رسانه‌های زرد و جنجال برای نان

نعمت رحیمی
رسانه‌های زرد و جنجال برای نان

با وجودی که روزنامه‌نگاری با معیارهای پذیرفته شده‌ی علمی و تخصصی به دلیل جنگ، عدم حمایت حکومت، نبود فرهنگ مطالعه و روزنامه‌خوانی، نداشتن بازار، کم‌بود نویسنده و روزنامه‌نگاران ماهر، هیچ وقت در افغانستان به وجود نیامد؛ اما معدود روزنامه‌ها و محدود روزنامه‌نگارانی که همیشه هشت‌شان گِروِ «نُه» شان بوده، به راحتی آب خوردن، سفارش‌پذیر، دم‌دمی‌مزاج و موج‌سوار بوده ‌اند که عمر فعالیت بسیاری ‌شان نیز به یک‌دهه هم نمی‌رسد.
چیزی که در افغانستان برای کسی مهم نبوده، استراتیژی، جنرال اکت، برنامه‌ریزی، چرایی تأثیر و نتیجه‌ی کارهای رسانه‌ای بوده است. دلیل موجودیت بسیاری از رسانه‌ها از آغاز تا فرجام مشخص نبوده و رسانه همواره، برای روشن‌گری، اصلاح و حتا تجارت نه که بر حسب یک شوق خام، ناپخته، غیر علمی با نگاه ابزاری که ناشی از پول‌های بادآورده و یا تلاش برای پول‌های بادآورده به وجود آمده است که تکلیفش با خودش هم مشخص نیست.
گذشته‌ی رسانه‌های زرد
امروزه انترنت موجب آزادی عمل بیشتر در فعالیت‌های رسانه‌ای و موجب تولید نشریه‌های الکترونیک با هزینه‌ی ناچیز شده است. این افزایش به اندازه‌ای است که شما هر واژه‌ای را جست‌وجو کنید با شبکه‌های متعدد رسانه‌ای چندلایه مواجه خواهید شد.
با وجودی که ۱۲۹ سال از عمر رواج مطبوعات زرد (Sensational Journalism) در دنیا می‌گذرد؛ اما جایگاه آن هم‌چنان بحث‌برانگیز بوده است؛ طوری که مشهورترین‌های آن‌ها دیگر انگیزه‌ای برای بیرون شدن از زرد بودن نداشته و با افتخار خود را زرد می‌نامند.
بسیاری معتقد اند که اصطلاح روزنامه‌نگاری زرد مشتق از نام شخصیت کارتون (yellow kid) در اواخر قرن نوزدهم است که اصلی‌ترین دلیل آن نیز، جذب مخاطب بوده است. به خصوص زمانی که نیویورک سان (New York Sun)، با هدف جذب طبقه‌ی پرجمعیت کارگر و متوسط به روزنامه‌خوانی، با قیمت «یک پنی» منتشر شد، زردنویسی بیشتر قوت گرفت. روزنامه‌هایی که به نشریه‌های یک پنی (penny press) مشهور شدند، معتقد بودند که رسانه نباید تنها پیام‌رسان که باید جریان‌ساز باشد.
چرایی و آسیب‌های مطبوعات زرد
دو مسأله، عامل اصلی به وجود آمدن مطبوعات زرد شد؛ یکی رسانه‌هایی مثل «رادیو و تلویزیون» و دوم شکل جدید روزنامه‌نگاری که امروز به آن مجله می‌گویند. وقتی مخاطب جذب رادیو شد و پس از آن، تلویزیون رویدادها را به شکل تصویری ارائه داد، روزنامه‌ها با چالش جدی افت تیراژ مواجه شدند. این به معنای ورشکستگی مالی روزنامه‌ها بود؛ تا آنان را مجبور کند، به بهای زیر سؤال رفتن اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاری، تغییر رویه دهند. برای همین، نشریات زرد تلاش کردند با تیراژ بالا، برای جلب مخاطب دست به بزرگ‌نمایی، ساده‌نویسی، سطحی‌انگاری، سرک کشیدن و دخالت به امور خصوصی چهره‌های مطرح و تهمت بستن‌ها رو آورند؛ چیزهایی که آن را آفت روزنامه‌نگاری می‌دانند؛ چون از معیارهای روزنامه‌نگاری روشن‌فکرانه و علمی تبعیت نکرده و از «توهین ناتمام» (not quite libel)، یا احساسات مخاطب پیروی کردند.
