نویسنده: بهزاد برمک
در این تردیدی نیست که جهان آفرینش بس مرموز و پُر اسرار است که بشر هنوز نتوانسته دست کمی به این اِسرار پیچ در پیچ، آگاهی پیدا کند. تبلیغات نوعی تمجید از خود است. تبلیغات، میلیونها انسان را که به طریق مختلف زندگی میکنند، توسط وسائل ارتباطی، مخاطب قرار میدهد. هنگامی که یک آگاهی منتشر میشود، مورد موافقت یک گروه قرار میگیرد؛ طبعا گروه دیگری را ناراضی میکند و چون تبلیغات میلیونها نفر را مخاطب قرار میدهد، نباید تفسیرها و انتقادهایی را که در باره آن میشود، نادیده گرفت. تبلیغات در تحولات عمومی جهان، در همه امور جاری، فعالیتهای بشری اعم از: علمی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، ورزشی، مذهبی، شخصی و جمعی، تأثیر فراوان دارد.
گرچه از پیدایش و اجتماعی شدن انسان، تبلیغات نیز به صورت ساده و ابتدایی زاده شده، رشد کرده و در همه اعصار تاریخی و تحولات زندگی اجتماعی، تشکیل حکومتها، ظهور ادیان، تبیین ایدیولوژیها، وقوع جنگها، تدوین فرهنگها و سنتها، ایجاد نظامهای سیاسی و اجتماعی، اشاعهی نهضتهای آزادیخواهانه و اقدامات سرکوبگرانه و نقشها و شیوههای گوناگون آن، به خوبی آشکار است؛ اما نفوذ بسیار مهم و دگرگونساز و حساس تبلیغات در دنیای معاصر، داستان دیگری است که حکایت از اعتبار والا و اهمیت سرشار آن دارد.
تبلیغات، در مفهوم عام آن در تمام تار و پود زندگی انسانها و همه فعالیتهای آنان رخنه کرده است. هیچ فرد، گروه، جمعیت، مؤسسه، سازمان و تشکیلاتی در دنیا نمیتواند ادعا کند که تحت تأثیر جلوههایی از انواع تبلیغات قرار ندارد و خواسته یا ناخواسته، خود به نوعی مبلغ نیست. تبلیغات در وجه مثبت خود یک وجه ضرورت است؛ به عبارت دیگر: وجه ارتباطات، لازم و منطقی است. توضیح و بیان اقدامات انجام گرفته توسط یک کارمند، یک سازمان، یک دانشجو یا محقق، اقدامی به منزلهی بازارگرمی نیست؛ بلکه برای ادامهی کار و پرداخت حقالزحمه، پاداش و امکانات، یک ضرورت است.
جدا از جنبههای اطلاعرسانی و آگاهیبخشی تبلیغات و الزامات تاریخی آن، این آشنایی دایمی بشر، تبعات سوئی را در شئونات مختلف زندگی انسانها به جا میگذارد که مهمترین آن فشارهای روانیای است که مایهی بسیاری از ناهنجاریهای فردی و اجتماعی است. باید اذعان کرد که حتا تبلیغات عادی و عاری از ترفندهای موذیانه و خلافهای شناخته شده نیز، بیشتر موجب تحریک اعصاب و هیجانزدگی را فراهم میکند. وضعیت مصیبتبار و ویرانساز، موقعی روی میدهد که آدمیزاد در مقابل تهاجم انواع تبلیغات سوء دروغ و فریبکارانه قرار میگیرد. پس واضح است که اثرات تخریبی تبلیغات، برحسب درجهی مقاومت اشخاص و میزان قدرت دفاعی سلسله اعصاب آنها، متفاوت است؛ اما به هر حال همگان اگر نه، یکسان در معرض تـأثیرپذیری آن قرار دارند. تبلیغات سوء، نقش زیانبار خود را در زندگی انسان ایفا میکند که از آنها مختصرا یاد میکنیم:
چون جسم و روح افراد به هم مرتبط است و تحریک یکی، دیگری را نیز متأثر میکند؛ لذا اضطراب و نگرانیهای روانی بر اندام و جسم آدمیان زیان میرساند. طبق تحقیقات به عمل آمده و تأیید داکتران صاحبنظر، یکی از علل و اسباب بُروز بیماریهای قلبی و عــُـروقی، سردردی، زخم معده، فشار خون و غیره در اشخاص، میتواند در معرض تهاجم تبلیغات قرارگرفتن آنها باشد؛ یعنی تبلیغات آن قدر بالای مغز آنها تأثیر میکند که با فکر کردن زیاد افراد، آنها را مصاب به چنین امراض میکند.
