 
			    هیچگاه به این دقت و با این ظرافت و به تجربه و تحلیل درنیافته بودم که یک، در کنار یکهای دیگر، چه اثر شگفتانگیزی دارد؛ و چه تأملبرانگیز است. به بیان مولانا: «گر در آمیزند عود و شکرش/برگزیند یکیکاز همدیگرش»
صدای مادرم، از پشت دروازه به گوشم میرسد که مادرانه میگوید: «آذر ۳ نان بیار.»
بَکسک پولم را باز میکنم. میبینم که فقط بیست افغانی پولِ میده دارم. جیب بغلی دیگر کرتیام را میپالم که اگر پولی گذاشته باشم و از یادم رفته باشد. مقدار پول ۱ افغانی و ۲ افغانی کاغذی پیدا میکنم. آنها را میشمارم. مجموعن میشود ۹ افغانی. ۹ افغانی را با بیست افغانی یکجای میکنم که میشود بیستُونُه. با خود میگویم: «بیستونُه افغانی که ۳ نان نمیشود.» بقیه پولم یک هزار افغانی است. حالا چه کار کنم؟ چون گلِ صبح است و ممکن نانوایی میده نداشته باشد. میبینم که به «۱ افغانی» نیاز دارم. چه کار کنم؟
به اطرافم نظری میاندازم. در لحظهی آنی به ذهنم میرسد که چند روز پیش، ۱ افغانی فلزی را کنار بوتل عطر داخل الماری گذاشته بودم. با لبخند شکفته بر لبانم دروازهی الماری را باز میکنم. میبینم که ۱ افغانی، در کنار بوتل عطر استراحت دارد. آن را برداشته و با بیستونه افغانیِ دیگر یکجا میکنم.
از این تجربه، به راحتی نتوانستم بگذرم. این خاطره، خوراکی شد برای فکرم. ذهنم را گزید. به تفکرم واداشت. در این لحظه، چند نکتهی فلسفی در ذهنم شکل گرفت. اینکه همه چیز در نظام هستی، به نحوی باهم در ارتباط استند. به نحوی باهم، زنجیرهای از ارتباطات را ساخته اند. بسان زنجیرهی غذایی (Food Chain) که موجودات زنده را به یکدیگر متصل میسازد؛ که همه از یک منبع تغذیه میکنند. چنانچه مولانا گفته است:
تا منُوتوها همهیکجان شوند
عاقبت، مستغرق جانان شوند
آیا کدام وقتی توانستهاید که با ۹۹ افغانی، کریدت ۱۰۰ افغانی تهیه کنید؟ آیا توانستهاید که با ۴۹۸ افغانی، یعنی ۱ افغانی کمتر انترنت خود را فعال سازید؟ بسیار بدیهی است که در عالم واقع هیچگاه چنین امری تحقق نمییابد. اگر یک را از نودونه برداریم، نمیشود با آن کریدت ۱۰۰ افغانی تهیه کرد.
در نظام آفرینش، در جهان انسانی، دو شخصیت حضور دارد: یکی مرد و یکی زن. به باور نگارنده که در ساحتهای خداشناسی (Theology) و مطالعات زنان (Women Studies) پژوهش دارد، نوعی از هستیشناسی مادرمحوری را طرح و تبیین میکند که در آن، با این نگرش، شخصیت زن و حضور مادرانه محور همه چیز قرار میگیرد. میتوانید در مقالهی «داستان حوّا و همسرش» بیشتر بخوانید. در اینجا خلاصه اینکه اگر شخصیت زن و حضور مادرانه را از نظام آفرینش برداریم، ساختار نظام آفرینش فرو میریزد. در نتیجه اینکه اگر «یک» را از جهان برداریم، چیزی باقی نمیماند. مبدأ و منبع هستی، از هر چیزیکه شکل گرفته باشد، «یکی» است. پدیدهها همه، چه در ظاهر که صورتهای گونهگون دارند، باطنا از همدیگر متاثر میشوند.
یا من و تو هر دو در بحر اوفتیم
چون درِ دعوی من و تو کوفتیم
 
               
            
               
            
              