مبارزان زیر لحاف، عاملان تفرقه!

صبور بیات
مبارزان زیر لحاف، عاملان تفرقه!

ما در این کشور مبارزانی که  از خانه‌های شان (از زیر لحاف) دستور می‌دهند کم نداریم. کسانی که ادعا می‌کنند کار مبارزه و دادخواهی اطلاع‌رسانی و رساندن صدای مردم به گوش دولت است، فرق نمی‌کند از زیر لحاف باشد یا از جای دیگر! این مبارزان به رانندگان بی‌احتیاط هم نمی‌مانند وقتی مسافرت می‌رویم و رانندگی غیرمسؤولانه برخی از هموطنان را می‌بینیم، فکر می‌کنیم شاید واقعا تصمیم گرفته ‌اند پشت فرمان بمیرند؛ ولی گناه کسانی که هنوز می‌خواهند زندگی کنند و دارند مسیر شان را می‌روند چیست که گاهی به وسیله‌ی آنها کشته می‌شوند؟

در جریان جنگ‌های اخیر هم این جماعت دست به کار شده ‌اند و چون خود شان کاری نمی‌کنند، فکر می‌کنند هیچ‌کس، هیچ کاری کرده و مدام این حس را منتقل می‌کنند که فایده‌ای ندارد و ما بدبختیم و … در حالی که از مردم کوچه و بازار تا نظامیان و چهره‌های سیاسی و تاجران و دانشجو و ورزشکار و کاسب و … هرکس هرچه در توان دارد انجام می‌دهد. حتا بسیاری از مسؤولانی که دل مان را خون کرده اند دست‌کم این روزها در حال کار استند.

 فضای سیاسی هم پر است از این آدم‌ها. کسانی که انگار وظیفه دارند امید را در وجود دیگران بکُشند.

مثل کسانی‌که هیچ ایده‌ای ندارند و کمکی نمی‌کنند؛ اما دم به دقیقه می‌گویند: «می‌دانم ما موفق نمی‌شویم!» اسم این کارشان را هم می‌گذارند مبارزه برای تغییر در افغانستان! مثل دانش‌آموزی که بگوید: «آن قدر مکتب نمی‌روم، تا مکتب مشروعیتش را از دست بدهد!» البته در فضای مجازی که کم هزینه‌تر است و به آدم‌ها حس امنیت ناشی از پنهان ماندن می‌دهد چند فحش آبدار هم می‌زنند تنگ کار تا نشان بدهند چه ایمان راسخی دارند و بیدی نیستند که از این بادها بلرزند! بسیاری از این افراد بی ‌آنکه بدانند گرفتار اسلکتیویسم (Slacktivism) استند.

مبارزه از زیر لحاف! این کار به فرد احساس رضایت کاذب انجام عملی مثبت را می‌دهد، در حالی که تأثیر واقعی آن کار هیچ و یا بسیار ناچیز است. آن‌ها فکر می‌کنند یک جهان تحت تأثیر این کارشان قرار می‌گیرد! آن‌ها که روی دیوار توالت‌ها شعار می‌نویسند هم وقتی بیرون می‌آیند و دست‌ شان را می‌شویند ته دل شان به خود شان می‌گویند: «بابا من دگه کی استم! فردا نظام تغییر می‌کند با این کارم!»

اگر هیچ کاری نمی‌کنید و هیچ ایده‌ای ندارید و تنها با دیس‌لایک‌کردن و فحش‌دادن زانوی دیگران را سُست می‌کنید، شما در این گروه قرار دارید. نکته‌ی دردناک ماجرا این است که تاوان بی‌عملی و چریک‌بازی و ژست‌های روشنفکری شما را همه می‌دهند. شما حق دارید ناامید باشید، هیچ کاری نکنید، همه جز خودتان را مقصر بدانید، به عالم و آدم ایراد بگیرید و … اما حق ندارید نیش ‌تان را در تن کسانی که در این روزهای سخت تلاش می‌کنند، فرو کنید! در باور ما با آن پوزخندهای شبه‌روشنفکرانه و بی حاصل ‌تان بیش از آن که شبیه میشل فوکو و جان لاک به نظر بیایید، به گِلوم شبیه استید؛ می‌دانم ما موفق نمی‌شویم. ما ترجیح می‌دهیم بجنگیم و شکست بخوریم تا این که تسلیم شویم و شکست بخوریم. شما به غرزدن ‌تان ادامه بدهید زاپاتاهای پلاستیکی، مبارزان زیر لحاف! در پایان عاملان تفرقه و شکاف‌های قومی و اجتماعی شما استید.