لویه‌جرگه؛ فرصتی مهم در شرایط دشوار

عبدالرازق اختیاربیگ
لویه‌جرگه؛ فرصتی مهم در شرایط دشوار

تیر از کمان رها شده است. لویه جرگه برگزار می‌شود؛ چه بخواهیم و چه نخواهیم. پارلمان افغانستان که یک نهاد قانونی و در آن نمایندگان مردم دور هم جمع اند، نتوانست جلو این کار را بگیرد و نه هم برنامه‌ای برای جلوگیری از این کار داشتند.

انتقاد از قانونی بودن و یا نبودن لویه جرگه، بماند سر جایش. فکر می‌کنم در یک فرصت مناسب پارلمان افغانستان باید روی این موضوع تصمیم بگیرد که این سنت در افغانستان باقی بماند یا خیر. قانون اساسی افغانستان به لویه جرگه عنوان«عالی‌ترین مظهر اراده‌ی مردم افغانستان» را داده است؛ این یعنی، حتا از پارلمان افغانستان هم این اقدام مهم‌تر است که اختیار آن نیز در دست رییس‌جمهور است و هر وقت رییس‌جمهور بخواهد، می‌تواند لویه جرگه برگزار کند.

مشکل اساسی این است که ما در قانون اساسی، مشکلات بسیار گسترده‌ای داریم. اگر قرار باشد از شر لویه جرگه رهایی یابیم، باید در قانون اساسی افغانستان تغییرات بیاوریم و این نیاز به بحث دارد. دوم نیاز به اراده دارد و سوم باید نهادهای مهم قانونی مانند پارلمان افغانستان تصمیم بگیرد که در قانون اساسی تغییرات بیاید؛ در غیر این، همیشه هر کسی رییس‌جمهور باشد، لویه جرگه برگزار می‌کند و به برنامه‌های خود فکر می‌کند.

قصه تنها این نیست که لویه جرگه برگزار می‌شود؛ بلکه چهارصد زندانی هم رها می‌شود؛ چون این خواست امریکا است؛ امریکایی که تا حالا هرچه خواسته و به نفعش بوده را عملی کرده است، این کار را هم می‌کند. برای شان مهم هم نیست افرادی که آزاد می‌شوند، چقدر جنایت‌کار اند و برای آینده‌ی افغانستان و منطقه و حتا جهان چقدر می‌توانند خطرناک باشند.

خواست حکومت هم شاید هست. همین که لویه جرگه را برگزار کرده است؛ یعنی توافقی وجود داشته است و تنها خواسته رفع مسئولیت کند؛ اما مردم چه به دست می‌آورند. فکر می‌کنم اکنون زمان آن است که حکومت با وجود اتهامات سنگینی که متوجهش هست و هیچ گاهی هم مردم از خدمات این حکومت راضی نبوده اند، یک فرصت خوب دارد که بتواند به مردم بگوید که هنوز هم می‌توانند کاری برای شان بکنند.

اگر آن‌گونه که حدس زده می‌شود، واقعا توافق بر سر آزادی این زندانیان صورت گرفته است که من به این باور استم، هنوز هم فرصت وجود دارد که حکومت افغانستان برخی امتیازات را به دست بیاورد. طالبان برای به دست آوردن امتیازات بسیار گسترده‌ی شان، در گفت‌وگو با زلمی خلیلزاد یک و نیم سال چانه‌زنی و بر سر چیزهای که می‌خواستند، ایستادگی کردند. حکومت افغانستان هم این شانس دارد. اکنون طالبان می‌خواهند زندانیان شان رها شود و امریکا نیز چنین می‌خواهد؛ پس باید امتیاز بدهند؛ چون این چهار ضد زندانی کسانی نیستند که همین گونه مثل گله باید مفت و به خاطر حسن نیست رها شوند.

