کابل تا چند سال دیگر زیر زمین فرو می‌رود

صبح کابل
کابل تا چند سال دیگر زیر زمین فرو می‌رود

نویسنده: انجنیر نوید احمدی-ناظر سابق پروژه‌های نظامی در افغانستان

این روزها که تنور گفت‌وگوهای صلح داغ است، مرکز ثقل تمام آبادی‌ها و تهداب تمام خوشبختی‌ها را بر مبنای صلح-مصالحه جمهوریت و امارت- بنا نهاده‌ایم و به‌کل فراموش کرده‌ایم که آمدن صلح شاید پایان تیر و تفنگ باشد؛ اما آغازی است برای یک جنگ تمام‌عیار: جنگ در برابر چالش‌ها و گودال‌های عمیقی که خود جنگ فرا راه ما کنده است.
چالش‌های بی‌شماری که مقابله و انجام هرکدام، ممکن سال‌ها و دهه‌ها را در بر بگیرد؛ از فقر مالی، فقر فرهنگی، فقر سیاسی، فقر دانش و فقر همه‌چیز که بگذریم؛ این کشور، با ناداری‌های دیگری نیز باید دست‌وپنجه نرم کند؛ یکی از این چالش‌ها که ملموس‌تر و مشخص‌تر از دیگران است؛ تراکم جمعیت در شهرها، ساختمان‌سازی و عمودی‌سازی است.
پس از سال ۲۰۰۱ و برگشت آرامشی نسبی به کشور، بازگشت مهاجرین از کشورهای دور و نزدیک از یک‌سو و سرازیر شدن مهاجرین داخلی به شهر کابل از سوی دیگر، سبب شد تا این شهر با رشد جمعیتی بی‌سابقه مواجه شود.
این رشد بی‌پیشینه‌ی جمعیت در شهر نه‌چندان بزرگ کابل و به‌تبع آن نیاز به خانه و مسکن، سبب شد تا ساختمان‌سازی نیز شتاب بگیرد. گرانی زمین و نبود یا دست‌کم عدم تطبیق قانون، سبب ‌شد تا خانه‌های چندطبقه‌ای بسیاری به گونه‌ی خودسر ساخته شود. نبود بازخواست‌گری و ترجیح سلیقه شخصی بر نظم شهری، باعث آن شد که بسیاری‌ها «ساخت‌وساز و خریدوفروش» را به‌عنوان پیشه و شغل خود برگزینند.
با گذشت چند سال و چندمیلیونی شدن شهر کابل، اساس بیشتر این خانه‌سازی‌ها، به‌جای خانه‌های افقی و حویلی‌دار، روند عمودی و بلند طبقه شدن را پیمود. در نخست، این روند به جهت مدرن سازی و نو شدن چهره شهر، مختص دولت و یا شرکت‌های بزرگ بود؛ اما رفته‌رفته به دلیل تراکم جمعیت بالا در کابل و از جانب دیگر، درآمد قابل‌ملاحظه‌ی ساختمان‌سازی، شرکت‌های کوچک و بزرگ بسیاری به این کار روی آوردند.
اکنون اشخاص، افراد و شرکت‌های زیادی به «عمودی‌سازی» و شهرک‌سازی روی آورده‌اند اما؛ آگاهانه یا از روی ناآگاهیِ زیست‌محیطی، درصد بالای این عمودی‌سازی در راستای نابودی این شهر آستین بر زده است.
از طرف دیگر، رشد جمعیت در یک شهر به همان اندازه که به رشد توسعه شهری کمک می‌کند، در صورت کنترل نشدن، به همان اندازه نیز می‌تواند به محیط‌زیست، زیربنای شهری، نظم شهرنشینی، اشتغال و اشتغال‌زایی، آموزش‌وپرورش و رشد اقتصادی لطمه‌های جبران‌ناپذیری وارد ‌کند.
در این نوشتار تلاش شده است تا به‌گونه‌ای گذرا، عمودی سازی شهر مورد کنکاش و بازبینی قرار بگیرد تا شاید زنگ خطری باشد برای مسئولان و شهروند مسئولی که خود را مکلف به حفظ شهرش می‌داند.

