بازپس‌گیری درزآب؛ طالبان در خانه‌های مردم سنگر گرفته بودند

زاهد مصطفا
بازپس‌گیری درزآب؛ طالبان در خانه‌های مردم سنگر گرفته بودند

بخش پایانی
ناکامی عملیات در درزآب و عقب‌نشینی نیروهای امنیتی
با روشن‌شدن روز، نیروهای امنیتی و دفاعی، عملیاتی را برای تصرف روستای بعدی آغاز می‌کنند؛ سومین روستا به سمت مرکز ولسوالی که فاصله‌ی نیروهای دولتی را با مرکز ولسوالی، به دو کیلومتر می‌رساند. هم‌زمان با آغاز درگیری از سوی نیروهای دولتی، پیش از برآمدن آفتاب، طالبان نیز واکنش نشان می‌دهند و مانع پیش‌روی آن‌ها می‌شوند. درگیری از دو سمت با سلاح ثقیله و خفیفه آغاز می‌شود. طالبان که مدتی می‌شود بر مرکز درزآب تسلط دارند، سنگرهای محکمی برای حفظ این ولسوالی ساخته اند و هم‌چنان سلاح‌های سبک و سنگینی در دست دارند که هم‌راه با قرارگرفتن شان در خانه‌های مردم ملکی، صف مقاومتی خوبی ساخته اند.
آن روز درگیری تا نزدیک چاشت، هیچ نتیجه‌ای به دنبال ندارد؛ جز زخمی‌شدن یکی از فرماندهان ظاهرا ارشد طالبان که نیروهای ارتش از طریق مردم ملکی خبر می‌شوند. پس از خواندن نماز چاشت، نیروهای ارتش دوباره به کمک پشتیبانی هوایی،‌ عملیات برای تصرف روستای سوم را آغاز می‌کنند.
حلیم از نزدیک به عصر روز دوم می‌گوید؛ خودش و گروهش که وارد اولین کوچه از روستای سومی می‌شوند، ماین جاسازی‌شده‌ای را پیدا می‌کنند که باید خنثا شود. خنثاکردن آن ماین، نزدیک به نیم ساعت وقت سربازان ارتش را می‌گیرد؛ نیم‌ ساعتی که برای طالبان تبدیل به فرصت طلایی شده است و با استفاده از این فرصت، نیروهای ارتش را زیر آتش می‌گیرند. هم‌زمان نیروهای کماندو از کوچه‌ی دیگری وارد می‌شود، در هیمن لحظه حلیم در مخابره‌ها می‌شنود که یک نفر را ماین برداشته است. پس از خنثاکردن اولین ماین از روستای سومی، ماین‌ها افزایش پیدا می‌کند. بیش‌تر سربازان گروه طالبان عقب‌نشینی کرده اند؛ به جز عده‌ای که برای ایجادکردن مانع در برابر پیش‌روی سریع ارتش، در برخی از خانه‌ها جابه‌جا شده اند. پیش از این که هوا تاریک شود، نیروهای امنیتی روستای سومی را نیز کاملا تصرف می‌کنند.
سرما و سیاهی شب از راه رسیده است؛ نیروهای ارتش مجبور می‌شوند شب را در همان روستا و دو روستایی که دو روز پیش تصرف کرده بودند، سنگر بگیرند تا فردا عملیات دیگری را به قصد پیش‌روی به سمت ولسوالی به راه بیندازند.
نیمه‌های شب است. طالبان از سه سمت روستایی که پیش از رسیدن شب به دست نیروهای دولتی افتاده بود، هجوم می‌آورند. درگیری نزدیک به دو ساعت دوام می‌کند که سرانجام طالبان موفق به گرفتن روستا نمی‌شوند و پس از تلفاتی که برای شان وارد می‌شود، مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند. فردای آن‌شب که نیروهای دولتی از عملیات شب‌هنگام طالبان عصبانی استند،‌ عملیات را شدیدتر آغاز می‌کنند؛ اما طالبان که دیگر محلی برای عقب‌نشینی ندارند جز ترک بازار و مرکز ولسوالی، تن به عقب‌نشینی نمی‌دهند و مقاومت می‌کنند. آن‌روز عملیات بدون هیچ دست‌آوردی تا شب دوام پیدا می‌کند. شب سوم را نیز نیروهای دولتی در همان سه روستایی که تصرف کرده اند، باقی می‌مانند تا شاید فردا به کمک نیروهای هوایی، بتوانند مرکز ولسوالی درزآب را تصرف کنند. عملیات فردا نیز بدون هیچ دست‌آوردی به شب می‌رسد؛ هر چند نیروهای کماندو می‌توانند خود شان را تا یک کیلومتری ولسوالی برسانند؛ اما به دلیل این که موقعیت شان برای سنگرگرفتن و ماندن شب آسیب‌پذیر است، مجبور به عقب‌نشینی در روستایی می‌شوند که دو روز پیش تصرف کرده بودند.
