افغانستان، سرزمین فاتحه‌خوانی

تقی حسینی
افغانستان، سرزمین فاتحه‌خوانی

این که افغانستان یک کشور سنتی و دارای رسم و رسوم خاص است، بر کسی پوشیده نیست؛ کشوری اسلامی، دارای آداب و رسوم بر محوریت اسلام. بیشتر مناسک و رفتارهای اجتماعی جنبه‌ی دینی دارند و لعب و لعاب آن نیز دینی است. در ظاهر همه آموزه‌های دینی را می‌پسندند و کسی را نمی‌توان یافت که این مراسم‌ را به رسمیت نشناسد. از مهم‌ترین مراسمی که خصوصا در این آواخر بسیار رونق یافته است؛ مراسم فاتحه‌خوانی است.

این مراسم، همه‌روزه در گوشه و کنار این کشور برگزار می شود که سبب اصلی آن را ناامنی قلمداد می‌کنند. با یک نگاه کوتاه به کابل، پایتخت افغانستان و با رفتن به خیابان‌های این شهر، به راحتی می‌توان شاهد برگزاری این مراسم بود. اظهارات رییس‌جمهوری روسیه مبنی بر این که افغانستان، قبرستان افغانستانی ها است؛ تأکیدی بر این واقعیت است که افغانستان با همه طول عرضش را باید به سالون فاتحه خوانی تشبیه دانست که در آن تنها فاتحه خوانده می‌شود و محلی است برای دفن مردگان.

افراد مقیم افغانستان از هرگوشه و کناری که هستند، به این محل آورده می‌شوند تا به اصطلاح از مملکت خود دور نباشند. آن قدر که مردم این سرزمین مُسر به برگذاری مجلس فاتحه‌خوانی استند، در دیگر نقاط جهان این پافشاری دیده نمی‌شود و یا حداقل به این شدت نیست.

سوال این جا است که چرا کسی برای زندگان کاری انجام نمی‌دهد و همه برای کسانی که دیگر وجود ندارند، تا این حد نگران و حاضر استند تا هرچه دارند را مصرف کنند. اربابانی که سرمایه‌های عظیم و میلیاردی را در کشورهای عربی و اروپایی و آسیاسی دارند، کسانی که صاحب بزرگترین شرکت‌های منطقه‌ای استند، چرا تنها مرده‌ی شان به افغانستان می‌رسد؛ مجلس فاتحه‌خوانی که، به جز راه‌بندی و از کارانداختن دیگران سودی ندارد. چرا این افراد تا زمانی که در قید حیات استند، نیم نگاهی به مردم و منطقه و حتا قبیله‌ی خود در سرزمین افغانستان ندارند و به وقت مرگ باید جنازه‌ی آنان را تحویل بگیرند.

این قدر این مراسم تکرار و تکرارو تکرار شده است که به جزئی از ملزومات زندگی جمعی در افغانستان تبدیل شده است. از اعلام فاتحه‌خوانی گرفته که از نواسه و نتیجه و نبیره و کاکا و ماما و اقارب و دور و نزدیک نام گرفته می‌شود تا روز برگزاری مراسم فاتحه که نه مأمور دولت را به کار می‌ماند و نه معلم و نه کسبه‌کار و نه تاجر را. هزینه‌ی رفت مد و در فاتحه‌خوانی‌های کلان راه‌بندی و مزاحمت برای مردم به کنار؛ اصلا مردم ما در افغانستان فاتحه‌ی کشور خود را نیز خوانده اند.

به نظر می‌رسد که باید در یک اقدام دسته‌جمعی، به صورت رسمی به میزبانی بزرگان برای کشور مراسمی تحت عنوان، فاتحه‌خوانی برای کشور مرده‌ی افغانستان به این موضوع رسمیت ببخشید. درست است که برای مردگان باید طلب مغفرت کرد و به احترام این موجود، خلیفه خدا روی زمین را به خاک سپرد؛ اما قبل از این که فاتحه‌ی کسی را خواند، باید آن شخص را احترام کرد، برای برای بهبود شرایط زندگی افراد بعد از خود تلاش کرد، باید برای بهتر ساختن زمین برای کسانی که بعد از ما بر این خاک قدم می‌گذارند، تلاشی کرد.

تنها خواندن فاتحه برای از دست‌رفتگان، نه تنها کاری را جز تسلی روحی در پی ندارد، بلکه بر میزان همین فاتحه‌خوانی‌ها خواهد افزود. باید حرکت کرد تا از میزان فاتحه‌خوانی کم و به میزان امید به زندگی افزود. تنها با خواندن فاتحه و دورد و صلوات نثار مردگان کردن، وظیفه‌ی دینی و اخلاقی به اتمام نمی‌رسد. در شرایط فعلی اگر کسی به قتل می‌رسد و یا شهید و کشته می‌شود، کاری اگر از دست ما ساخته است، با حرف، حدیث و نوشتن و گفتار و عمل ، انجام نمی‌دهیم، مسؤول استیم.