عمودی سازی شهر، تراکم جمعیت و شهرسازی
پس از سال ۱۹۲۸ که فضل‌الرحمان بنگلادشی شروع به طراحی آسمان‌خراش‌ها در نیویورک کرد، مفهوم تازه‌ای در شهرسازی پدید آمد. پس از آن، این روند به‌سرعت به دیگر کشورهای جهان سرایت کرد و باعث افزایش جمعیت در بیشتر کلان‌شهرهای دنیا شد. روند رو به رشد جمعیت در بیشتر کلان شهرها-به‌ویژه در کشورهای آسیای شرقی- به دلیل تأمین زیرساخت‌ها، مفید بود اما؛ در بیشتر شهرها، بر علاوه آلودگی محیط‌زیست، بانی تخریب زیرساخت‌های شهری نیز شد.
از یک‌سو، سرازیر شدن سیل جمعیت به شهرها، مهم‌ترین امتیازی که برای محیط‌زیست دارد این است که جمعیت روستاها کاهش پیدا کرده و طبیعت، از دستبرد بیشتر انسان در امان می‌ماند؛ ولی از سوی دیگر، اگر سرازیر شدن جمعیت به شهرها-به ویژه کلان‌شهرها- بدون در نظرداشت امکانات اولیه شهرنشینی صورت بگیرد؛ بدیهی است که نه‌تنها کمکی به محیط‌زیست نمی‌کند که می‌تواند ضررهای فراوانی نیز داشته باشد.
شهر کابل به‌عنوان پایتخت و مرکز اقتصادی افغانستان، با آن‌که از نظر مساحت، کلان‌شهر حساب نمی‌شود؛ اما نظر به جمعیتی که در خود جا داده است، می‌توان آن را یکی از پرجمعیت‌ترین شهرهای منطقه خواند. در دهه‌ی پسین، ساختمان‌سازی و عمودی‌سازی شهر، روند فزاینده‌ای را گرفته که از یک‌سو، سبب برهم خوردن نظم شهری شده و از سوی دیگر آینده این شهر را با نگرانی جدی‌ای مواجه کرده است.

عمودی سازی و کم شدن آب‌های زیرزمینی
به‌جرئت می‌توان گفت که هر ماه یک یا چند ساختمان بلند طبقه در کابل، سمارق گونه سر برمی‌آورد. اگر فرض کنیم که به‌طور میانگین، هر ساختمان هشت طبقه داشته باشد و در هر طبقه دو واحد آپارتمان، ساخته شود؛ به این معنا است که در هر ساختمان هشت طبقه، شانزده خانواده زندگی می‌کند که تک‌تک افراد آن، روزانه چندین مترمکعب آب خالص زیرزمینی را مصرف می‌کند.
از آن‌جایی که در شهر کابل، سیستم آب‌رسانی گردشی و منظمی وجود ندارد؛ بیشتر این ساختمان‌های بلند طبقه، هرکدام به رسته‌ی خود «چاه عمیق» حفر می‌کنند که هرکدام از این چاه‌ها، روزانه در خالی شدن حفره‌های زیرزمینی شهر نقش قابل‌توجهی را بازی می‌کند.
از سوی دیگر، شرکت‌های خصوصی آب‌رسانی که ظاهراً اجازه‌نامه دولتی نیز دارند، در جای‌جای کابل چاه‌هایی به عمق ۲۰۰ متر و ۳۰۰ متر حفر کرده‌اند که این موضوع به‌خودی‌خود، سبب کم شدن آب‌های زیرزمینی شده و شیره‌ی جان کابل را می‌مکد.
از دیرباز، یکی از راه‌های تأمین منابع آب، در افغانستان، حفر چاه بوده است؛ اما طی سالیان پسین و با رشد جمعیت کابل، استخراج آب‌های زیرزمینی به گونه نگران‌کننده‌ای افزایش یافته است. از دید دانش مهندسی، پایین‌ترین سطح آب زیرزمینی هر منطقه، سطح آب دایمی آن منطقه نامیده می‌شود.
شهر کابل اما به علت استخراج بیش از اندازه‌ی آب‌های زیرزمینی و کمبود بارندگی، سبب شده که روزبه‌روز سطح آب زیرزمینی آن، پایین‌تر برود. آن‌چه در این موضوع اهمیت ویژه‌ای می‌یابد؛ پدیده‌ی خطرناکی به نام «فرونشست» زمین کابل است.
به بیان ساده‌تر؛ شهر کابل بر مسیر گسل «چمن مقر» قرار دارد و با این روند بلند طبقه سازی-عمودی سازی- این شهر و عدم تطبیق معیارهای به‌روز انجنیری-مهندسی- در ساختمان‌های امروزی، بیم آن می‌رود که شهر کابل، در زلزله‌ای نسبتاً شدید که بعید هم نیست، به یک‌باره به کام زمین فرو برود.

