نویسنده: محمدمصطفا محمدیار، کارشناس ارشد «حقوق خصوصی»
قاعدهی حقوقی را در تعریف اجمالی، میتوان قاعدهی کلی و الزامآور گفت که برای ایجاد نظم و استقرار عدالت بر زندگی اجتماعی انسان حکومت میکند و اجرای آن از طرف دولت تضمین میشود. بنا براین، با توجه به تعریف ارایه شده، ویژگیهای اساسی یک قاعدهی حقوقی عبارت است از:
۱: داشتن کلیت و عمومی بودن
۲: الزام آور بودن
۳: اجتماعی بودن که هدف آن ایجاد نظم و تنظیم روابط اجتماعی است
۴: تضمین اجرایی از سوی دولت
پس هر زمان که در قاعدهی یکی از آن، این ویژگیها موجود نباشد، به آن قاعده، قاعدهی حقوقی نمیتوان گفت، مثلاً اگر اجرای یک قاعده از سوی خداوند تضمین شده باشد، مانند ترک نماز که به تارک آن سوختن در آتش دوزخ در نظر گرفته شده باشد؛ ولی از آن جای که دولت این امر را تضمین نمیکند، به آن قاعده، قاعدهی حقوقی نمیتوان گفت، هر چند که یک قاعدهی مذهبی است. در مثال دیگر، پرداخت بدهی حتا پس از گذشت «مدت مرور زمان» مصرحه در قانون مدنی را اخلاق تحسین میکند و عدم پرداخت آن را تقبیح میکند؛ ولی در صورت که بستانکار در مدت معیینهی قانونی بدهی خود را عندالمحکمه مطالعه نکند و شامل مرور زمان شود، دیگر دولت از آن حمایت نمیکند، که دراین مثال، قاعدهی اخلاقی مورد دارد، ولی قاعدهی حقوقی گفته نمیشود.
مثال تازه و بهروز در مورد نقص در قاعدهی حقوقی را در «طرح تنظیم کسب و کار در مرحلهی فلاکت ناشی از اوج کرونا» که به تاریخ ۱۷ جوزا ۱۳۹۹ مطابق به ۶ جون ۲۰۲۰ در رخنامهی رسمی «دفتر مطبوعاتی معاون دوم ریاستجمهوری» نشر شد، میتوان یافت. در این طرح، پوشیدن ماسک در اماکن عمومی، رعایت فاصلهی دو متری از همدیگر، جلوگیری از تجمع بیش از ده نفر، جلوگیری از خارج شدن افراد مسن از خانه، ضد عفونی کردن محیطهای کاری و فراهم ساختن وسایل بهداشتی از طرف اداره و نهادهای خدماتی و تولیدی برای کارمندان و کارگران، رعایت نمودن شیفتهای کاری در ادارههای دولتی، بسته ماندن هوتلهای عروسی، صالونهای ورزشی، پارکهای تفریحی تا سه ماه آینده، ممنوع بودن برگزاری مراسم فاتحه و سایر مراسم و گردهماییهای فرهنگی و اجتماعی، تردد ملیبس و مینیبسها و وسایط نقلیهی حامل بیش از ۴ نفر بیان شده است؛ ولی در هیچ جای این طرح، ضمانت اجرای دولتی برای ناقضان طرح دیده نمیشود.
بدین معنا، طرح باید برای آنانی که موارد مذکور در آن را رعایت نکنند، به طرق و درجههای مختلف حاوی تأدیب و مؤیدات نقدی و غیر نقدی باشد. فعلاً آنچه در طرح وجود دارد، ممکن یک قاعدهی دینی و اخلاقی باشد؛ ولی به هیچ وجه قاعدهی حقوقی ندارد. این در حالی است که دیگر نمیتوان منتظر طرحهای اخلاقی و مذهبی بود، چون دیگر وقت آن گذشته است که توسط دولتمردان و مشاوران غافل و کور، ملت بیفرهنگ را نصیحت کرد. دلیل ملقب کردن دولتمردان و مشاوران به غافل و کور این است که ایشان هرگز از تجربهی کشورهای همسایه نیاموختند و ندیدند که برای جلوگیری از رفتن افراد مسن که اغلب نمازگزاران را در جوامع اسلامی امروزین تشکیل میدهند، درب مساجد را طبق قواعد فقهی– حقوقی مختلف از قبیل «اصل احتیاط»، «اصل لاضرر»، «فرضیت جان نگه داشتن»، «الضروریات تبیح المحظورات»،… بستند تا به این وسیله، یکی از زمینههای شیوع ویروس مهلک کرونا را سد نمایند؛ و ملت نیز به آن سبب بیفرهنگ خطاب شد، چون سنت را بالاتر از فرض میدانند، به این گونه که مسجد رفتن جهت ادای نماز در جماعت، فرض و واجب نیست، بلکه در مرتبهی پایینتر از آنان قرار دارد و در مرتبهی بالاتر از سنت که همانا فرض است، در مثال بالا همانا اشتراک مردم در نمازهای درون مسجد است و این بدان سبب است که تعداد زیاد مردم در افغانستان اسلام را به ارث بردهاند و مسلمانی ایشان ناشی از تحقیق و مطالعه نیست و اینها همانهای اند که قرآن را فقط به زبان عربی میخوانند و هرگز خود را محتاج دانستن معنا و تفسیر آن نمیدانند و از احکام دین مبین اسلام غافلاند. لذا جای نصیحت و ارایهی قواعد دینی و اخلاقی به شیوههای متفاوت در مرحلهی نخست بود که به اصطلاح عام هیچ چیز از دست نرفته بود و آب از سر نپریده بود؛ حالا که کار از کار تیر است؛ چون نه مردم قوهی تعقل و تفکر را داشتند و نه دولت از تجربهی دیگران استفاده کرد، دولت دیگر به پندگویی اکتفا نکند، بلکه با استفاده از قوهی قهریه، قواعد حقوقی را با اضافه کردن ضمانت اجرایی موثر، تضمین بکند.