باورهای خرافاتی در جامعهی افغانستان امر معمول است؛ به ویژه در روستاها و مناطق دوردست این کشور که مردم به خصوص زنان به تحصیل دسترسی کمتر دارند، این باورها تا هنوز وجود دارد. مقدس و نحس شمردن بعضی از روزها، ماهها و عددها، شگون گرفتن و باورمند بودن به تعویذ، جن و پری، از باورهای خرافاتیای است که در میان مردم رایج است.
ستارالدین صدیقی، روانشناس و استاد دانشگاه میگوید که علت وجود خرافات، نادانی یا پایین بودن سطح دانش مردم است. چنین باورهایی در حقیقت سرپوش گذاشتن بالای ناتواناییها، خطاها و تسکین روانی در برابر ناملایمات زندگی است.
خرافات و باورهای ناپسند در همهی جوامع دیده میشود؛ اما در افغانستان ریشهی عمیقتری دارد که بیشتر زنان نسبت به مردان به این پدیده باور دارند.
احمدضیا نیکبین، جامعهشناس و استاد دانشگاه کابل، میگوید که باورهای خرافی در جوامع انکشافیافته و در شهرها رو به کاهش است؛ اما در بیشتر جوامع عقبمانده، مردم تا هنوز به مفکورههایی مانند، زیارت رفتن، بخت نیک، بخت بد، بدچشمی و نشانههای بدشگونی عقیده دارند. آنها اتفاقات و حوادثی که هیچ ارتباط منطقی و عقلانی با هم ندارند را نظر به باورهای خرافاتی شان تعبیر میکنند.
خرافات ریشه در تجارب انسانها دارد؛ ولی در جوامع عقبمانده بیشتر دیده میشود. وقتی دانش نباشد، مردم رویدادها را به اساس باورهای خرافاتی شان تفسیر میکنند.
خرافات به اساس سه قاعدهی تفکر سطحی، مشابهت، مجاورت و تضاد سنجیده میشود؛ طور مثال شکر، لباس عروس، برف و هر آنچه که سفید است به ما تداعیکنندهی این است که خوشحالی و خوشبختی میآورد. این شباهت باعث میشود که ذهن به سوی تفکر غیر منطقی رهنمود شود.
در مکان و زمانی که حادثهی بد یا خوبی اتفاق افتاده باشد و این حادثه به عین زمان و مکان تکرار شود، مبدل به زمان و مکان خاصی میشود که شخص از آن نتیجهگیری خوب یا بد کند که این نتیجهگیری منطقی و به اساس یک تجربهی علمی نیست.
سیاهی و سفیدی، روشنی و تاریکی و روز و شب، پدیدههایی اند که متضاد همدیگر واقع شده اند که گاهی عدهای نتیجهگیری غیرمنطقی از این موضوع کرده، تاریکی را بدبختی و روشنی را خوشبختی تعبیر میکنند.
«روز دوشنبه کالا نشوی که تهمت میشود سرت، ناخونهای دست و پایت را یکجا نگیر که خوشی و غمت یکجا میشود، دست زیر الاشه ننشین که یتیم میشوی، بند بسته کن مراد بگیر، نان هندو را به طفل بده که زبانش تیز شود» و دهها مورد باورهای خرافیای که در جامعهی افغانستان مردم به آن باورمند اند.
مجازات به جرم نکرده
در افغانستان به سوی دختران نامزد یا زنان تازه عروسیشده به گمان قاصدان خوشبختی یا بدبختی دیده میشود و گاهی عواقب بدبختیهای مبنی بر گمان، ممکن است چندین سال یا حتا تا آخر عمر طول بکشد. کم نیستند زنانی که به جرم گناه نکرده شان سالها شکنجهی روحی، فیزیکی و لفظی را متحمل میشوند.
صفیه شش سال به جرمی که هرگز آن را مرتکب نشده است، مجازات روحی را تحمل میکند. شش سال پیش او در حالی که تازه زندگی مشترکش را آغاز کرده بود، خشویش را از دست داد.
او از روزهای تاریکی حکایت میکند که تا هنوز سایهی این تاریکی از زندگیاش محو نشده است. «سه روز پس از عروسی ما خشویم را از دست دادیم. از همان روز به بعد اقارب ما مرا بدقدم لقب دادند و توهین و تحقیر کردند.»
این بدقدم گفتن دیگران حتا صفیه را نیز متقاعد کرده که خودش را بدبخت و بدقدم بداند و هر از گاهی که اتفاق بد به خانواده و اقارب نزدیکش بیفتد، خودش را مسؤول این اتفاق بد بداند و خودآزاری کند.
نامهایی که خوشبختی میآورد
بس گل، بس بیبی، براربخت، نیک محمد، نیک بخت و گلبخت نامهایی اند که به هدف خوشبختی به دختران و پسران گذاشته میشود.