چه امتیازاتی را حکومت می‌تواند بگیرد که هم برای خودش و بزنزش مفید باشد و هم دست کم مردم کمی دلِ خوش داشته باشد که اگر چهارصد جانی رها شده، چیزی به دست آورده است. به نظر من این مسائل مهم است که اگر به آن به عنوان امتیاز توجه شود:

۱: آتش‌بس شش ماهه: نمایندگان مردم در لوجه جرگه باید شرط بگذارند که برای شش ماه تمام آتش‌بس سراسری را طالبان با تمام شرایط آن عملی کند. این کار را باید امریکا ضمانت کند و از ضمانت آن، اتحادیه‌ی اروپا و دیگر کشورهای دخیل در امور افغانستان نظارت کند. مردم افغانستان حق دارند اگر قاتلان اعضای خانواده‌ی شان به همین راحتی رها می‌شوند، دست کم چند روزی روی آرامش را ببیند و بتوانند به راحتی از ولایتی به ولایت دیگری سفر کنند و هیچ‌گونه ترسی از تکه تکه شدن با بمب و سر بریدن نداشته باشند.

خوبی دوم این کار این است که مشخص می‌شود هم امریکا، هم طالبان و هم پاکستانی که همواره تأکید دارند که برای صلح در افغانستان تلاش می‌کنند، صداقت شان مشخص می‌شود. اگر امریکا این ضمانت را به حکومت افغانستان ندهد که طالبان را وادار کند آتش‌بس شروع شود، آزادی این زندانیان جنایت دیگر است.

۲: لویه جرگه باید فیصله کند که حکومت افغانستان و دیگر کشورهای کمک‌کننده افغانستان، از امریکا در مقابل تن‌دادن به رهایی این زندانیان ضمانت بگیرد که وقتی گفت‌وگوهای بین‌الافغانی شروع شد، فقط به عنوان یک ناظر عمل کند. نباید امریکا بقیه خواست‌هایش را بر هیأت گفت‌وگو‌کننده‌ی حکومت افغانستان تحمیل کند؛ زیرا، در این صورت هیچ یک از نگرانی‌های مردم افغانستان در این گفت‌وگوها لحاظ نخواهد شد و در نهایت نظام جمهوری جایش را به امارت خواهد داد.

اداره‌ی ترامپ تلاش دارد این مأموریتی که توسط زلمی خلیلزاد و مایک پمپیو آغاز کرده است، به زودی نتیجه بدهد. دلیل هم واضح است؛ انتخابات این کشور. ترامپ در محاسبه‌اش تصور می‌کند که اگر موفق شود جنگ در افغانستان با طالبان را خاتمه بدهد، می‌تواند به مردم امریکا بگوید که به وعده‌هایش عمل کرده است؛ ولو در دقیقه‌ی نود.

اما حرف این است که چرا برای برنده شدن رییس‌جمهور امریکا در آن سوی دنیا، مردم افغانستان همواره چوب سوخت باشند و قربانی شوند. اگر این افراد تروریست اند، اگر این افراد خطری برای امنیت افغانستان، منطقه و حتا جهان اند، اگر بزرگ‌ترین قاچاق‌بران مواد مخدر اند، اگر در لیست سیاه شامل اند، فقط باید به خاطر پیروز شدن یک نفر در انتخابات امریکا این همه نادیده گرفته شود؟

زمان‌بندی ترامپ برای آغاز گفت‌وگوهای صلح امریکا-طالبان و طالبان-افغانستان، طوری طراحی شده بود که باید تا حالا گفت‌وگوهای بین‌الافغانی آغاز و خروج نیروهای امریکایی از این کشور نهایی می‌شد؛ اما عدم پای‌بندی طالبان در کاهش خشونت‌ها و عدم هم‌کاری به موقع دولت افغانستان طبق خواست‌های امریکا، این زمان‌بندی را به مشکل مواجه کرد. حالا که کم‌تر از سه ماه به برگزاری انتخابات امریکا مانده و تصور می‌شود که کامیابی احتمالی ترامپ وابسته به ختم جنگ افغانستان و خروج نیروهای نظامی این کشور از افغانستان است، امریکا فشارها بر اشرف‌غنی را افزایش داده و در تلاش این است که هر چه زودتر، سرنوشت رهایی ۴۰۰ زندانی خطرناک طالبان مشخص شود و دولت افغانستان طرف گفت‌وگو با طالبان قرار بگیرد.

