موانع فلزی به جای چراغ راه‌نما؛ راهی که به ترکستان است

روح‌الله طاهری
موانع فلزی به جای چراغ راه‌نما؛ راهی که به ترکستان است

از کارته‌ی چهار به طرف چهارراه پل‌سرخ می‌روم. از حوزه‌ی سوم پولیس تا گل‌فروشی‌های پل‌سرخ، رد موترهایی را که در قطار ایستاده اند، می‌گیرم؛ موترهایی که به کندی پیش می‌روند. در نزدیکی چهارراه، راننده‌ای که پریشانی در چهره‌ اش موج می‌زند، از پنجره‌ی موترش به بیرون داد می‌زند: «هر روز، ساعت‌ها وقت ما در چهارراهی‌ها هدر می‌رود.»
از کنار موترهای ایستاده رد می‌شوم؛ هرچند آهسته می‌روم؛ اما زودتر از بسیاری موترها به چهارراه می‌رسم. در چهارراه، چشم‌های رانندگان به فلز ارابه‌‌‌داری دوخته شده است؛ فلزی که اداره‌ی ترافیک شهر کابل آن را «دروازه‌های سیار» می‌گوید.
مدتی می‌ایستم؛ هم‌کار پولیس ترافیک، مانع ارابه‌دار را به کنار سرک می‌کشد و موترها به راه شان ادامه می‌دهند.
در چهارراه به مانع فلزی خیره می‌‌مانم؛ فردی که چند لحظه پیش، این فلز را کنار کشیده بود، با اشاره‌ی پولیس ترافیک، دست به کار می‌شود و سمت دیگر سرک را مسدود می‌کند تا رانندها مجبور به توقف ‌شوند.
فردی که «دروازه‌ی سیار» را می‌چرخاند، پس از کنارکشیدن دروازه‌، دست به کمر می‌ایستد، به او نزدیک می‌شوم و علت این کارش را می‌پرسم. او که فردین نام دارد، می‌گوید که به علت نداشتن چراغ‌های ترافیکی، حین ازدحام از دروازه‌ی سیار برای بندکردن سرک استفاده می‌کنند. «موتروانا به گپ ترافیک نمی‌کنه، ریز ر لگد کده از یک جایی حرکت می‌کنه، این مانع خوب اس که راه شانه بند می‌کنه.»
پس از گفت‌وشنود کوتاه، فردین به کارش می‌چسبد و بار دیگر سرک را با دروازه‌ی سیار می‌بندد.
به چهارراه خیره می‌شوم؛ چهارراهی که در آن خبری از نشانه‌ها و چراغ‌های ترافیکی نیست. از میان موترها خود را به پیاده‌رو می‌رسانم تا از آن‌جا سوار موتر شده و سری به چهارراه‌های دیگر شهر کابل نیز بزنم.
هشت‌ و نیم صبح، در چهارراه کارته‌ی پروان پیاده می‌شوم؛ در چهار‌راهی‌ که موترها هر کدام راه خود شان را می‌رود و خبری از قوانین ترافیکی نیست؛ نه نشانه‌ی ترافیکی‌ است و نه دروازه‌های سیار، تنها دو پولیس ترافیک اند که با دست تلاش می‌کنند موترها را رهنمایی کنند.
یکی از ترافیک‌ها که حسب‌الله نام دارد، می‌گوید: «جان ما بر آمد، نمی‌فامم که چه رقم مردم اس، د گپ ترافیک هیچ نمی‌فامه. دست بالا می‌کنم، می‌‌گه که ما به دست راست و چپ تو حق داریم. او بیادر مه پولیس ترافیک استم، نه سگنال ترافیکی!»
در همین حال، راننده‌ای که از طرف باغ ‌بالا می‌آید، از پارگی قالب‌های سمنتی به سمت چپ سرک برکی حرکت می‌کند، حسب‌الله می‌رود تا مانعش شود؛ اما در این هنگام موترهایی که سمت راست سرکت ایستاده بودند، حرکت می‌کند. طولی نمی‌کشد که موترها از چهارسو در چهارراه گره می‌خورند و پس از آن بوق‌های پی‌هم موترها است و راه‌بندانی که روشن نیست کی تمام می‌شود.
حسب‌الله با اشاره به موترهایی که هر کدام دوست دارد زودتر حرکت کند، می‌گوید: «از همو مانع‌ها می‌بود، خوب بود، راه ر بند می‌کدم که دیگه حرکت نمی‌تانستن.»
به سمت چهارراه برکی، یکی از شلوغ‌ترین چهارراه‌های شهر کابل می‌روم؛ چهارراهی که شماری از رانندگان شهری می‌گویند؛ روازنه سه تا چهار ساعت شان در راه‌بندان آن می‌گذرانند.
با این که در چهارراه برکی اشاره‌های ترافیکی نصب است؛ اما جای آن از دروازه‌های سیار استفاده می‌شود.
یکی از پولیس‌های‌ ترافیک که نمی‌خواهد نامی از او گرفته شود، می‌گوید که در این چهارراه به دلیل ازدحام بیش از حد، از چراغ‌های ترافیکی استفاده نمی‌شود. «چراغ ترافیکی بود؛ اما در یک دقیقه که یک طرف سرک باز می‌شد، تمام موترای همو طرف نمی‌تانستن، عبور کنن؛ از یک طرف تا کارته‌ی پروان و از طرف دیگه تا چهارراهی ترافیک بند می‌شد.»
او، می‌گوید که اگر اشاره‌های ترافیکی هم در چهارراه‌ها فعال باشد، شهروندان آن را رعایت نمی‌کنند و از چراغ می‌گذرند. «جریمه هم نمی‌شه. که ر جریمه کنی؟ یکی نیس، دو نفر نیس. تمام مردم قانون را مراعات نمی‌کنه. ای موانع‌ باعث شده که از همی جنجال‌ها خلاص ‌شویم.»