بعد از روز دوم، درگیری نیروهای ارتش و طالبان تا یک هفته ادامه پیدا می‌کند؛ بدون این که دست‌آوردی برای نیروهای دولتی داشته باشد. عملیات نیروهای دولتی، روزها تا نزدیک ولسوالی و بازار درزآب پیش می‌رود؛ اما شب مجبور به عقب‌نشینی در محلی می‌شوند که صبح از آن‌جا جنگ را آغاز کرده بودند. پس از یک هفته درگیری روزانه و آتش‌بس شبانه، سرانجام دولت عملیات برای تصرف درزآب را با توجه به سردی هوا، استفاده‌ی طالبان از مردم ملکی به عنوان سنگر، بی‌نتیجه ارزیابی کرده و تصمیم به کاهش نیروهای فرستاده در درزآب می‌گیرد.
دولت عده‌ای از سربازان ارتش و پولیس را که تعداد شان از صد نفر به بالاست، در تپه‌ی آنتن و یکی دو روستای اطراف آن می‌گذارد که از همان موقعیت دفاع کنند و باقی نیروها را دوباره به مرکز برمی‌گرداند. حلیم، یکی از ده‌ها سربازی است که در آن‌جا مانده اند. سرمای زمستان و برف‌باری شدت گرفته است؛ راه‌های اکمالاتی زمینی بسته است و دولت از طریق هوا،‌ نان و نیازهای تسلیحاتی سربازان را می‌رساند.
نزدیک به یک ماه، بیش از صد سرباز پولیس و ارتش، در تپه‌ی آنتن و اطراف آن سنگر می‌گیرند و هرازگاهی عملیاتی را برای تصرف مرکز ولسوالی به راه می‌اندازند؛ اما زمین را برف گرفته است و با توجه به ماین‌هایی که طالبان در زمین کاشته اند، تمام عملیات‌های نیروهای دولتی محکوم به بی‌نتیجگی و عقب‌نشینی می‌شود. صدها خانواده به دلیل جنگ دوام‌دار دولت و طالبان،‌ آواره شده اند و در مرکز جوزجان و برخی ولسوالی‌های دیگر این ولایت به سر می‌برند.
خانه‌های زیادی از مردم ملکی، تبدیل به سنگر جنگی طالبان و سپس توسط حملات راکتی زمینی و هوایی نیروهای ارتش تخریب شده است. طالبان با چنگ و دندان چسبیده اند به مرکز درزآب و تصمیم ندارند که در سرمای زمستان دست از آن ولسوالی بردارند. حفظ مرکز ولسوالی، به معنای آسوده زندگی‌کردن صدها سرباز طالب در آن زمستان سرد و سوزان است که اگر از آن عقب‌نشینی کنند، شاید مجبور باشند به کوه‌ها فرار کنند و در سرمای زمستان نابود شوند.
پس از گذشت نزدیک به یک و نیم ماه، دولت که مطمین می‌شود تصرف مرکز درزآب در زمستان ممکن نیست، تصمیم به عقب‌نشینی می‌گیرد. صبح یک روز که آفتاب بر برف‌های باریده‌ی شب می‌تابد، سربازانی که بدترین و سردترین روزها و شب‌های زمستان را در تپه‌ی آنتن و اطراف آن سپری کرده بودند و هر لحظه چشم و گوش شان منتظر حملات طالبان بود، مجبور می‌شوند به سمت ولایت فاریاب عقب‌نشینی کنند.
حلیم نیز مانند ده‌ها سرباز دیگر که حس شکست‌خوردگی در یک جنگ فرسایشی را دارند، آن روز تپه‌ی آنتن را به قصد عقب‌نشینی ترک می‌کند؛ جنگی که یک و نیم ماه دوام می‌کند؛ اما حلیم با همه عصبانیتی که از طالبان دارد، موفق نمی‌شود حتا یک نفر از سربازان گروه طالبان را بکشد. هر چند طالبان در این مدت عملیات نیروهای دولتی، تلفات زیادی دیده اند؛ ما حلیم از تعداد تلفات آنان خبر ندارد و می‌گوید که چون طالبان هر جایی که عقب‌نشینی می‌کردند، زخمی‌ها و کشته‌های شان را نیز انتقال می‌دادند، آمار مشخصی از تلفات شان به دست سربازان ارتش نیفتاده بود.
هنوز تا بهار، دو ماه بیش‌تر باقی مانده است و تا بازشدن مسیرهای درزآب و آب‌شدن برف‌، بیش از سه ماه فرصت لازم است تا در بهار ۱۳۹۹، دولت بتواند عملیاتی را به راه بیندازد که درزآب را از تصرف طالبان درآورد.