بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

مختار وفایی
بوی خوشِ کاغذ؛ خداحافظ رسانه‌های چاپی

شاید خداحافظی با رسانه‌های چاپی برای بسیاری از روزنامه‌نگاران و خوانندگان روزنامه‌ها نگران‌کننده و حتا پذیرفتن آن سخت باشد؛ اما تحولی است که همه جهان را در خود فرو برده و چاره‌ا‌ی جز پذیرفتن و کنار آمدن با آن ‌را نداریم. برخی‌ها این تحول را «بحران» و دیگران آن را «یک گام به جلو» در ادامه‌ی پیشرفت تکنولوژی و تغییر جهان می‌دانند. این تحولِ بزرگ در جهانِ مدرن و کشورهای مترقی سال‌ها قبل اتفاق افتاده و بدون شک، دامنِ ما را که تاریکی و صدای مسلسل‌ها باعث شده از تحولات عمیق و پیش‌رو در جهان دور بمانیم نیز گرفته است. هرچند مانند بقیه و مثل همیشه، آماده‌ی ارائه‌ی یک جاگزین خوب و مؤثر به جای روزنامه‌های کاغذی هنوز نیستیم؛ اما اگر نگاهی به تیراژ روزنامه‌ها و رسانه‌های چاپی در کابل که بیشتر از ۶ میلیون انسان را در خود جا داده بیندازیم، جز ناامیدی و سرخوردگی چیز دیگری به دست ما نمی‌آید.
در یکی از شهرهای جنوب سویدن (Jönköping)، همراه با روزنامه‌نگارانی از کشورهای مختلف، از بزرگ‌ترین روزنامه‌ی شهر که ۱۵۴ سال قدامت دارد دیدن کردیم. این روزنامه از ماه جنوری سال ۱۸۶۵ تحت نام Jönköping Posten فعالیت دارد و اکنون ۲۵۰تن به شمول خبرنگاران، نویسندگان، منتقدان ادبیات، عکاسان و ویراستاران در آن کار می‌کنند.
با یکی از سردبیرهای این روزنامه که خانم مسن و با تجربه‌ای است، در مورد نحوه‌ی کار شان، ساحات تحت پوشش، برنامه‌ها و نگرانی‌های شان صحبت کردیم. هدف از دیدار ما از این روزنامه، آشنایی با نحوه‌ی کار خبرنگاران و رسانه‌ها در سویدن است.
سردبیر این روزنامه در حالی که در مورد همکارانش، قدامت فعالیت این روزنامه و اوضاع رسانه‌ها در سویدن صحبت می‌کرد گفت: «متأسفانه روزگار روزنامه‌های کاغذی به سر آمده و شاید به زودی با کاغذ خداحافظی کنیم. هرچند همه روزنامه‌نگاران دل‌بستگی و علاقه‌ی خاصی به بوی و لمس کردن این کاغذ دارند.»
سردبیر روزنامه ادامه داد: «نسل نو روزنامه نمی‌خوانند، اخبار و اطلاعات مورد نیاز شان را از فیس‌بوک، یوتیوب، گوگل و بقیه شبکه‌ها و سایت‌ها می‌گیرند. فکر می‌کنم اگر نسخه‌ی چاپی روزنامه‌ها متوقف شوند، این برای درخت‌ها و طبیعت مفید باشد؛ چون وقتی روزنامه چاپ نکنیم باعث می‌شود از قطع شدن شماری از درخت‌ها جلوگیری شود.»
روزنامه‌نگار ایتالیایی گفت: «این که می‌گویند روزنامه چاپ نکنیم تا درخت‌ها حفظ شوند، یک دروغ است، یک شعار است، چون می‌توانیم از سنگ و شمار دیگر چیزها کاغذ درست کنیم و روزنامه چاپ کنیم. حرف اصلی این است که مردم خصوصا نسل جدید روزنامه نمی‌خوانند و این فاجعه است.»
سردبیر با تأیید حرف‌های روزنامه‌نگار ایتالیایی گفت: «بله متأسفانه نسل جدید روزنامه نمی‌خوانند و این یعنی همه چیز تغییر کرده و رسانه‌ها نیز مجبور اند با این تغییر همراه شوند، در غیر آن نابود می‌شوند.»


از سردبیر روزنامه‌ی «یون‌شوپنگ پُست» پرسیدم که تیراژ روزنامه‌ی شان در روز چقدر است؟
سردبیر گفت: «اکثرا بیست و چهار هزار نسخه و گاهی سی هزار نسخه در روز چاپ می‌کنیم.»
سردبیر اظهار تأسف کرد که در شهری با جمعیت حدود ۱۵۰هزار تن، روزنامه‌ی شان که دارای ۳۰ تا ۵۰ صفحه است، با تیراژ حدود سی‌هزار نسخه در روز منتشر می‌شود. در حالی که تنها در همین شهر کوچک که جمعیت آن کمتر از دشت برچی کابل است، ۵ روزنامه‌ی دیگر با چند شبکه‌ی تلویزیونی، رادیو و ده‌ها وب‌سایت و مجلات علمی فعالیت دارند.
روزنامه‌نگار دیگری پرسید: خوانندگان تان کی‌ها استند؟
سردبیر گفت: «خوانندگان ما افراد میان‌سال و مسن استند و همین‌طور که این‌ها می‌میرند، تیراژ چاپ روزنامه نیز کاهش می‌یابد؛ چون نسل بعد از این افراد روزنامه نمی‌خوانند. شاید به زودی یک برگ روزنامه هم چاپ نکنیم.»
با سردبیر، همه بخش‌های روزنامه را دیدیم و با برخی از کارمندان روزنامه که مصروف نوشتن، پُست مطالب در وب‌سایت، صفحه‌آرایی و دیزاین برگ‌های روزنامه برای چاپ فردا بودند صحبت کردیم. در این جریان متوجه شدم که فقط یک سالُن کوچک مربوط به کارمندان بخش چاپی است و بقیه اتاق‌ها به شمول بزرگ‌ترین سالُن مربوط به کارمندان، خبرنگاران و نویسندگانی است که روی نسخه‌ی آنلاین روزنامه کار می‌کنند. بیشترین عاید این روزنامه نیز از فعالیت آنلاین است و بخش چاپی تقریبا در حال خداحافظی است!
به گونه‌ی مثال در بزرگ‌ترین سالُن ساختمان این روزنامه، یک صفحه‌ی بزرگ نصب است که به صورت زنده تعداد خوانندگان هر بخش را لحظه به لحظه گزارش می‌دهد. در این صفحه می‌بینند که امروز بخش ورزش، ادبیات و یا سیاست چند خواننده داشته است و براساس آمار به دست آمده از خوانندگان، مطالب شان در همان بخش‌ها را کاهش یا افزایش می‌دهند. این در واقع به خاطری‌ است که مخاطب شان را بفهمند و بر اساس نیاز بازار در هر بخش مواد تهیه کنند.
تا قبل از این ‌که این روزنامه را از نزدیک ببینم، به قدرت رسانه‌های دیجیتال که به صورت جدی و واقعی، رسانه‌های چاپی را از رینگ خارج کرده اند، باور نداشتم؛ اما حالا با خیال بیهوده‌ای که انگار خداحافظی با بوی خوش کاغذ ناممکن است خداحافظی کردم. هرچند فکر می‌کنم میان نسل جدید که همه چیز را آنلاین می‌خواهد و نسل قدیم که معتاد بوی کاغذ است سرگردانم.