نیم ساعت گشتن برای خرد کردن پول کافی نبود؛ زیرا صرافی و دکانداری را برای خردکردن پولم در پل سرخ پیدا نتوانستم. از سویی هم برای رفتن به خانه عجله داشتم و ساعت از هفت شام گذشته بود اما هنوز برای تصفیهی کرایه موتر پول خرد نداشتم.
بعد از پرسوجوی فراوان از رانندهها، به موتری رسیدم و پرسیدم که پول خرد میکند یانه؟ مرا به سخره گرفته در جوابم گفت: «فاحشهها همیشه همینگونه است و به این روش در این موقع روز، به دنبال شکار مشتریاند، بیا سوار شو؛ اما…»
به راهم ادامه دادم؛ اما همچنان صدای مسخره کردن و خندههای شماری دیگر از رانندهها که در صف ایستاده بودند و نگاههایشان بر من میخکوب شده بود، بر خشم و ناراحتیام میافزود.
پیاده به راه افتادم؛ ولی دخترخانمی که یکی از سواریهای همان موتر بود به تعقیبم راه افتاد و گفت که کرایهی مرا نیز حساب میکند. او نیز باری با این اتفاق روبهرو شدهاست. با رسیدن به پول سوخته، متوجهی صرافیای شدم که هنوز در کنار جاده بود.
سراغ او رفتم. در مقابل هزار افغانی، بانکوتهای فرسودهای برای من داد و زمانی که در مقابل آن اعتراض کردم، دوباره پولها را گرفت و من بودم و شام تاریک در دو راهی اجبار و اختیار ضرر.
این بانکنوتهای فرسوده بار دیگر مرا سوژهای برای راننده و شماری از مسافران بدل کرد که سوار آن موتر بودند. چگونه فراموش کنم آن شام نحس را که میشنیدم. «خانمها پول کهنه نمیگیرند و کاسب تنفروش بیچاره، غریبی نتوانسته.»
روز من شب بود. افزون بر این از هزار افغانیای که خرد کردم، هزار و یک حرف را در مقابل صرف کردن شمار زیاد از آن بانکنوتها شنیدم و در نهایت سه صد افغانی نیز روی دستم ماندم.
اولین بار نبود. بارها مقداری از معاش ناچیزم پولهای کهنه بود که صاحبکار و بانک آن را واپس تحویل نمیگرفتند و این تنها مشکل من نبوده و نیست. از افزایش بانکنوتهای کهنه در کابل تقریبا همه شکایت دارند و دادوستد این پولها، بسیاری اوقات سبب اصلی جنجال میان مشتری و فروشنده.
چنانچه شماری از پایتختنشینان میگویند، با افزایش بانکنوتهای کهنه، در دادوستدهای روزانهی خود با مشکلات زیادی روبهرو میشوند.
رحمان، یکی از فروشندگان مواد خوراکی در کابل میگوید که افزایش پولهای کهنه او را در دادوستد روزانه به مشکل روبهرو کرده است. شهروندان از دولت به ویژه از بانک مرکزی میخواهند تا بانکنوتهای کهنه را از بازار گردآوری کنند؛ زیرا صرفان پولهای کهنه را با تفاوت و با سختی میگیرند. چنانچه همایون یکی از صرافیها نیز میگوید که، بانکنوتهای کهنه را برای مبادله به بانک میدهد، اما «هر صد افغانی کهنه را در بدل ۵۰ افغانی جدید.»
این در حالی است که بانک مرکزی پیش از این، خرید و فروش بانکنوتهای کهنه را در کشور غیر قانونی خوانده، گفته بود که این بانک به حیث مرجع چاپ و نشر پول افغانی، بانکنوتهای مندرس و نوِ افغانی را دارای ارزش یکسان است و خریدوفروش آن، خلاف قانون است.
این بانک از مردم خواسته بود که بانکنوتهای کهنه و فرسوده را به نمایندگی بانک مرکزی و یا بانکهای خصوصی برده و با بانکنوتهای قابل استفاده تبدیل کنند. همچنان از شهروندان کشور خواسته بود که بانکنوتهای مندرس را با صرافان دستفروش در بازارها با تفاوت مبادله نکنند و آنها را بدون تفاوت پولی هنگام پرداخت پول صرفیهی برق، مالیات و دیگر پرداختهای مربوط به بانکها بدهند.
اما این روزها پولهای کهنه در شهر افزایش یافته و بانکها نیز در پرداخت پولی، پولهای کهنه را دوباره به مردم بر میگردانند. مردمی که از ترس دزدان برای نگهداشت پول، با کیف پول ناآشنا است وهویتشان را در دست مچاله کرده و هر روز به فرسودهشدن بیشتر آن دامن میزنند.