نویسنده: الهام الدین سادات؛ وکیل مدافع و عضو سازمان بین المللی حقوقدانان
پس از وارد شدن انترنت در سال ۲۰۰۲ به افغانستان، استفاده از شبکههای اجتماعی نیز در میان هموطنان ما رایج شده و کم کم از چنان جایگاه قویای برخوردار شده است که بر اساس آخرین آمار، از افغانستان نزدیک به ۵ میلیون نفر در شبکههای مجازی مختلف از جمله فیسبوک عضویت داشته و منحیث کاربران فعال مصروف فعالیت استند.
هرچند تعداد کاربران شبکههای اجتماعی در افغانستان، با در نظرداشت محدودیت امکان دسترسی به انترنت، با سایر کشورهای جهان قابل مقایسه نبوده و خیلی اندک به نظر میرسد؛ ولی جایگاه خاصی را که این شبکهها به عنوان بخشی از زندگی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتا دینی و عقیدتی همین تعدادِ اندک کاربران داشته است، قابل بحث بوده و مهم تلقی میشود.
امروز عدهی زیادی از جوانان تا مردان و زنان کهنسال، و حتا کودکان شناسنامهی کاربری در یکی از شبکههای اجتماعی داشته و در این فضای مجازی مصروف فعالیت استند؛ هرچند بخش عمدهای از کاربران شبکههای اجتماعی در افغانستان اکثرا به خاطر سرگرمی و به اصطلاح عام، وقتگذرانی وارد این صفحات میشوند؛ ولی هیچ گاهی نمیتوان از تأثیرات مثبت و منفی این شبکهها بر حیات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتا دینی و عقیدتی مردم چشمپوشی کرد.
تاثیرات متذکره از یک طرف مثبت بوده و امکان ارتباط ساده با یکدیگر، دریافت آخرین اخبار و اطلاعات داخلی و جهانی، پرکردن اوقات فراغت با محتوای سرگرمکننده، در اختیار داشتن شبکه و ارتباطات گستره و جامع با دیگران، به اشتراک گذاشن عکسها، ویدیوها، نظریات و تجربیات را میتوان بخشی از مزیتها دانست که به صورت مستقیم و غیر مستقیم تأثیر مثبت بر ابعاد مختلف زندگی کاربران شبکههای اجتماعی دارد؛ ولی از جانب دیگر به هدر دادن زمان با اعتیاد بیش از حد به این شبکهها، اضرار صحی، ایجاد ارتباطات ناسالم، دور شدن از دنیای واقعی و مجازگرایی، خلق پروپاگاندا، ایجاد اختلاف نظرها، تفرقههای سیاسی، سمتی، قومی، زبانی و عقیدتی، از جمله تأثیرات منفیای است که شبکههای اجتماعی به خصوص در میان مردم افغانستان داشته است.
به کنکاش گرفتن تمام تأثیرات منفی شبکههای اجتماعی بر مردم افغانستان، مستلزم بحث طولانیتری است که از ظرفیت این نوشتهی کوتاه خارج است؛ بنا بر این، کوششم این خواهد بود تا در نوشتهی حاضر، تلاش دینستیزانهی تعدادی از کابران شبکههای اجتماعی در افغانستان را برای کسب شهرت و افزایش تعقیبکنندگان، به عنوان بخشی از آسیبهای دینی و عقیدتی این شبکهها مورد بحث قرار دهیم.
مطمینا شما نیز مانند من به عنوان یکی از کاربران شبکههای اجتماعی، هر از گاهی با مطالب و پُستهایی در شبکههای متذکره برمیخورید که در تضاد با عقاید دینی قرار داشته و حتا هستند کاربرانی از افراد عادی جامعه تا شاعران، طنزنویسان، نویسندگان و استادان دانشگاه که خواسته و دانسته، به صورت برنامهای و عمدی به دینستیزی میپردازند؛ تا در کنار سایر اهدافی که از این فعالیتهای شان دارند، در شبکههای اجتماعی نیز به شهرت رسیده و تعداد تعقیبکنندگان شان افزایش یابد.
