کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی

نعمت رحیمی
کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی

در روزهایی که اپیدمی کرونا به نقطه‌ی اوج و پیک اصلی‌اش در افغانستان نزدیک می‌شود، روزنامه‌ی صبح کابل یک‌ساله شد تا باور کنیم که موفقیت یک مجموعه، حاصل عشق و فداکاری یک تیم پرکار و بی‌مدعا است. به این بهانه، دوست دارم به برخی ناهنجاری‌های کاری در رسانه‌ها -با پشتوانه‌ی ۱۵ سال تجربه ام- بنویسم. مشکلاتی که در این پانزده سال کار در رسانه و از درون لمس کرده ام. ممکن است این نوشته برای صاحبان رسانه، تلخ و زننده باشد؛ اما هدفش اصلاح و بهبود کار و آینده‌ی خبرنگاری در افغانستان است.

بودن روی پرده‌ی تلویزیون یا یدک کشیدن عنوان خبرنگار؛ به دلیل شهرت نسبی، برای آن‌ها که جویای نام و شهرت اند، پرجاذبه است؛ چون انسان‌ها دوست دارند مورد توجه باشند و مردم با انگشت آن‌ها را نشان دهند؛ برای همین، ظاهر شدن در هیبت و قواره‌ی خبرنگاران مشهور، خیال و رؤیای جوانان زیادی بوده؛ رؤیایی که رسیدن به آن تا اندازه‌ای دشوار است. دشوار از آن جهت که در نبود مراکز آکادمیک و علمی آموزش و پرورش خبرنگاری، همه چیز از تئوری و علم معطوف به رابطه، عشق و پشت‌کار می‌شود. برخی کارها که نیاز به استعداد در ابعاد گوناگون دارد؛ حتا اگر جزو هنرها دسته‌بندی نشده باشد، نزدیک به آن و شاید بیش از آن که اکتسابی باشد، ذاتی بوده و کار در رسانه در ابعاد گوناگون آن منوط به استعداد، عشق طوفنده و ذوب شدن تام در این حرفه است.

با وجودی که کیفیت، کمیت و ظرفیت رسانه‌های ما برای اصلاح و تغییر جامعه قابل مقایسه با دنیای دیگر، بسنده و کافی نیست؛ اما درخشان‌ترین دوران تاریخ رسانه‌ و آزادی بیان کشور در این نزدیک به بیست سال اخیر بوده است. دورانی که رسانه‌ها با وجود موانع و چالش‌های فراوان، تا اندازه‌ی مؤثر و ناظر بر بایدها و نبایدهای جامعه بوده است. همین وضعیت کج‌دار مریز رسانه‌های ما که محصول عشق و تلاش بسیاری است، با سنگ‌اندازی و دشمنی‌های فراوان روبه‌رو بوده است. خبرنگاران همیشه در منگنه‌ی عشق/ سلامت و جان/ معیشت –گذران زندگی-، بوده و در سرزمینی که جان آدمی برای کارتل‌های فساد، ارباب قدرت و گروه‌های تروریستی کم‌بهاتر از کلوخ است، آن‌ها همواره با تهدید، تخویف، تطمیع، مرگ و نابودی به سر برده اند.

وقتی حق و حقیقت در تبانی با قدرت و با لوله‌ی تفنگ قابل تفسیر باشد، ایستادن بر صراط ‌مستقیم، سرشاخ شدن با مافیا و حرف حق گفتن، صبر ایوب و عمر نوح می‌خواهد. رسانه‌ها و خبرنگاران با فداکاری و قربانی دادن، کارهای بزرگی انجام دادند، پرونده‌های بسیاری را بررسی و پرده از رازهای مگوی بسیاری کنار زدند؛ اما در درون خود، رسانه‌ها با مشکلات زیادی مواجه بودند. خبرنگاران، اتوکشیده، مکیاژ شده و با لباس‌های شیک –که مربوط دفترها بود- در رسانه‌ها ظاهر و موجب شدند تا در نظر مردم، افراد متمول و تأمین شده به نظر آیند؛ در حالی که این گونه نبود. دلیل و عوامل بسیاری در این ناهنجاری‌ و تفاوت ظاهر و باطن رسانه‌ها، قابل ذکر و بررسی است. رسانه‌های افغانستان محصول خواست و عطش برخاسته از دانایی و نیاز جامعه به رسانه نبود و مثل اکثر مؤلفه‌های دیگر در این بیست سال، محصول پروژه و برای کسب درآمد به وجود آمد. فروکاست معنا و مفهوم رسانه تا سر حد فروکش کردن عقده‌ی ریاست و این که رسانه در حد یک تریبون برای پوشش نظرهای شخصی شان باشد، دلیل آن بود که جنرال اکت و استراتژی مدون و دلیلی برای بودن رسانه وجود نداشته باشد.

از آن‌جا که در دنیای امروز، همه چیز استوار بر قانون نان قرض دادن است، بین موجودیت رسانه‌ها، بازار و تقاضای مردم تناسب به وجود نیامد و پس از چندی رسانه‌داری و رسانه‌سواری، بسیاری از صاحبان رسانه که حتا الف/ بای رسانه را هم نمی‌دانستند، کشتی آرزوهای شان به گِل نشیند و نه تنها رشد نکنند که حتا توان هزینه‌ی جاری و روزانه‌ی رسانه‌های شان را هم نداشته باشند.

