آن‌ها خواهد زد.
غزنوی، می‌گوید که اوضاع درون هر خانواده تأثیر مستقیمی بر روح و روان و نهایتا ولگردشدن یک نوجوان دارد. هر چه قدر اوضاع یک خانواده متشنج و بد باشد، به همان میزان احتمال منحرف شدن فرزندان خانواده به راه‌های نادرست و اوباش‌گری بیشتر می‌شود.

برخورد با ولگردها جدی‌تر از هر زمانی
مدتی است که پولیس کابل، کمپاین قاطعانه‌ای را برای جمع‌آوری ولگردان از سطح شهر و ولسوالی‌های کابل آغاز کرده است. در درون شهر کابل، حوزه‌های امنیتی مسؤول درجه یک جمع‌آوری و بازداشت ولگردان استند. این وظیفه در ولسوالی‌ها به فرمان‌دهان امنیه‌ داده شده است. بصیر مجاهد، آمر مطبوعات پولیس کابل، با درک نگرانی‌های مردم از مزاحمت‌هایی که توسط ولگردان به خود یا اعضای خانواده‌ی شان صورت می‌گیرد، از اقدام‌های قاطع و جدی برای بازداشت ولگردان خبر می‌دهد. آقای سالنگی می‌گوید: «نظر به تقاضای شهروندان کابل و دستور فرماندهی پولیس این ولایت، از یک هفته به این سو کمپاین وسیعی را برای جمع‌آوری ولگردان آغاز کرده‌ ایم و این کمپاین نتیجه‌ی خوبی هم داده چون سطح جرایم در شهر کاهش یافته است. در طول همین هفته بیشتر از ۵۰۰ تن از ولگردان توسط پرسونل حوزه‌های امنیتی و ولسوالی‌ها بازداشت شده اند.» آقای مجاهد می‌گوید که ولگردها باعث آزار و اذیت مردم، به ویژه خانم‌ها می‌شوند و در اطراف مکاتب پرسه می‌زنند. پولیس کابل جدیدا با استفاده از فن‌آوری بایومتریک، عرصه را بر ولگردان شهر کابل تنگ کرده و ولگردان حالا نمی‌توانند مثل گذشته به مردم آسیب و آزار برسانند. از آقای مجاهد پرسیدیم که چه اتفاقی برای آن‌هایی که برای بار اول دستگیر می‌شوند، می‌افتد؟ او در پاسخ گفت: «از ولگردانی که بار اول دستگیر می‌شوند و اثر انگشت‌ شان در گذشته ثبت نبوده، با تضمین وکیل گذر و اقارب درجه یک شان، تعهد گرفته می‌شود و در صورتی که در آینده دوباره مرتکب جرم شوند و دستگاه بایومتریک آن را شناسایی کند، برای شان پرونده‌ای تشکیل شده و به نهادهای عدلی و قضایی سپرده خواهند شد.»
بصیر مجاهد می‌گوید که پولیس کابل نسبت به گذشته فعال‌تر شده و کارایی بهتری دارد. او خاطرنشان می‌کند که گزمه‌های سیار و ثابت پولیس به گونه‌ی ۲۴ساعته و ایست‌های بازرسی ناگهانی، باعث غافل‌گیری مزاحمان مردم و مجرمان شده و این مزاحمان هیچ نمی‌دانند که امشب در کدام نقطه‌ از شهر، پولیس کابل ایست‌بازرسی دارد. آقای مجاهد از همکاری نزدیک مردم با پولیس کابل ابراز خوش‌حالی کرده و نقش مردم در جلوگیری از جرائم در شهر را بسیار برجسته می‌داند.

محبت معجزه می‌کند
این که فکر کنیم ولگردان شهر تا ابد ولگرد خواهند بود یا اصولا کاری جز ولگردی بلد نیستند، بی‌انصافی است. می‌توان از همین نوجوانانی که بی‌هدف در کوچه‌ها می‌گردند و عربده می‌کشند، به سود جامعه کار گرفت. با ایجاد شغل و گماشتن آن‌ها به حرفه‌هایی که به آن علاقه‌ دارند، هم دست از آزار و اذیت مردم می‌کشند و هم کار مفیدی برای جامعه انجام می‌دهند. موضوع دیگری که باید به آن توجه کرد، محبت کردن به چنین نوجوانان است. تردیدی نیست که جای خالی محبت را می‌توان در بسیاری از خانواده‌های افغانستان دید که البته نبود یا کم‌بود محبت در میان مردم افغانستان داستان درازی دارد که می‌توان ساعت‌ها در مورد آن حرف زد. ظاهر غزنوی، باور دارد که کم‌بود محبت به نوجوانان از عوامل بسیار مهمی است که باعث گرویدن یک نوجوان به گروه‌های تبه‌کار یا ولگرد می‌شود. او می‌گوید: «بهترین راه برای راهنمایی یک نوجوان و قرار دادن دوباره‌ی او به راه درست در زندگی، محبت کردن به او است. البته کسی که دست به راهنمایی آن نوجوان می‌زند، باید عاری از عیب و ایرادهایی باشد که به طرف مقابل می‌گیرد؛ در غیر این صورت، صحبت و راهنمایی تأثیری نخواد داشت. باید به نوجوانی که ولگرد شده است، درس خودباوری، اطمینان و صداقت داد تا دست از کارهای ناشایسته‌اش بردارد. به هر میزانی که روابط در خانواده‌ها بر پایه‌ی مهر و محبت استوار باشد، به همان میزان احتمال ولگرد شدن یک نوجوان کاهش می‌یابد.»
آقای بصیر مجاهد از کارکرد پولیس کابل اطمینان داده و می‌گوید که در کنار شماره‌ی ۱۱۹ پولیس، شماره ۱۰۰ که مختص پولیس کابل است، در خدمت شهروندان کابل قرار دارد و تا کنون مردم سهم فعالی در پیش‌گیری از جرایم و گزارش آن‌ها گرفته اند. مجاهد با بیان عزم و اراده‌ی پولیس کابل در راستای جمع‌آوری و بازداشت ولگردان در ولایت کابل گفت: «این روند تا صفر شدن شمار ولگردان و مزاحمان مردم در کابل ادامه خواهد داشت. ولگردان در کنار معضلِ معتادهای ولایت کابل، مشکل بزرگی استند و رهبری پولیس کابل در برخورد با آن‌ها بسیار جدی است.»