جوانان در خط اول مبتلا شدن به کرونا

نعمت رحیمی
جوانان در خط اول مبتلا شدن به کرونا

انسان‌ در زمان غرق شدن، دست به هر چیزی دست می‌زند تا خودش را نجات دهد. در زمان شیوع و فراگیری کرونا، آدم‌ها مثل همیشه سعی کردند با تصورهای واهی، خود را مبرا از ابتلا دانسته و مثل کبک، سر خود را زیر برف کنند. یکی از این تصورها این بود که احتمال سرایت و ضرر ویروس کوید-۱۹ به جوانان کم‌تر است و دلیل مرگ و میر ناشی از آن را در کشورهای مثل ایتالیا، پیر بودن جمعیت آن عنوان کردند؛ اما حالا مشخص شده است که بیشتر مبتلایان در افغانستان جوانان بوده و از میان ۹۰۶ نفر –تا حالا-، تنها ۵۲ نفر آن‌ها بالاتر از ۶۰ سال دارند.

جالب است که در افغانستان ۷۴٫۳درصد افراد مبتلا به کرونا را مردان و ۲۵٫۷درصد آن را زنان تشکیل می‌دهند. با توجه ساختار مردسالار جامعه‌ و این که مردان –بیشتر- باید نان‌آور خانواده باشند، آن‌ها زیادتر در معرض خطر اند و جوانان با توجه به گستردگی ارتباط، رفتارهای پرخطر شان زیادتر است و برای همین، آن‌ها بیشتر مبتلا شده اند.

بر اساس آخرین آمارها، تا امروز ۵۴ نفر بیمار از کرونا نجات یافته و ۳۰ نفر –اگر مشکل سروبی را در نظر نگیریم-، جان شان را از دست داده اند. از جمع ۹۰۶ فرد مبتلا به کرونا در تمام کشور، ۴۸۷ نفر آن جوان، ۱۳۰ نفر میان‌سال، بیش از ۱۴۰ تن کهن‌سال و ۸۷ کودک استند که تصور مبتلا نشدن کودکان –حتا نوزادان- به کرونا را نیز از بین می‌برد. در این مدت بیش از پنجاه روز که کرونا وارد افغانستان شده، سؤال‌های زیادی در باره‌ی آن طرح شده است که بهترین روش برای کنترل و جلوگیری از شیوع گسترده‌ی آن چیست؟ حقیقت آن است که کرونا یک مصیبت نو است و روش‌های کاملا موفق برای مهار و از بین بردن آن هنوز وجود ندارد، همان‌گونه که تا امروز واکسن و دوا برای آن نیست؛ اما برخی کشورها مثل کوریای جنوبی و آلمان در مبارزه با کرونا، نسبت به دیگران موفق‌تر بوده و راه‌کارهایی را نشان دادند که می‌توان با الگوبرداری از آن موفق شد.

با وجودی که الگوبرداری از کشورهای موفق و مدرن برای کنترل کرونا، در افغانستان بسیار دشوار است و کشور ما در هیچ زمینه‌ای قابل مقایسه با این کشورها نیست؛ اما از آن‌جا که آرزو بر جوانان عیب نیست، دوست دارم به برخی مسائل اشاره کنم.

برای مهار کرونا، ضمن آن که باید به موقع و درست عمل کرد، مهم است که تمام نیروها به صورت موازی و بسیار هماهنگ کار کنند. اگر توازن قوا و هماهنگی در بخش‌های که در ادامه خواهد آمد، وجود نداشته باشد، نمی‌توان بر کرونا فایق آمد.

مهم‌ترین مسأله اقدام به موقع حکومت‌ بود که پیش از شیوع گسترده و گردش اجتماعی ویروس، از طریق آگاهی‌دهی، قرنطین، محدودیت‌های آمد و شد، فاصله‌گذاری اجتماعی و… راه‌های گسترش آن را بگیرد. پس از آن مرحله‌ی سریع و گسترده‌ی تشخیص و آلوده شدن افراد و محیط به این ویروس است که تمام مبتلا شده‌ها شناسایی و محل‌های ویروسی، ضد عفونی شوند، پس از آن مرحله‌ی ایزوله‌ی افراد است که باید هر چه سریع‌تر اجرا شود، قرنطین نیز مرحله‌ی بعدی می‌تواند باشد تا افراد سالم، مبتلا و به ناقل ویروس بدل نشوند، نان رسانی و برنامه‌ی درست اقتصادی و غذایی از مراحل سختی است که هم‌زمان با اجرایی شدن مراحل دیگر، باید کارهایش به پیش برود و در تمام این مراحل، آگاه‌سازی و هم‌کاری مردم بسیار تعیین کننده است.

ایزوله با قرنطین فرق دارد که بسیاری آن را یکی دانسته و یا به جای یک‌دیگر استفاده می‌کنند. «ایزوله»، برای آدم‌هایی است که به ویروس مبتلا شده اند، آن‌ها ضمن آن که از دیگران باید جدا شوند، زیر مراقبت‌های پزشکی و درمانی قرار می‌گیرند؛ اما قرنطین که یک روش بسیار قدیمی است، برای آدم‌های سالم است تا آن‌ها با محدود کردن ارتباط خود با دیگران، به ویروس آلوده نشوند.

تمام این مراحل باید هم‌زمان و هماهنگ باشند که نیاز به توانایی مالی، پزشکی، بیمارستانی و… دارد و گرنه با یکی دو تای آن نمی‌توان موفق شد. سؤالی که باید از خود بپرسیم این است که حکومت و مردم ما کدام یک از مراحل را می‌توانند اجرایی کنند و آیا ما اصلا توان اجرای این مراحل را داریم؟ جواب منفی است؛ چون از نظر آگاهی‌دهی، ما هنوز مشکل داریم، فاصله‌گذاری اجتماعی را به دلیل فقر فرهنگی و اقتصادی رعایت نمی‌کنیم، قرنطین را به دلیل گرسنگی و… جدی نمی‌گیریم، روش‌های ایزوله کردن افراد مبتلا به کرونا را نمی‌دانیم، نان نداریم و حکومت نیز توان کمک بیش از چهارونیم کیلو گندم برای هر خانواده‌ی گرسنه را ندارد، از نظر امکان‌های درمانی و پزشکی نیز در شرایط خوب نیستیم.

فقط می‌توان با تحمل گرسنگی و فقر در خانه ماند، بدبختی، ضجه‌ی کودکان، اختلاف‌های خانوادگی ناشی از فقر و جهنم سرخ را باید تحمل کنیم تا راهی قبرستان نشویم. آن‌هم قبرستانی که زمام‌داران این روزها در دشت‌ها برای مان می‌کنند. بهتر است در همان خانه دفن شویم.