در سال‌های اخیر، رسانه‌های بسیاری به دلیل قرض‌داری‌های مثل حق پرداخت فریکونسی، پول برق، مالیات، کرایه‌ی جا، آنتن، معاش کارمندان و… اعلام ورشکستگی کرده و تعطیل شده اند. سال‌ها است که بین حکومت و رسانه‌های فقیر و در به در، برای بخشیدن، قسط‌بندی کردن قرض‌داری‌ها و چگونگی پرداخت یا عدم پرداخت قرض‌داری‌های معوقه، بحث و جدل است. سال‌ها است که رسانه‌ها به صورت انفرادی و دسته‌جمعی به ریاست‌جمهوری نامه می‌نویسند که ایهالامیر، ادرکنی؛ اما بی‌فایده است و وضعیت رسانه‌ها هر روز بدتر، فقیرتر و شکننده‌تر از دیروز است.

فقر و مشکلات اقتصادی موجب شده است که روند رو به رشد رسانه‌ها آسیب جدی ببیند که دود اولیه‌ی آن به چشم خبرنگار می‌رود. خبرنگارانی که از دید مردم، پول‌دار، حق‌طلب و حق‌گو بوده و مو را از ماست می‌کشند؛ اما همین خبرنگار، دچار خودسانسوری شدید است که نه می‌تواند دردش را تحمل کند و نه راهی برای اعتراض و درمان می‌یابد!

وضعیت خبرنگاران و رسانه‌های ما که باید اصلاح‌گر باشند، مصداق کامل ضرب المثل «کَل اگر طبیب بودی، سر خود دوا نمودی» است. خبرنگاران افغانستان با مشکلات فراوان روبه‌رو استند. به عنوان مثال، آن‌ها از حقوق بسیاری مثل حق ‌بیمه، بازنشستگی، حوادث، اولاد و… برخوردار نیستند. هیچ قرارداد تعریف شده، با المانت‌های مشخصی که در تمام رسانه‌ها واحد و اجرایی باشد، وجود ندارد. درست است که نمی‌شود مفاد تمام قراردادهای رسانه‌های تصویری، چاپی، شنیداری و… یکی باشد؛ اما رسانه‌ها باید چهارچوب کلی قرارداد واحد داشته و تفاوت‌ها در تبصره‌ها و… باشد؛ در حالی که رسانه‌های افغانستان هرکدام به میل و عشق خود قرارداد می‌بندند. قراردادی که بیش‌تر ماده‌هایش ضامن حفظ منافع دفتر است، نه کارمند. قوانین کار، وزارت و یا هر نهادی دیگری که ناظر بر چنین چیزهایی اند، یا به صورت واقعی حضور ندارند و یا در تبانی با صاحبان رسانه‌ها، بر چنین چیزهایی نظارت نمی‌کنند.

همه‌ی خبرنگاران می‌دانند و واقف اند که قوانین کار در رسانه‌های افغانستان نیاز به بازبینی جدی دارد؛ اما هیچ کسی چیزی نمی‌گوید، همان افرادی که در ناهنجاری‌های دیگر اجتماعی، مو را از ماست می‌کشند؛ در رابطه با مصیبت‌های خود شان روزه‌ی سکوت می‌گیرند.

چند تلویزیون در کابل سال‌ها است که معاش کارمندان خود را نداده و خبرنگاران هم با خودسانسوری و سکوت مرگ‌بار، آن را تحمل کرده اند. شاید هم حق دارند؛ چون صدای اعتراض خبرنگار، امروز به جایی نمی‌رسد، ده‌ها سازمان طویل و عریض با نام دفاع، حمایت، جان‌فشانی و… برای خبرنگاران داریم؛ ولی کاری از آنان ساخته نیست. اداره‌هایی که فقط با نام خبرنگار، پروژه می‌گیرند و ۱۰۰ شکایت خبرنگار گرسنه را به خم ابروی رییس رسانه عوض نمی‌کند.

کسی به یاد ندارد که حکومت، پارلمان و… حق پامال شده‌ی یک خبرنگار را گرفته باشد. اعتراض‌های خبرنگاران به صورت انفرادی هم نتیجه‌بخش نبوده است، مثل آن که چند سال پیش و نزدیک انتخابات پارلمانی یکی از خبرنگاران قصد داشت، روبه‌روی ساختمان یکی از تلویزیون‌ها خیمه بزند. تلویزیونی که رییس آن می‌خواست با کامیابی در انتخابات، مشکل کل ممکلت را حل کند و اگر توانست درصدد ایجاد سازمان فضایی و فرستادن فضاپیما با نام افغانستان به فضا نیز باشد؛ در حالی که عرضه‌ی اداره‌ی یک دفتر کوچک و یک تلویزیون بسیار کم‌هزینه را نداشت!

در نهایت باید گفت که وضعیت رسانه‌های افغانستان رو به راه نیست و خبرنگاران نیز با مشکلات زیادی روبه‌رو استند که اگر راه‌کار و چاره‌ی برای آن پیدا نشود، به زودی دروازه‌ی رسانه‌های بسیار بسته و خبرنگاران زیادی به جمع خیل عظیم بیکاران کشور اضافه خواهند شد که یا توسط سربازان ایرانی در هریرود غرق می‌شوند، یا طعمه‌ی کوسه‌ی اقیانوس‌ها خواهند شد!