این افراد به خوبی تمام میدانند که اکثریت کاربران شبکههای اجتماعی صرف نظر از مخالفت یا موافقتِ نظریات شان با سایر کاربران، علاقهمند به تعقیبِ افراد و مطالبی استند که درین شبکهها بیشتر انعکاس یافته و عکسالعملهای وسیعتری را در پی داشته باشد؛ بنا بر این، بدون در نظرداشت نوعیت عکس العملِ سایر کاربران، فقط و فقط در صدد ازدیاد تعقیبکنندگان و شهرت مجازی خویش استند و بس؛ به عبارت سادهتر؛ برای این چنین افراد مهم نیست که از طرف سایر کاربران چقدر دشنام نثار شان میشود یا درود و سلام؛ زیرا یگانه هدف شان رسیدن به تعداد هرچه بیشتر عکسالعملها پای مطالب منتشرهی شان، و رسیدن به شهرت در بین کاربران شبکههای اجتماعی است و بس؛ خواه این شهرت خوب باشد یا بد.
متأسفانه افراد متذکره در شبکههای اجتماعی تعدادی از حمایتکنندگانی را نیز دارند که یا به عنوان همکار و مثل خود شان به اصطلاح از جملهی «دینستیزانِ شهرتطلبِ شبکههای اجتماعی» استند و یا هم افراد ناآگاهی که بنا بر ضعف درک دقیق از مسائل، نه از چگونگی استفاده از شبکههای اجتماعی چیزی میدانند، نه هم از دینداری، بیدینی و دینستیزی؛ این گروهی از حمایتکنندگان، به تماشاچیان کوری میمانند که به تماشای فوتبال نشسته و منتظر استند که چه زمانی و از کدام طرف صدایی بلند میشود تا همصدا با آن، چیغ و فریاد کشیده و اظهار هیجان کنند؛ زیرا نه جریان بازی و تیمی را برای حمایت میبینند و نه هم خبری از گول زدنها و گول خوردنها دارند؛ سهم اینها فقط و فقط فریادها و چک چکهای هوایی در قالب هیجان و همصدایی با هرکسی است که صدایی بکشد.
همه میدانیم که افغانستان یک کشور اسلامی بوده و با در نظرداشت آموزههای دینی؛ مقدسات، عقاید و شعایر، نشانه و نماد دین استند و از حرمت و قداست خاصی برخوردار اند که همهی مسلمانان به صورت عام، و حکومتهای کشورهای اسلامی به صورت خاص، موظف به رعایت و حفظ حرمت این ارزشها استند.
کود جزای افغانستان در فصل ششم خویش جرم توهین به ادیان و مذاهب را مورد بحث قرار داده و مادهی ۳۲۳ این قانون چنین صراحت دارد؛ شخصی که به یکی از ادیان عمدا، اهانت، شعایر آنها را اخلال یا معابدِ مجاز آنها را تخریب کند، مرتکب جرمِ اهانت به ادیان شناخته شده و مطابق احکام مندرج قانون مجازات میشود.
همچنان مادهی ۳۲۵ قانون متذکره تحت عنوان تجاوز به پیروان ادیان به واسطهی قول یا فعل؛ شخصی را که معتقدات و یا احکام دین مقدس اسلام را توهین یا تحریف کند، مستحق جزای حبس دانسته است.
برای جلوگیری از طولانی شدن نوشته و به صورت خلاصه، باید خاطرنشان کرد که متأسفانه توهین و تحقیر به عقاید و مقدسات دینی توسط کاربران مختلف شبکههای اجتماعی در افغانستان روز به روز در حال افزایش بوده و با آن که تعدادی از این «کاربرانِ دینستیزِ شبکههای اجتماعی» دارای هویتهای مشخص و حتا موقفهای شناخته شده در میان اجتماع استند، هیچ اقدام عملیای برای جلوگیری از اعمال دینستیزانهی آنها که در عین حال نقض صریح قوانین نافذهی کشور نیز است، صورت نگرفته است.
اگر بیتوجهی به موضوع متذکره به همین منوال ادامه پیدا کند، در آینده عواقب ناگوار عقیدتی و دینی؛ اقدامات و درگیریهای فردی و گروهی در دفاع از مقدسات دینی، افزایش بیاعتباری و نقض قوانین نافذهی کشور؛ به عنوان بخشی از این مشکلات بروز خواهد کرد؛ امیدواریم تا کار به آنجا نرسیده و اقدامات لازم توسط نهادهای مسؤول در زمینههای متذکره گرفته شود.