احساس هویت را هماهنگی ادراکی فرد از خویشتن با ادراک دیگران از او تعریف میکنند و شکلگیری آن بهصورت یک سازه و ساختار اجتماعی ـ روانیای است که باعث جدایی و افتراق فرد از دیگران میشود.
از منظر جامعهشناسی، سازگاری با نقشهای اجتماعی، از اهمیت ویژهای برخوردار است و در صورت عدم انطباق و سازگاری، پیامدها و مشکلات زیادی برای این افراد ایجاد میشود. در این ارتباط مشکلاتی نظیر افسردگی، انزوا و گوشهگیری، خودکشی، کمرنگشدن روابط بین دوستان، فامیل، بروز بیاعتمادی، طردشدن از خانواده و کاهش احساس امنیت افراد و در سطوح سازمانی، مسائلی نظیر پایین آمدن روحیهی کار گروهی و همدلی و از همه مهمتر ازدستدادن وظیفه است. در سطح کلان، تاثیرات منفی؛ نظیر ناسازگاریهای اجتماعی، کاهش سرمایهی اجتماعی، تنزل کیفیت زندگی، کاهش احساس رضایت از زندگی و شادکامی و ایجاد تعارض در جامعه، از دیگر آسیبهای قابلتوجه در میان افراد دارای اختلال هویت جنسی است. درزمینهی شیوع اختلال هویت جنسی، آمار دقیقی در دست نیست؛ اما به نظر میرسد، در میان مردان شایعتر است. بهطوری که در مردان یک در سیهزار و در زنان یک در صدهزار گزارش شده است. بر طبق آمار ۶ نفر در هر ۱۰۰ هزار نفر در دنیا مبتلا به اختلال هویت جنسی میباشند. معمولا اختلال هویت جنسی را، زمانی به کار میبرند که فردی با جنسیت و فیزیک مذکر دارای احساسات و تمایلات زنانه باشد و یا عکس این قضیه، یعنی دختری با ظاهر زنانه دارای احساسات مردانه باشد.
در مورد علت ایجاد اختلال هویت جنسی، دو نظریه، شامل نظریهی بیولوژیکی و روانی-اجتماعی وجود دارد. در رویکرد بیولوژیکی، به عواملی نظیر؛ استرس پیش از تولد، اختلالات ژنتیکی، اختلالات هورمونی، مشکلات مغزی و سیستم عصب مرکزی اشاره شده و در نظریههای روانی ـ اجتماعی، عواملی نظیر وجود تمایلات همجنسگرایانهی پنهان در والد جنس موافق و القای این تمایلات به فرزندان بهصورت غیرمستقیم، عدم رضایت برخی از والدین از جنسیت کودک خود، عدم وجود والدین همجنس در خانواده و یا ظهور کمرنگ وی و کم شدن فرصت همانندسازی با جنس موافق و گرایش کودک به جنس مخالف، وجود والد همجنس پرخاشگر، نزدیکی بیش از حد والد جنس مخالف با فرزند و تجربهی صحنههای آمیزشی جنسی در دوران کودکی با دیدن، شنیدن صدا یا هر نوع حرکت و بو مطرح میباشد.