یکی از ترافیک‌ها که حسب‌الله نام دارد، می‌گوید: «جان ما بر آمد، نمی‌فامم که چه رقم مردم اس، د گپ ترافیک هیچ نمی‌فامه. دست بالا می‌کنم، می‌‌گه که ما به دست راست و چپ تو حق داریم. او بیادر مه پولیس ترافیک استم، نه سگنال ترافیکی!»

در همین حال فرد کهن‌سالی از میان موترها که در حرکت اند، به سختی خودش را تا کنار سرک می‌کشاند. او که حمیدالله نام دارد، می‌گوید که دولت مجبور شده است از موانع فلزی به جای چراغ‌های ترافیکی کار بگیرد؛ اما می‌افزاید: «ای مردم به دست ترافیک که د سرک زنده و تیار ایستاده احترام نمی‌کنه، به چراغ ترافیک که د آسمان بنده، احترام می‌کنه؟ حق ای مردم است که با همی آهنا راه شانه بند کنن.»
با این حال اما شماری از شهروندان و رانندگان شهری، در کنار کوتاهی ترافیک، زورمندان و افراد بلند‌رتبه‌ی دولتی را نیز عامل، راه‌بندان‌ها و نقض قوانین ترافیکی می‌دانند. شیرآغا که راننده‌ی مرسیدیس است، می‌گوید: « تکسی ران‌ها و مردم غریب در قانون برابره. در خارج خط‌کشیدگی است، کسی از خط تیر نمیشه؛ د این‌جه موترای زورمندان و وکیلا، سر آدم و سر ترافیک لگد می‌کنه. دولت همی را می‌گه که سر زور زور باشه، نه سر اولاد غریب.»
شیرآغا در ادامه، با اشاره به یکی از پولیس‌های ترافیک، می‌گوید؛ او روز چند بار با نگه‌بابان افراد بلند‌رتبه‌ی دولتی دست به یخن می‌شود.

واکنش‌های رانندگان شهری به دروازه‌های سیار ترافیک
نعمت یکی از رانندگان شهری که ده سال می‌شود در شهر کابل تکسی‌رانی می‌کند، می‌گوید: «در کابل همه چه یافت می‌شه؛ جز نظم و قانون.» نعمت از موانع فلزی‌ای که در چهارراه‌ها آمده است، راضی نیست و آن را توهین به شهروندان می‌پندارد. او می‌گوید: «در دیگر کشورها، با این‌طو آهنا، راه حیوانات را بند می‌کنن، د ای ملک، وزارت داخله راه مردمه بند کده.» از دید نعمت، باید شهروندان و مجری‌های قانون هم‌کاری‌های دو جانبه داشته باشند تا فرهنگ رانندگی در کشور نهادینه شود.
اسدالله سادات، آموزگار در یکی از مراکز آموزشی رانندگی در شهر کابل، می‌گوید که فرهنگ رانندگی و رعایت قانون ترافیک، هنوز در این کشور نهادینه نشده است. به باور او، دروازه‌های سیار، از یک‌سو باعث می‌شود که مردم از قوانین ترافیکی دور شوند و از سویی دیگر، پیامدهای بد روانی و روحی برای شهروندان دارد. «زمانی که مانع به طور دوام‌دار باشه، تبدیل به عادت برای رانندگان می‌شه. وقتی که موانع را پس کنیم، رانندها به چراغ‌های ترافیکی توجه نمی‌کنه.» به باور او، بودن دروازه‌های سیار، در چهارراه‌ها باعث می‌شود که هیچ نشانه‌‌ی ترافیکی‌ای که در سطح شهر و در طول سرک‌ها نصب اند، از سوی رانندگان مراعات نشود.
با این حال اما اداره‌ی ترافیک شهر کابل می‌گوید که از دروازه‌های سیار برای برقراری و بهبود نظم ترافیکی در برخی چهارراه‌های مزدحمی که چراغ ترافیک در آن‌جا خراب شده است، کار گرفته می‌شود.
شمس‌الرحمان، معاون اداری ترافیک شهر کابل، می‌گوید که در چهارراه‌هایی که از دروازه‌های سیار کار گرفته شده است، نظم ترافیکی در آن بهتر شده است. او می‌گوید: «این تا زمانی که چراغ‌های ترافیکی جور نشوه، استفاده میشه؛ اما این دروازه‌ها نتایج خوبی برای ترافیک داده است.»
آقای شمس‌الرحمان، در رد این که‌ پیامدهای دروازه‌های سیار برای شهروندان و ترافیک سنگین است، می‌گوید: «در بعضی کشورهای پیش رفته هم از این استفاده میشه و کدام چیزی تحقیر آمیز نیست. یک وسیله‌ی ساده است؛ یک شاخه‌ی آهن با ارابه‌های کوچک.»
دوازده‌ی چاشت دوباره به پل‌سرخ می‌رسم و با همان ترافیکی بر می‌خورم که اول صبح همرایش دیده بودم؛ تاز از غرفه اش بیرون شده و از هم‌کارش می‌خواهد ارابه را بکشد و موترهای یک سمت سرک را توقف دهد.