کارشناسان رسانه، سال‌ها در باره‌ی مطبوعات زرد گفته و نوشته‌ اند؛ برخی معتقد اند که مطبوعات زرد، لزوما تنها آن نیست که تمرکزش روی جذب مخاطب و بالا بردن تیراژ باشد؛ چون هیچ رسانه‌ای را نمی‌توان یافت که دنبال مخاطب نباشد، همه دوست دارند که مخاطب بیشتری داشته باشند؛ اما حرف روی صحت و درستی مطالب است و این که، برای یک رسانه چقدر مهم است تا مطلب نشرشده، درست و صحیح باشد. می‌گویند باید این جنبه را در نظر داشت که ویژگی نشریات زرد، «فقدان کم‌ترین اخلاق» است. دیگر این که مطبوعات زرد معمولا، مخاطب را به عنوان بازار یا کالا می‌بیند و در صدد برخورد تعاملی با آن است. تعریف‌های گوناگونی از مطبوعات زرد وجود دارد؛ اما در تعریف کلاسیک، هر چیزی که جنبه‌ی خبری در آن به جنبه‌ی تحلیلی غلبه داشته و کم‌تر از تصویر استفاده کند، ویژگی مطبوعات زرد را دارد.
مطبوعات زرد به جای آن ‌که به دنبال ارتقای سطح فکری، آگاهی، بینش و فرهنگ جامعه باشد، رو به مطالب مردم پسند (Popular Culture) می‌آورد که البته در بسیار کشورها امر گریزناپذیر است؛ اما تمرکز بیش از اندازه به این رویه است که مسأله‌ساز می‌شود. لمپنیسم زبانی، پایین نگاه داشتن مخاطب در سطح شعور و آگاهی اجتماعی، آموزش نامناسب، عوام زده شدن و ارائه‌ی سَبُک و بی‌معنای مطالب و مفاهیم است که به همه چیز آسیب زده و در درازمدت، موجب سطحی‌نگری سلیقه‌ی عمومی و شعور همگانی شده، ریشه‌ی نشریات عمیق را می‌خشکاند.
مشخصات روشن مطبوعات زرد
برای بسیاری، به خصوص در افغانستان که به دلایل گوناگون، هیچ‌گاه روزنامه‌نگاری طرف‌دار و خواننده نداشته و جای پا باز نکرده است، سؤال این باشد که مشخصات روزنامه‌ها یا مطبوعات زرد چیست؟ از کجا می‌توان فهمید که کدام روزنامه یا مجله زرد و کدام نیست! باید گفت که آن‌چه در دنیا روی آن توافق شده است، مشخصه‌های روشنی دارد که نشان زرد بودن است. مهم‌ترین ویژگی زردنویسی یا بهترین راه برای تشخیص آن، «تیتر» است. در مطبوعات زرد، تیترها معمولا مهیج، احساساتی، اغراق‌آمیز و پر از کنایه است. دومین مشخصه، سوژه‌ی مطالب است که دو عنصر «شگفتی و کشش» را در خود دارد. سوژه‌ها اصرار به گناه‌کاری داشته و از علمی بودن فراری است. سوژه‌های زرد معمولا سراغ مسائل ممنوع جامعه می‌رود و با خشونت، ارتباط دائمی و نزدیک دارد.
