در حالی که گفتوگوهای صلح در دوحه جریان دارد و هیئت مذاکرهکنندهی طالبان و دولت افغانستان سرگرم گفتوگو برای ایجاد یک راهحل سیاسی برای نظام آیندهی افغانستان استند، گمانهزنیهایی وجود دارد که نشست دوحه به یک بن دوم برای ترسیم یک نظام جدید در این کشور رقم بخورد.
در نشست بن در نوامبر ۲۰۰۱، یک حکومت سیاسی و دموکراتیک با ارزشهای نوین جهانی در افغانستان پایهگذاری شد. گروه مقاومت که در همسویی با نیروهای امریکایی و ناتو طالبان را سرنگون کرده بودند و قدرت را در دست داشتند، در این نشست با تعاملگرایی کامل، حکومت موقت را برای اجراییکردن مولفههای یک نظام سیاسی در دست گرفتند و برای شش ماه انتقال قدرت به یک تیم جدید صورت گرفت؛ حامد کرزی قدرت را برای سه سال در دست گرفت، تا زمینه را برای برگزاری جرگهی تشکیل قانون اساسی و انتخابات ریاستجمهوری، انتخابات پارلمانی و شورایهای ولایتی را فراهم کند.
نشست بن هستهی یک نظامی سیاسی دموکراتیک را در افغانستان پیاده کرد. هرچند مولفههای اصلی این نشست در افغانستان به صورت شاید و باید عملی نشد و بعدتر در داخل افغانستان، تقسیمهایی به اساس قومیت و زبان صورت گرفت.
با آن هم نشست بن یک روند نسبتا موفق در روند ایجاد یک افغانستان نوین تقلی میشود؛ اما نشست دوحه، تفاوتهای زیاد با بن دارد. در حال حاضر افغانستان دارای یک نظام سیاسی و حکومت مستقل و آزاد دارای قانون اساسی، قانون مدنی و قوتهای قانونگذاری، قضایی و اجرایی است؛ مولفههایی که در نشست بن در افغانستان وجود نداشت.
آمار نیروهای امنیتی-دفاعی نزدیک به ۳۵۰ هزار میرسد که حمایت جامعهی جهانی و مردم افغانستان را با خود دارد. جریانهای سیاسی متفاوت و مختلف در افغانستان فعال اند؛ جامعهی مدنی، احزاب و جریانهای سیاسی در جامعه با روشهای دموکراتیک به کنش میپردازند و همچنان نسل جدید افغانستان با تمام چالشها به افق تازه و روشن برای آیندهی افغانستان مینگرند. نزدیک به ۶۰ کانال تلویزونی و صدها روزنامه و مجله در این کشور فعال است.
حد اقل به صورت میانگین، سالانه نزدیک به ۵۰ هزار دانشجو از دانشگاههای افغانستان فارغ میشوند و نزدیک به ۹ میلیون دانشآموز در مدرسه و مکاتب افغانستان مشغول آموزشپرورش اند. این به این معنا است که نسل جدید افغانستان پرتلاش با هدف و حامی روند سیاسی-دموکراتیک در این کشور است و هیچ جریانی نمیتواند بر این نسل تحمیل کند و یا از آنها بهرهکشی کند.
یک روز پس از حمله بر دانشگاه کابل که نزدیک به ۳۰ دانشآموز در آن جان باختند، دانشجویان در گردهمآیی اظهار کردند: «ما را نکشید، گلوله کم میآورید.» این یک پیام امیدبخش از نسل جدید است که در برابر سختیها شانه خم نمیکنند و به مبارزه ادامه میدهند.
نشست دوحه در این مرحلهی حساس یک فرصت طلایی محسوب میشود؛ اما به هیچ عنوان نمیتواند بُن دوم تلقی شود؛ زیرا در بُن نیاز به اساسگذاری یک نظامی سیاسی بود که تمام طرفهای افغانستان در آن اشتراک داشته باشند و جامعهی جهانی با حمایت از این روند، تلاش کرد تا نظام نوپای افغانستان را حمایت کند؛ اما در دوحه نیاز است تا رویکرد سیاسی برای ادغام نیروهای طالبان در نظام کنونی پیش گرفته شود، نه این که دوباره به نظامسازی پرداخته شود.
ممکن تغییراتی روی تعدیل قانونی اساسی و روند حکومتداری پیش بیاید؛ اما به این معنا نیست که نظام فعلی نابود شود و بنیان یک نظام جدید دوباره گذاشته شود؛ در نخست جامعهی جهانی و کشورهای حامی افغانستان و حتا همسایهها از چنین رویکردی حمایت نمیکنند؛ زیرا تجربههای پیشین به ویژه در دههی ۱۹۹۰ نشان داده است که نابودی نظام به معنای نابودی جامعه و همه دستآوردها است.
زمانی که نیروهای جمهوریهای شوروی سابق، حکومت داکتر نجیب را در میدان تنها گذاشتند، نیروهای مجاهدان پیروز میدان بودند، ارتش از بین رفت و نظام به پرتگاه سقوط و در نهایت جنگهای داخلی و در نهایت طالبان تحت حمایت استخبارات پاکستان و کشورهای منطقه ظهور کردند.
پاکستان از حامیان اصلی طالبان بود که در ۱۹۹۶ حاکمیت این گروه را در افغانستان به رسمیت شناخت؛ اما در حال حاضر شرایط خیلی متفاوت است؛ دولت افغانستان و گروهای سیاسی داخل و بیرون نظام، آماده اند که قیمتهای مناسب را برای تامین صلح با طالبان بپردازند؛ اما اگر طالبان تلاش به پیروزی نظامی بکنند، در آن صورت، جههی مقاومت دوم ظهور خواهد کرد، رهبرانی مانند احمد مسعود و سایر گروهای جهادی-سیاسی هم اکنون رویکردهای تازهای برای جمعبندی گروههای ضد طالبانی روی دست دارند.
این رویکرد مانند گذشته برای دفاع از حقوق مردم و نظام جمهوری اسلامی افغانستان خواهد بود. محمد یونس قانونی، معاون پیشین ریاستجمهوری، هفتهی جاری در شبکهی طلوعنیوز گفت: «سه گزینه وجود دارد؛ صلح بهتر با آجندای جامع و ملی و مردممحور؛ دوم الحاق طالبان در نظام جمهوری اسلامی افغانستان و سوم در صورتی که طالبان تن به این گزینه ندهند و برای برندهشدن را از طریق جنگ تلاش کنند، در آن صورت جبههی مقاومت دوم با استفاده از نسل فعلی روی کار خواهد آمد و در دفاع از نظامی جمهوری اسلامی افغانستان و مردم خواهد ایستاد.»