تقابل نظام سرمایه‌داری با اخلاق در جامعه

تقی حسینی
تقابل نظام سرمایه‌داری با اخلاق در جامعه

زهد؛ یعنی مرحله‌ای از شخصیت که اگر انسان تمام داشتگی‌اش را یک‌باره از دست بدهد، بتواند تحملش کند و یا بر عکس وقتی چیزی ندارد و یک‌باره شانس بر او رو می‌کند و صاحب همه چیز می‌شود، ذوق‌زده نشود. به عبارت دیگر، می‌توان گفت که بودن و نبودن اموال دنیوی چیزهایی که می‌توان داشت یا نداشت. این دو، جدا از بودن انسان تعریف می‌شودو نباید همه‌ی شخصیت انسان باشد. انسان نباید خودش را با داشتن چیزهایی تعریف کند و در نداشتن شان از تعریف خالی شود.

این نوع نگرش به زهد، دنیای خالی از مادیات را به همراه خواهد داشت؛ زهدی که در آن، فرد تمایلی به مال و مسائل دنیایی ندارد و هر آن‌چه می‌بیند، در آیینه‌ی آخرت است؛ یعنی این دنیا راهی است برای رسیدن به ابدیت که در آن باید خوب و آراسته زیست و به آرامش رسید. عدم تمایل و یا بهتر بگویم، تمایل نداشتن به مال و بریدن از دنیا، از نشانه‌های اصلی این نوع نگرش یا زهد است. در این نوع زهد، هرچه است، باید برای آخرت کاشت.

زهد دنیایی

 نمونه‌ی بارز زهد دنیایی را می‌توان با «ماکس وبر» و روح سرمایه‌داری و اخلاق مذهب پروتستان در آیین مسیحیت دید؛ نوع دید و نگرشی که این نحله‌ی فکری در میان پیروان خود پدید آورد و با سرمایه‌داری امروزی، یا کاپیتالیسم آن را پیوند داد.

در این نوع زهد که زهد دنیوی نام گرفت؛ کار، یگانه راه ارتباط بین مردمان این کیش و خدای آنان شد. آنان تصور می‌کردند که مؤظف به کار اند؛ یعنی کار کردن، تکلیف الهی است که بر گردن آنان گذاشته شده و عدم تمکین از خواسته‌ی الهی، عقوبتی به معنای دوری از فرمان خدا و گناه در پی دارد. در این نوع دید، انسانی خوب است که دارای بیشترین سرمایه و پول است. اینان بر این باورند که اگر شخص می‌تواند کار بهتری با شرایط خوب‌تر و درآمد بهتر از کار فعلی پیدا کند و به سراغ آن کار نمی‌رود، در واقع از فرمان خداوند سرپیچی کرده است.

این امر فرمان الهی، یا الوهیت بخشیدن به کار، از نظر آنان و با منع مصرف، ثروت عظیمی را برای پیروان این مذهب‌ها به بار آورد که در نتیجه، شاهد استیم که پیروان کیش پروتستانی، نه تنها از افراد مرفه و پول‌دار این جهان استند که وجدانی آسوده برای آخرت نیز دارند. رویکرد سومی را که من از آن به نام زهد علمی یاد می‌کنم، می‌توان به کسانی نسبت داد که عمر، سرمایه و زندگی خود را در راه گسترش، آموزش و انتشار علم صرف کردند.

کسانی که راه را برای دیگران باز و این دنیا را با تلاش‌های خود برای دیگران جای بهتری ساختند. نمی‌دانم واقعا ترکیب این نوع نگرش‌ها که توضیح داده شد، در یک فرد امکان دارد یا خیر؛ اما همین اندازه می‌توان مطمئن بود که؛ طالبان آخرت نیز رهگذر همین دنیا اند و داشتن امکانات نسبی این جهانی، راه را برای داشتن دید بهتر و نقشه‌ی مطمئن‌تر باز می‌کند. کسی که خواستار آخرت است اما برای دنیای خود کاری نمی‌کند، باید از داشتن آخرت خوب هم واهمه داشته باشد.

زاهدان کسانی اند که به عنوان افراد تحصیل‌کرده و صاحب علم، وظیفه‌ی اصلی شان در راستای بهتر شدن شرایط علمی محله، منطقه، دانشگاه و کشور خود بکوشند تا زمینه‌های بهتری برای نسل‌های آینده فراهم شود. زهد علمی یعنی آمادگی بیشتر داشتن برای تحصیل و درس‌دادن؛ یعنی، خبرگرفتن از آخرین تغییرات در رشته و روشی که مطالعه می‌کنند؛ یعنی آگاهی از روندی که هر روز و هر ساعت در حال تغییر است؛ یعنی رسیدن به کاروان علمی‌ای که از آن عقب مانده ‌ایم. کمی اخلاق‌مداری، دنیای ما را در افغانستان بهتر خواهد ساخت.