مطبوعات زرد معمولا مطالب را بسیار با اهمیت طرح کرده و در برجسته‌سازی آن از هیچ کوششی فروگذار نمی‌کنند. در روزنامه‌ها، صفحه‌ی اول، مملو از شکل، عکس، گرافیک و نقشه‌ است که در برخی موارد، تنها با یک عکس بزرگ، مقاله و مطلب خارج از اندازه‌های استندرد پوشش داده می‌شود. مطبوعات زرد، علاقه‌ی فراوانی دارند که از منابع خبری متضاد استفاده کرده و عاشق آن استند که گزارش‌ها را با منبع خبرنگار اعزامی نشر کنند. آن‌ها همیشه برای ادامه‌ی زندگی خود مجبور اند سراغ موضوع‌های تحریک‌آمیز بروند، آن‌ها معمولا مطالب و خبرها را دست‌چین و تحریف کرده و پرجنجال نشر می‌کنند.
هواداران مطبوعات زرد
با وجودی که مخالفان مطبوعات زرد، معتقدند که آن‌ها با تکیه بر مردمی بودن و تیراژ بالا، پوپولیسم مطبوعاتی را به وجود می‌آورند و این درست نیست که هر نشریه و رسانه‌ای که مخاطب دارد و به فروش می‌رود، دارای مشروعیت و الگوی دیگران باشد؛ اما این روند، موافقان و هواداران خود را نیز دارد. آنان می‌گویند، اگر مطبوعات زرد، بد و مذموم است، چرا همیشه مخاطب دارد و با استقبال عمومی، به خصوص جوانان رو‌به‌رو است؟
مطبوعات زرد، ماجراهای گوناگون را پی‌گیری کرده و ضمن فروش خوب، مخاطب را همواره از خود راضی نگه داشته و به آنان سوژه‌های داغ و جالب را پیش‌کش می‌کند؛ مثلا پرداختن به فساد در بدنه‌ی حکومت، افشای اسناد دزدی و قانون‌گریزی‌ مقام‌های دولتی و بزرگان مشهور یک کشور، بیش از آن‌ که موجب آسیب اجتماعی شود، باعث روشن‌گری و آگاهی مردم خواهد شد. مردم به حاشیه‌ها و پشت پرده‌ها علاقه داشته و دوست دارند بدانند که ماجرا از چه قرار است. برخی دیگر، مطبوعات زرد را، رسانه‌های مقاومت می‌دانند که در برابر نشریات مدعی حقیقت و درستی ایستاده اند تا به تعبیری، خوب‌های همیشه مرتب را بشکنند. آن‌ها می‌گویند، رشد چنین رسانه‌هایی، دلیل بر فضولی آن‌ها و مردم نیست؛ آنان به دنبال چیزهایی استند که به آن‌ها به دلایلی پرداخته نمی‌شود. البته نباید از یاد برد که روزنامه‌نگاری زرد در شرق و غرب تفاوت زیادی دارد؛ چرا که مطالب روزنامه‌های زرد در غرب کاربردی است و اگر جنجالی را پوشش می‌دهند، راه ایمن‌سازی و راهکار بیرون‌رفت از آن را نیز ارائه می‌کنند؛ نه آن که مدام «نِق» زده و طرحی نیز برای حل معضل نداشته باشد.
سخن آخر
آن‌چه واضح است، شکست روزنامه در برابر تلویزیون و رادیو، موجب زردنویسی شد؛ در حالی ‌که بحث زردنویسی یا زرد شدن مطبوعات در افغانستان، ناشی از شکست در تیراژ و گیشه یا رقابت‌های این چنینی نه، که ریشه در برخورداری بیشتر، جلب توجه حامیان مالی و پروژه‌محور بودن آن است. هیچ رسانه‌ای را نمی‌توانید بیابید که بتواند توازن دخل و خرجش را از بازار داخل کشور، حفظ کند؛ برای همین، مجبور اند رقابت‌ زردگونه کنند.