فوتبال برای ما عشق است

آذر آذرمن
فوتبال برای ما عشق است

وقتی وارد سالون ورزش می‌شوم، ورزش‌کاران مصروف بازیِ فوتبال استند. زمینِ سالون سبز است؛ سبز از سبزه‌ی مصنوعی. از خود می‌پرسم که کدام یک مربی‌شان است. در همین لحظه، چشمانم به یک بازی‌کنی می‌افتد که لباس ورزشیِ متفاوتی نسبت به دیگر بازی‌کنان بر تن دارد؛ ولی مطمین نیستم فردی باشد که من برای مصاحبه، به مناسبت راه‌یابی ملی‌پوشان فوتسال کشور، آمده‌ام.

از ورزش‌کاری که در گوشه‌ی سالون نشسته است و بازی را تماشا می‌کند، می‌پرسم که استاد رضا محمدی کدام است؟ می‌گوید همان که توپ را برای بازی‌کنان می‌اندازد تا آنان به‌سوی گول شوت کنند. خودم را معرفی می‌کنم که گزارش‌گر استم؛ از روزنامه‌ی صبح کابل. ورزش‌کار، استاد رضا را صدا می‌زند، ولی استاد مصروف است؛ زیرا زمان تمرین است. می‌نشینم بازیِ بازی‌کنان را تماشا کنم تا استاد از تمرین فارغ شود.

محمد رضا محمدی، بازی‌کن سابق تیم ملی فوتبال افغانستان است. او در سال ۱۳۶۲ در ایران متولد شده است؛ مکتب را نیز در همان‌جا خوانده است. شوق بازیِ فوتبال از کودکی، از سن شش‌-‌هفت سالگی در جان او خانه‌ می‌کند. وقتی ‌که در کوچه یا در پارک می‌بیند که جوانان فوتبال بازی می‌کنند، او هم به‌شدت دل‌بسته‌ی این رشته‌ی ورزشی جذّاب و جهانی می‌شود. در سیزده سالگی، رسما وارد مکتب فوتبال می‌شود؛ یعنی به شکل حرفه‌ای وارد جهانِ جذّاب فوتبال می‌شود. استاد رضا، فعلا مصروف تمرین‌دادنِ فوتبال‌ در رده‌های سِنّی مختلف است.

استاد رضا می‌گوید که با تمرین ‌و تلاش توانست به تیم منتخب فوتبال مهاجران افغان در ایران راه‌یابد. با تشکیل دولت در افغانستان، به وطن برمی‌گردد. فدراسیون فوتبال افغانستان او و دیگر بازی‌کنان تیم منتخب مهاجران افغان را فرامی‌خواند؛ اما فضای مناسب برای فوتبال، در آن زمان، وجود ندارد. عدم امکانات کافی در کابل، سبب می‌شود که آقای محمدی، دوباره به ایران برود؛ اما پس ‌از چندی، به درخواست فدراسیون فوتبال کشور به کابل برمی‌گردد و به تیم ملی جذب می‌شود.

استاد رضا، مدت شش‌-‌هفت سال برای تیم ملیِ کشور بازی می‌کند. از وضعیتِ فوتبال در آن زمان، که فوتبال و در کل ورزش کشور به شکل امروزی رسانه‌ای نشده بود، راضی نیست؛ ولی به‌هر حال، برای شروع همان اندک هم ارزش‌مند بود. به نظر استاد رضا، فوتبال امروز تا جای اصولی شده است؛ یعنی تقریبا در مسیری قرار گرفته است که اگر کار شود، می‌تواند خوش‌بینی و شادی برای مردم ایجاد کند.

از استاد رضا در باره‌ی ورزش فوتسال می‌پرسم. این‌که چگونه ورزشی است؟ می‌گوید که فوتبال و فوتسال دو ورزش هم‌خانواده استند؛ ولی تفاوت‌هایی میان این دو رشته‌ی ورزشی وجود دارد. از جمله این‌که میدان فوتبال بزرگ‌تر از فوتسال است. زمین فوتبال سبزه است که با فرش فوتسال تفاوت است. در فوتبال ۱۱ بازی‌کن بازی می‌کند، در حالی‌ که در فوتسال پنج نفر در هر تیم می‌باشد. در فوتبال تعداد گول‌ها کم‌تر، ولی در فوتسال نظر به کوچک‌بودن میدان، تعداد گول‌ها بیش‌تر می‌باشد.

استاد رضا در باره‌ی تیم ملی فوتسال ۲۰ سال کشور می‌گوید: «این بهترین دوره‌، طلا‌یی‌ترین دوره برای فوتسال ۲۰ ما اس. به نظر مه، باید قهرمانی ره بگیرن. خیلی راحت هم می‌توانن بگیرن. ما سرِشان حساب می‌کنیم.» او، از همین آدرس بازی‌کنان را تشویق و تقدیر می‌کند. استاد، در ادامه در باره‌ی احتمال پیروزی افغانستان می‌افزاید: «اگر صددر‌صد گفته نتوانم، پیروزی افغانستان در برابر جاپان، بیش ۶۰ درصد احتمال میره. امیدوار استیم که بچه‌ها قهرمانی را به‌ کابل بیارن و به مردم رنج‌کشیده‌ی افغانستان لب‌خند و خوشی هدیه کنن.»