ساختمان‌سازی و عدم تطبیق معیارها
ساختمان‌سازی به‌مانند هر پدیده‌ی دیگری نیاز به قوانین و تطبیق درست و به‌جای آن دارد. بر کسی پوشیده نیست که ساختمان‌سازی در شهر کابل، نه‌تنها خودسر است که اگر معیاری هم وجود دارد در تطبیق آن کوتاهی بسیاری صورت گرفته/می‌گیرد.
بر مبنای دانش انجنیری، ساختن یک بنا چندین شاخصه‌ی اساسی دارد که از مهم‌ترین‌های آن؛ بررسی و آزمایش خاک به نسبت طبقه‌های ساختمان، در نظر گرفتن تهداب مناسب با نوع ساختمان و به کار بستن مصالح مناسب در جای درست آن است.
اکنون، با در نظرداشت این مشخصه‌ها، این پرسش‌ها پیش می‌آید که چند درصد ساختمان‌های بلند طبقه‌ی کابل، با معیار و اصول انجنیری برابر است؟ چه تعداد ساختمان می‌توانیم پیدا کنیم که در جریان کار، تِست-آزمودن- کانکریت، تست سیخ و قواعد مربوط به آن را رعایت می‌کند؟ پاسخ به این پرسش‌ها ساده است. انجام این نیازهای حتمی هر ساختمان، در شهر کابل تقریباً قریب به صفر است.
بر طبق طرزالعمل و راهکار شهرداری کابل و بر اساس حکم فقره ۱ ماده ۱۷ قانون محصول خدمات شهری، افراد، اشخاص و نهادهایی که به ساختمان‌سازی مبادرت می‌ورزند؛ ملزم به رعایت قواعدی‌اند که سرپیچی از این دستورها، قاعدتاً باید مجازاتی را در پی داشته باشد؛ اما طوری که عمودی سازی این شهر، با این شتاب در حرکت است، به نظر نمی‌رسد که هیچ‌کدام از این قاعده‌های وضع شده نه‌تنها تطبیق نمی‌شود که نظارت چندانی هم بر آن صورت نمی‌پذیرد.

ساختمان‌های بلندطبقه و نبود ایمنی لازم
در ساخت‌وساز و به‌ویژه ساختمان‌های بلندطبقه، مسئله ایمنی ساختمان، از اهم موضوعات است؛ اما این‌جا-مشخصاً در شهر کابل- اولویت با ساختن است و نه چگونه ساختن یک ساختمان.
بر مبنای قواعد و قوانین روز مهندسی، ساختن یک سازه، نیازمندی‌های اولیه بسیاری-به‌ویژه موارد ایمنی- دارد که موضوع موردبحث این نوشتار؛ خاک‌برداری و فرونشست زمین است. درواقع، آن‌چه مورد نیاز است، در نخست باید خاک محل ساخت‌وساز مورد آزمایش قرار بگیرد که تا چه میزان می‌تواند متحمل بار شود. جدا از این، هر بلند‌طبقه‌ای نیاز به خاک‌برداری و «کمپکشن»-مطابق نیاز و قواعد- را دارد که این موضوع نیز، در ساخت‌و‌ساز بیشتر بلندطبقه‌های کابل، تقریباً نادیده گرفته شده و این به‌خودی‌خود، تهدید بزرگی برای جان ساکنان سازه‌های امروزی است.
با در نظرداشت آن‌چه در بالا آورده شد؛ بیشتر سازه‌های عمودی شهر کابل نه‌تنها جان مردم این شهر را به خطر انداخته که به‌سان غول‌های عظیم‌الجثه‌ای هستند که بر روی زمین‌های کاواک شده‌ی این شهر جا خوش کرده‌اند.
عدم تطبیق معیارها و قواعد ساختمان‌سازی، قرار گرفتن شهر کابل بر روی گسل، حفر بی‌رویه چاه و استخراج بی‌بازخواست آب‌های زیرزمینی شهر و رشد فزاینده‌ی جمعیت شهری، احتمال بسیار می‌رود که در صورت پیشگیری نشدن، همه‌ی این پدیده‌ها، دست‌به‌دست هم داده و شهر کابل را در آینده‌ای نه‌چندان دور، در یک آن به کام زمین فرو ببرد.