زلمی‌ خلیل‌زاد که نزدیک به دو سال است به عنوان سفیر صلح امریکا-افغانستان جاخوش کرده و هر چند ماه سفرهای دوره‌ای‌اش را از کاخ سفید آغاز و به کشورهای مختلف دخیل در مسئله‌ی جنگ و صلح افغانستان به پیش می‌برد، تنها لابی‌گر صلح افغانستان نیست؛ او، به همان اندازه که برگ برنده‌ی احتمالی صلح افغانستان قلمداد می‌شود، به همان اندازه، برگ برنده‌ی احتمالی ترامپ در انتخابات پیش روی امریکا است.

منابعی از ارگ ریاست‌جمهوری افغانستان می‌گویند که دیدار اخیر آقای خلیل‌زاد با رییس‌جمهور غنی، پرتنش بوده است؛ تنشی که حاکی از فشار آقای خلیل‌زاد بر رهایی ۴۰۰ زندانی طالبان و رد این موضوع از طرف آقای غنی و معاونان وی است. منبع می‌گوید که خلیل‌زاد بر رهایی بدون قید و شرط ۴۰۰ زندانی خطرناک طالبان تأکید کرده که با واکنش آقای صالح و سرور دانش، معاونان آقای غنی روبه‌رو شده و در نتیجه، آقای کرزی، ضلح سوم این دیدار، جلسه را به رسم اعتراض ترک کرده است. آنچه مشخص است، کرزی نیز خواستار رهایی این زندانیان است و سنگ بنایی رهایی زندانیان طالبان از زندان‌های افغانستان را نیز در واقع او گذاشت که اکنون به یک رسم تبدیل شده است.

۴۰۰ زندانی باقی‌مانده‌ی طالبان، افراد تأثیرگذار و خطرناک این گروه استند که در حملات مختلف دست داشته اند. در کنفرانس خبری‌ای که روز چهارشنبه (۱۵ اسد) از سوی کمیته‌ی برگزاری لویه‌ جرگه‌ی مشورتی صلح برگزار شده بود، معصوم استانکزی، رییس هیأت مذاکره‌کننده‌ی دولت افغانستان و از مسؤولان کمیسیون برگزاری لویه‌جرگه‌ی مشورتی صلح، ۴۰۰ زندانی باقی‌مانده‌ی طالبان را به پنچ کتگوری تقسیم کرد که رهایی هیچ کدام از این پنج کتگوری، در صلاحیت‌های رییس‌جمهوری نیست و باید ملت تصمیم بگیرند که با این افراد چه کار شود؛ ملتی که با تجمع نمایشی عده‌ای زیر نام جرگه‌ی مشورتی صلح، اراده‌ی نداشته‌اش تمثیل می‌شود.

وقتی ۴۶۰۰ زندانی با فشار امریکا آزاد شد، این چهارصد زندانی نیز آزاد می‌شوند. گزارش‌ها حاکی از آن است که تا حالا اکثریت افراد آزاد شده از زندان دوباره به میدان جنگ برگشته اند و شماری از خطرناک‌ترین فرماندهان آزادشده‌ی این گروه در میدان‌های جنگ کشته نیز شده اند.

همین بحث است که وقتی احتمالا می‌دهیم خطرناک‌ترین‌های این گروه ازاد می‌شود، باید در عوض چیزی به دست بیاوریم و آن آتش‌بس در قدم اول است و مداخله نکردن امریکا و دیگر کشورهای دخیل در امر گفت‌وگوهای بین الافغانی است. این کم‌ترین چیزی است که دست کم مرحمی می‌شود به زخم قربانیانی که همه چیز شان را بدون دلیل در جنگ افغانستان باخته اند. حالا که حکومت افغانستان هیچ راهی جز رهایی این افراد ندارد، اگر یک درصد هم به مردم افغانستان آنگونه که مدعی است صادق باشد، در عوض این رهایی، چند روز آرامش برای مردم کمایی کند و آن آتش‌بس است حداقل برای شش ماه.