همه میگویند؛ در کاری که انجام میدهید باید تلاش کنید تا موفق شوید ولی من از کاری که میکنم لذت میطلبم و تلاش و ریاضت را نگاه کهنه به زندگی امروز میبینم. وقتی از نَو شدن زمانه و شرایط زندگی معاصر حرف میزنیم؛ منظورمان فقط این نباید باشد که تلاش کنیم موتر داشته باشیم و در خانه یک اتاق شخصی برای خودمان درست بکنیم.
باید برخوردمان را با زندگی نیز تغییر بدهیم و نو کنیم. لذت بردن، یکی از ضروریتهای زندگی نو است؛ چرا که زندگی امروز بشر سرشار از افسردگی است.
یک نکتهی بسیار ظریف، در زندگی اجتماعی مدرن، حذف موفقیت است. دیگر دنبال موفقیت نباشیم، چرا که موفقیت، برایمان این تصور را میدهد که وقتی به آن رسیدیم نوبت لذت بردن از کارمان میرسد. در حالی که در چنین شرایطی، مکلفیتهای تازهتر و مسؤولیتهای تازهتر به دوشمان میافتد.
به طور مثال؛ کسی که تلاش میکند در آینده یکی از بهترین استادان دانشگاه در یکی از دانشگاههای خوب باشد، رنجهای بسیاری را در طول رسیدن به این هدف متقبل میشود و از لذتهای زیادی که میتواند او را در قبل از این موقعیت شاد و سرحال نگهدارد، دور میشود. فقط به این دلیل که او موفقیت را، برای خودش استاد دانشگاه شدن انتخاب کرده در حالی که دلیل اصلی این انتخاب او صرفا لذت بردن از زندگی بوده است.
ما لذتهای زندگی را انتخاب میکنیم و مشکل اصلی نیز در همین شیوهی نهفته است. در این که برای خودمان تعیین میکنیم که از چه چیزی و در چه زمانی لذت ببریم. ایجاد این محدودیت برای لذت بردن، اوقات زیادی را که در حال رشد و بالندگی استیم و پلههای کوچکی را که هر کدام لذت یک پیروزی را با خود دارد، برایمان کماهمیت میکند.