روانی
تبلیغات که مضامین آنها بر پایههای دروغ، نیرنگ و تهمت بنا و بر خلاف حقیقت، عدالت و انصاف تنظیم میشود، از هر نوعی که باشد و به ویژه اگر با سروصدای زیاد و جنجال و هیاهو همراه بوده و نیز به طور مکرر، پخش و منتشر شود، بر روان مردم فشار زیادی را وارد میکند.
مخاطبان احساس میکنند که تشخیص، آگاهی و باورهای آنها به سـُـخره گرفته شده و به آنها توهین میشود. بدین ترتیب، موقعیت و وضعیت زمانی است که تبلیغات یکطرفه بوده و امکان پاسخگویی و اعتراض نیز از جانب مخاطبان سلب شده باشد. در این صورت، فرد و افراد غالبا دُچار سرخوردگی، یأس، انزواطلبی، تندخویی، ترشرویی، بیحوصلگی، پرخاشگری، پنهانکاری، زورگویی و زورپذیری، محافظهکاری و دروغگویی میشوند.
اجتماعی
در این جا منظور، روند کــُــلی زندگی اجتماعی است که دربرگیرندهی اوضاع اقتصادی، تربیتی، فرهنگی، سیاسی، هنری و سایر ابعاد زندگی روزمره است. افرادی که در معرض بمباران تبلیغات جفاکارانه قرار میگیرند و دُچار ناهنجاریهای روانی میشوند، تشکیلدهندهی جوامعی استند که آسیبپذیر و بیمار است.
جوامع بیمار نمیتوانند پویا، شاداب، مترقی، خلاق و مؤلد باشند؛ چنین جوامعی با چنان افرادی، پیداست که در عرصهی داخلی و بینالمللی نزد خود و دیگران دارای چه اعتبار و منزلتی خواهند بود. یقینا در بازار، خیابان، کارگاه و ارتباطات گوناگون آنها، آهنگ صفا، مروت، یکرنگی و تعاون نواخته نمیشود. سوءظن و بدگمانی، فضای همهی واحدهای جامعه را تیره میکند و پوسیدگی، از همگسیختگی و سقوط در ورطهی درماندگی، عاقبت آنها را رقم میزند.
با توجه به شرح و تفصیلی که در بارهی تبلیغات داده شد، چنین نتیجه میگیریم که میدان عمل و حوزهی نفوذ آن در همه جا و در زمینههای مختلف، گسترده است؛ چه در امور سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و غیره میتوان جلوههای تبلیغات را به صورت گوناگون مشاهده کرد.
البته در مورد تبلیغاتی که از طریق وسائل ارتباط جمعی مورد استفاده قرار میگیرد؛ به خصوص تبلیغاتی که از طریق رادیو و تلویزیون خیلیها مؤثر واقع شده است که در اینجا رادیو، تلویزیون و شبکههای اجتماعی نسبت به سایر وسائل همگانی، نقش بیشتری را در روش تبلیغات بازی میکنند؛ چرا که آنها میتوانند که در هر نقطه برای افراد مورد نیاز، قابل استفاده و در دسترس باشند و همچنان برای افرادی که از نعمت سواد کافی برخوردار نیستند هم مؤثر واقع شوند.
قابل یادآوری است که تبلیغات از هر نگاه، خیلیها یک روش مفید در یک جامعه میباشد. تبلیغات در حقیقت روشنکنندهی ذهن مردم یک جامعه است که باید همیشه بکوشد که در همه عرصهها، تبلیغات بالقوه و بالفعل را برای مردم یا افراد تبلیغ کند تا که مردم آن جامعه از تاریکی و ذلت نجات یابند. این نوع تبلیغات نه تنها در یک بخش صحی؛ بلکه در دیگر زمینههای زندگی مانند؛ عرصههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که خیلی در پیشرفت یک کشور مبرم میباشد، مفید است.
به باور نگارنده: تبلیغ؛ استفادهی صحیح از کلماتی است که ببیندگان و شنوندگان را متقاعد و ترغیب میکند. با این تعاریف فکر می کنم «تبلیغات هم پیشرونده است و بازدارنده!» پس باید کوشش نهایی خود را در جهت درستش به خرج دهیم.