گوینده‌ی رادیویی‌ای که از دست طالبان گریخت

آذر آذرمن
گوینده‌ی رادیویی‌ای که از دست طالبان گریخت

ساعت دوم درس دانشگاه معمولا خسته‌کننده‌تر است؛ آن‌هم درس‌های شبانه. سیمینار دهنده‌ اما، بسیار فعال و سرحال به‌‌نظر می‌رسد. درباره‌ی رادیو، تاریخچه‌ی رادیو و انواع آن، با صدای رسا و لحن جذاب سیمینار می‌دهد. در کنار مطالبی که از کتاب ارائه می‌کند، خودش نیز معلومات کافی در آن زمینه دارد. پس از ختم صنف، با او صحبت می‌کنم. از روزنامه‌ی صبح کابل و از ستون «هر روز با یک شهروند» برایش می‌گویم. می‌دانم که او حرف‌های زیادی برای گفتن دارد و این فرصتی است که می‌تواند، حرف‌هایش را برای مان بازگو کند.

محمد یوسف کَریاب، در ولسوالی دشتِ ارچی ولایت کندز به دنیا آمده است. مکتب را نیز در همان‌جا، در لیسه‌ی شیرخان خوانده و در سال ۱۳۷۸ فارغ شده است. پس از سپری‌کردن آزمون کانکور، وارد دانشکده‌ی پولی تخنیک، که در آن ‌زمان به‌نام انستیتوت پولی تخنیک یاد می‌شد، دیپارتمنت ساختمان‌های ترانسپورتی در رشته‌ی سرک، می‌شود. هفت سمستر درس می‌خواند؛ اما به علت بیماری، ترک تحصیل می‌کند. در سال ۱۳۸۳ برای تداوی بیماری‌اش به پاکستان می‌رود. در کنار درمان بیماری‌اش، به‌عنوان معلم ریاضی در مکاتب خصوصی وظیفه انجام می‌دهد. تا این زمان، آقای کریاب، یک انجنیر بوده است.

در برگشت از پاکستان، وارد رسانه‌ها می‌شود. در ولایتِ کندز، در تلویزیون محلی‌ای به نام خاور، آغاز به کار می‌کند. به‌مدت سه‌ سال، مسؤول برنامه‌های آموزشی بوده است. این چرخشِ حرفه‌ و تحصیل، از اراده‌ و علاقه‌ی درونی‌اش ناشی می‌شود. او به جهان رسانه‌ها از گذشته‌های دور، علاقه‌‌مند بوده است. با رادیو بی‌بی‌سی، از زمان حکومت طالبان انس داشته است.

از برنامه‌ی رادیوییِ شگفت‌انگیزی حکایت می‌کند. بدون شک، دنیای رسانه، دنیای حیرت و هیجان است. در کندز رادیویی بوده، به نام کیهان، و برنامه‌ای جالبی برای کهن‌سالان داشته است. این برنامه «صدای مردم» نام داشته است. در دوران نوجوانی، وقتی چیزی به دلت چنگ بزند، با تمام زندگی‌‌ات هم‌راه و هم‌نفس می‌شود. معمولا یک آهنگ، یک برنامه، یا یک فیلم، در نوجوانی خوش‌مان می‌آید و در کهن‌سالی در دهه‌های پنجاه و شصت عمرمان، از آن به‌عنوان خاطره‌ی جالب و فراموش‌ناشدنی یاد می‌کنیم. وی گوینده‌ی این برنامه بوده است. فعلا هم نماینده‌ی آن رادیو در کابل است. خبری یا رویدادی که رخ می‌دهد، برای‌شان گزارش می‌نویسد.

در سال ۱۳۹۳، از انستیتوت رسانه‌ای نَی، با مدرک دو ساله فارغ می‌شود. امسال نیز، پس از پنج سال فاصله، دانشگاه را شروع کرده است. در این مدت، شب‌ و روز با چالش‌های بزرگ زندگی مواجه بوده است. از مشکلات اقتصادی گرفته تا شاهد سقوط زادگاهش، ولسوالی دشت ارچی، به دست طالبان بوده است.

هنگامی که در کندز، کارمند رسانه بوده است، چند بار از سوی طالبان مورد تهدید قرار می‌گیرد. با آنکه با نام مستعار، فعالیت داشته است، باز هم شناسایی کارمندان رسانه برای طالبان کار دشواری نبوده است. او، ناگزیر می‌شود که از زادگاهش فرار کند. خانه و خانواده‌اش در کندز زندگی می‌کنند و خودش در کابل. حدود ده سال پیش ازدواج کرده، اکنون دو دختر و سه پسر دارد. مسیر رفت و آمد کندز به شدت برایش خطرناک است.

به مثابه‌ی کسی ‌که سال‌ها تجربه‌ی کار در رسانه را دارد، از فعالیت‌های رسانه‌های دیداری و شنیداری راضی نیست. آقای کریاب می‌گوید: «اکثر برنامه‌های تلویزیون‌های افغانستان وارداتی اس. یا از ترکیه اس، یا از هند و ایران و یا هم امریکایی اس.» او به کیفیت کم، ولی به تولید داخلی تاکید دارد. کیفیت به‌مرور بهتر می‌شود؛ اما محصولات وارداتی و خارجی عمر کوتاهی دارد. این برنامه‌ها گذشته از تخریب کیفیت برنامه‌های داخلی ما، فرهنگ بومی ما را نیز مخدوش می‌کند.