رویکرد ضعیف حکومت نظام را سرنگون خواهد کرد

صبح کابل
رویکرد ضعیف حکومت نظام را سرنگون خواهد کرد

نویسنده: محمدامین رسالت – دانشجوی روابط بین‌الملل

در این روزها گفت‌وگوهای صلح افغانستان پس از توقف دو ماهه با کندی در دوحه جریان دارد و هرازگاهی گروه‌های تماس مذاکره کننده نشست‌های مشترکی دایر کرده‌اند. بر اساس گزارش رسانه‌ها، در جلسه‌های مشترک گروه‌های تماس، روی آجندای نشست‌ها و چارچوب گفت‌وگوهای آینده صحبت می‌شود. این نکته که کشتی‌ گفت‌وگوهای صلح به ساحل نشیند و افغانستان شاهد صلح پایدار شود، جای بحث دارد و اگر با تردید پاسخ داده شود، بعید از انتظار و باور نخواهد بود.
در میدان نبرد اما جنگ‌ها تشدید یافته است و هدف‌ قرار گرفتن فعالان مدنی، خبرنگاران و حتا در این اواخر افراد ملکی، شهروندان را بیش از هر زمان دیگری نگران کرده است.
هم‌زمان با تشدید جنگ، اختلافات مذهبی نیز از سوی برخی حلقه‌ها دامن زده می‌شود و تنور این تبلیغات زهرآگین در شبکه‌های اجتماعی بیش از هر کانون دیگری گرم است. تداوم این وضعیت طناب همدیگرپذیری را میان شهروندان افغانستان سست و سست‌تر کرده خطر تصادم‌ها و تنش‌های مذهبی را افزایش می‌دهد.
در کنار گسترش جغرافیای جنگ، کشتارهای هدفمند و تبلیغات تنش‌زای مذهبی، تبلیغات علیه نظام جمهوری اسلامی نیز تشدید یافته است. برجسته‌ترین نمونه‌ی آن، سخنان مولوی انصاری بود که واکنش‌های مختلف و متنوعی را در شبکه‌های اجتماعی برانگیخت. حمایت علمای نیمروز و پس‌ازآن حمایت برخی حلقه‌های سیاسی از موضع آقای انصاری، بیشتر از سخنان او نیاز به تأمل دارد و تهدیدآفرین به نظر می‌رسد.
ادامه‌ی اختلاف حکومت با تندروان مذهبی بی‌تردید به رویارویی بیشتر آنان با حکومت خواهد انجامید. با ادامه‌ی این روند، جریان‌های تندرو و افراطی، افراد بیشتری را علیه حکومت و نظام بسیج خواهد کرد؛ چرا که نفوذ ملاهای تندرو در بین مردم به‌ویژه‌ به مناطق روستایی بیش از نفوذ حکومت است و میزان اثرگذاری سخنان آن‌ها در بین مردم بیش از محبوبیت حکومت است. از طرف دیگر، چون حکومت در مناطق دوردست، نفوذ آن‌چنانی ندارد، شهروندان از ترس طالبان و گروه‌های مخالف نظام جمهوری اسلامی نیز به‌جای هم‌دستی با حکومت با مخالفان آن هم‌دست‌اند.
نوع حضور و پوشش زنان در رسانه‌ها و برخی برنامه‌های رسانه‌ها‌ی دیداری، نیز برای برخی شهروندان به‌ویژه قشر روحانیت به یک موضوع جدی و حاد تبدیل شده است و شهروندان به‌شکل جدی در مورد آن‌ها موضع‌گیری و ابراز نظر می‌کنند.
هرچند حکومت با استناد به اصل آزادی بیان و پذیرش اصل تساهل لیبرال دموکراسی، در خصوص محتوای رسانه‌ها، شرایط خاصی را اعمال نکرده است؛ اما به‌ نظر می‌رسد که مردم به تعریف درستی از آزادی بیان نرسیده و تندروان از این وجه خوب حکومت سوءاستفاده می‌کند و زمینه‌ی پیوستن مردم روستانشین را به طالبان فراهم خواهد کرد.
در تاریخ روستائیان پایه‌های اصلی شورش می‌توانند باشند و هم‌زمان آن‌ها می‌توانند اسباب سقوط نظام سرمایه‌داری را فراهم کنند خصوصاً در کشور مانند افغانستان که با اکثرت روستانشین شکل گرفته است. با استفاده از این روش، عنصرهای مخالف نظام شهروندان را در روستا علیه نظام جمهوری اسلامی تحریک و بسیج خواهند کرد؛ بنابراین، صحبت‌ها و موضع‌گیری‌های برخی از ملاها به‌صورت عموم در تمام مناطق، به‌ویژه در روستاها عقده‌های شهروندان را به‌صورت آتش زیر خاکستر درآورده که در صورت تداوم وضعیت شعله‌های برخاسته از انفجار آن ریشه‌های نظام را با تهدید مواجه خواهد کرد.
بی‌مهری و دست‌کم گرفتن روستانشینان از سوی دولت، عامل تهدیدآفرینی است که صف مخالفان حکومت کنونی را رنگین‌تر می‌کند. فضای تنش‌زای کنونی نشان می‌دهد که رهبران سیاسی خواسته یا ناخواسته به نفع مخالفان نظام شمشیر می‌زنند و در صف مقابل حکومت کنونی که خود را پاسدار قانونی نظام جمهوریت قلمداد می‌کند، می‌رزمند.
حداقل تأثیر منفی این رویکرد حکومت و رهبران سیاسی، روحیه‌ی مدافعان نظام را تضعیف خواهد کرد و درنهایت زمینه‌ را برای سقوط حکومت و نظام فراهم می‌سازد.
هر نظام برای پایایی و تداوم خویش نیاز به قدرت و توجیه قدرت دارد؛ اما حکومت کنونی ابزارها و منابع قدرت را در اختیار دارند؛ ولی در امر توجیه مشروعیت نظام جمهوری اسلامی به مقدار شاید و باید دست بالا ندارد. در جامعه‌ی به‌شدت محافظه‌کار افغانستان، رویکرد کنونی حکومت در خصوص نظارت از مرز آزادی رسانه‌ها و نحوه‌ی برخورد با رهبران سنتی و مذهبی و ناتوانی در مهار ناامنی و جلوگیری از فساد از میزان محبوبیت نظام به‌سرعت می‌کاهد.