نادیه، مادر هشت فرزند است. او پس از به دنیا آوردن شش دختر، توانست به آروزی قلبیاش که به دنیا آوردن پسر بود، برسد. اولین پسر او بعد از براربخت به دنیا آمد. نادیه به این تصور است که نام براربخت روی به دنیا آمدن پسرش تأثیر داشته و نه تنها نام او را بل که خود همان دخترش را نیز بیشتر از دختران دیگرش دوست دارد. او را نوازش میکند و نسبت به دختران دیگرش به او بیشتر توجه دارد.
از نادیه علت گذاشتن این نام را بالای دخترش پرسیدم. او، در حالی که موهای خرمایی براربخت را نوازش میکرد، از روزهای دربهدری و پس از آن روزها را حکایت داشت.
«پنج دختر پشت به پشت به دنیا آوردم، شوهرم و خانوادهاش میخواستند سرم امباق بیاورند. وقتی به بار ششم حامله شدم همیشه در دعاهایم از خدا پسر میخواستم تا این که طفلی ششم به دنیا آمد او نیز دختر بود و نام او را براربخت گذاشتم تا این که قدمش نیک باشد و پس از او پسر به دنیا بیاید که همینطور هم شد.»
باورهای مردم به تعویذ و فال
تعویذنویسی و فالگیری در سراسر افغانستان رایج است. شماری از مردم در نخستین اقدام برای حل مشکل شان به تعویذنویس و فالگیر مراجعه میکنند.
فهیمه (نام مستعار) ۲۵ساله، به من در پیامی از ماجرای عشق و بهدستآوردن معشوقش به وسیلهی تعویذی که از ملا گرفته، نوشته است.
او یک سال قبل عاشق پسری میشود که آن پسر هیچ علاقهای نسبت به فهیمه از خود نشان نمیدهد. در چنین حالتی فهیمه دنبال گرفتن تعویذی که بتواند به این وسیله او را علاقهمند خود کند، میرود.
فهیمه چنین نوشته است: «من ماجرا را به دوستم قصه کردم او مرا نزد ملا راهنمایی کرد و ملا به من تعویذ و شویست داد و در مدت ۲۰ روز آن پسر ۳۶۰ درجه تغییر و از من خاستگاری کرد. پس از یک سال عروسی اکنون از کارم پشیمان استم.»
ماجرای جدید؛ درمان برای کرونا
عدهای از مردم برای این که از بیماریهای خطرناک در امان باشند، دنبال انجام اعمال خرافی میروند که ربطی به دین و در بسیاری موارد ضد ارزشهای دینی است.
این روزها که بیماری کشندهی کرونا جهان را تهدید میکند، عدهای از مردم دست به انجام اعمال خرافی میزنند؛ آنان به نیت نجات از این بیماری چند آیه از قرانکریم را میخوانند بعد تار موی را در قران جستوجو میکنند. اگر موی دریافت کردند آن را داخل گیلاس آب میکنند و آب را به عنوان تبرک مینوشند.
در همین حال سال ۲۰۱۷ آریانا نیوز نوار تصویری از روستایی در افغانستان را نشر کرد که نشان میداد، کودکی در میان جمعیت بزرگی یکتازی میکرد. این کودک در حالی که بیخبر از ماجرا بود، فقط با پف کردن به شیرینیها و بوتلهای آبی که مردم به او میدادند، حس خوشحالی میکرد. آن جمعیت بزرگ آن کودک را بزرگ و معجزهآسا فکر میکردند و هر چیزی را که آن کودک «پف» میکرد، وسیلهی تبرک دانسته و آن را درمان بیماریهای شان فکر میکردند.
خرافات در جوامع مختلف
انسانها در هرجایی از جهان که زندگی کنند، دنبال خوشی و خوشبختی استند. ناراحتی، بدشانسی، غم یا بیپولی را دوست ندارند؛ به همین دلیل بسیاری از مردم حتا اگر باور عمیقی هم به این خرافهها نداشته باشند، به این خاطر که این باورها همیشه در جامعه تکرار میشود و دهان به دهان میچرخد، بنا را بر احتیاط گذاشته و سعی میکنند تا حد امکان از مسائلی که عموم مردم میگویند بد است، پرهیز کنند.
گرفتن ناخنها در شب از دیدگاه هندیها بدچانسی میآورد. در پرتگال بیشتر مردم معتقدند که به عقب راهرفتن بدشانسی میآورد، روسها معتقدند که قرار دادن بطری خالی روی زمین نشان خوشبختی است، در برازیل مردم اعتقاد دارند که اگر کیف پول خود را روی زمین رها کنید یا جا بگذارید، دچار بدشانسی مالی خواهید شد. این باور در دیگر کشورهای امریکای جنوبی و فیلیپین نیز رواج دارد و چینیها هم معتقدند با جا ماندن کیف روی زمین، برکت از خانه میرود.