کرونا آموزه‌های مدرنیته را به چالش کشید

صبح کابل
کرونا آموزه‌های مدرنیته را به چالش کشید

جابر کوهستانی، استاد دانشگاه وپژوهش‌گر اقتصاد توسعه

مدرنیته به وعده‌هایش وفا نکرد. مدرنیته که وعده داده بود عدالت را تأمین کند، صلح بیاورد، رفاه اقتصادی را تأمین کند و جهان را به سمت خوش‌بختی بکشاند. برعکس باعث شد؛ ثروت جهان به جیب چند آدم محدود متراکم شود، جنگ پایدار ثبات جهان را همیشه تهدید کند، فقر و تنگ‌دستی اکثریت جهان را فراگیرد و ضریب خوش‌بختی به صفر تقرب کند.

پدیده‌ی کرونا اولین و آخرین پدیده‌ی عجیب و خطرناک در جهان نیست؛ ولی محک و معیاری است که آموزه‌های مدرنیته را به چالش کشید و از نهلیسم و بی‌معنایی نهفته در تمدن غرب، بیش از پیش پرده برداشته و آن را نمایان کرد. کرونا نشان می‌دهد در کشورهای بزرگ اروپایی و امریکایی که سردم‌دار مدرنیته اند، چگونه بشرِ دوره‌ی جدید به بن‌بست روحی گرفتار شده و بحران‌های روحی خود را در قالب‌های گوناگون نشان می‌دهند. مفاهیمی هم‌چون انسان‌دوستی، نوع دوستی، ایثار و فداکاری رنگ باخته است. حمله به فروش‌گاه‌ها و تصاحب همه چیز برای خود، تجهیز به سلاح‌های گرم، دزدی و غارت اموال و امکانات توسط دولت‌ها، بی‌توجهی به کهن‌سالان و … نمونه‌هایی از این وضعیت بوده و تابلویی از تفکر و رفتار انسان مدرن را به نمایش می‌گذارد. این وضعیت نشان می‌دهد که دین افیون توده‌ها نیست، بلکه زیستن در عالم «بی‌معنایی» که فرزند نامشروع دوره‌ی مدرن و غیبت دین در عرصه‌ی زندگی فردی و اجتماعی است، افیون توده‌هاست.

بحران ویروس کرونا، میدان نبرد جهان‌شمولی است که اغلب کشورها به دلایل مختلفی چون انکار، پنهان‌کاری، سهل‌انگاری، سیاسی‌کاری و تقدم‌بخشی به منافع افتصادی در مقابل سلامتی مردم، در وهله‌ی اول از این ویروس، شکست سنگینی خورده‌ اند.

در صورت مهار نشدن امواج سهم‌گین این سونامی عالم‌گیر، فروپاشی اقتصاد جهان گریزناپذیر خواهد بود. بیکاری، فقر، آشفتگی و ناامنی ناشی از فلج‌شدن اقتصاد جهان، می‌تواند ستون‌های عمارت تمدن هزاران‌ساله‌ی بشریت را آنچنان به لرزه درآورد که بازسازی دوباره‌ی آن دور از تصور باشد.

ارتقای این ویروس از مرز اپیدمیک (همه‌گیر) به حد پاندمیک (عالم‌گیر) سبب شده به موضوع جهانی تبدیل شود. کرونا توانسته جهان را در ابعاد مختتلف به خود مشغول کند. این ویروس در حوزه‌های مختلف تأثیراتی به شرح ذیل داشته است:

۱- سیاست: کرونا لیبرالیسم به عنوان مکتب مسلط قرن بیستم را به چالش کشیده است. انسان فردگرای مغرور که با ابتنا بر اومانیسم، خودش را مرکز جهان می‌انگاشت، حالا در مقابل موجودی بسیار کوچک زانو زده است. چنانچه گفتمان پست مدرنیسم پایه‌های تجددگرایی را از دهه‌ی ۱۹۶۰ سست کرده بود، و اینک مشخص شد که قدرت متمرکز در سطح دولت ناکارا است. به گفته‌ی فوکو، باید از قدرت منتشر سخن بگوییم نه از قدرت متمرکز. کرونا توانسته در حد یک زمان محدود، تمام نظام موجود روابط بین‌الملل یعنی همان نظام چند-قطبی که یک کشور در رأس قرار دارد را، به چالش بکشاند. وضیعت کنونی موجب قدرت‌گیری چین، و جدا شدن استراتژیک کشورها خواهد شد. نمونه‌ی مثال، قطع هم‌کاری امریکا به شرکای بین‌المللی مخصوصا اروپا. شکاف بزرگی که در ناتو ایجاد شد از باور همه دور، قطع پروازهای اروپا به امریکا ک نمونه‌ی بارز این کشیدگی است. در حوزه‌ی سیاست خارجی کرونا توانست در مرحله‌ی نخست جنگ گروه‌های نیابتی را کاهش ببخشد؛ ولی حالا روند سربازگیری از سر شروع شده و گروهک‌های جدیدی مانند حرکت انتقام اسلامی با استفاده از موقع وارد صحنه‌ی سربازگیری شده اند. موج انتقادهای مردم از دولت‌ها، ناشی از عمل‌کرد ناکام در امر مبارزه با کرونا، سبب شده تا دموکراسی‌های نوپا را به سمت تمرکزگرایی، فساد و پنهان‌کاری بکشاند. تمام نظام‌های سیاسی در مواقع بحران به اقتدار قوه‌ی مجریه نیاز دارند، حالان که تجربه نشان داد که دولت‌های دموکراتیک در مقابل اقتدارگرا در امر مبارزه با این اپیدمی کدام برتری نداشته و تنها چیزی که در سیاست داخلی کشورها را کمک کرده، همان اعتماد شهروندان به رهبران و شایستگی و کارآمدی دولت‌هاست نه نوعیت نظام‌ها.

۲- اقتصاد: با وجود اولویت دادن کشورهای جهان به رفع بحران اقتصادی بر بحران سلامت اجتماعی، تأثیر کرونا بالای اقتصاد جهان محسوس است. از کار افتادن چرخه‌ی اقتصاد جهانی، مارکیت اقتصادی را مورد تهدید جدی قرار داده است. کاهش تقاضا و تولید مجموعی، بیکاری، کاهش عرضه‌ی مجموعی و… تأثیرات کرونا بالای اقتصاد است. اقتصاد چه در سطح داخلی و چه در سطح بین المللی از کرونا متأثر شد. نظر به پیش‌بینی صندوق جهانی پول، بحران اقتصادی ناشی از کرونا در ۹۰ سال اخیر بی‌سابقه خواهد بود. به نظر رابین نی لبت، کرونا می‌تواند کمر جهانی-سازی اقتصاد را بشکند، و پایان جهانی شدن را اعلان کند. به تعبیر شانون اونیل، عضو شورای روابط خارجی امریکا، تضعیف اصول اساسی تولید جهانی و کوچک‌تر شدن شرکت‌های زنجیره‌ای در جهان، از جمله آثار وضیعت کرونایی در آینده خواهد بود. در کشورهایی با اقتصاد ضعیف، کرونا ممکن است به گسترش فقر، بیکاری، اعتیاد و بحران‌های اجتماعی و سیاسی منجر شود که عملا چنین وضیعتی را تجربه می‌کنیم.

شدت تأثیر و ماندگاری  بحران کرونا به ماهیت و نوع سیاست‌های اقتصادی و مدیریتی و سرعت واکنش دولت‌ها در برابر این بحران ارتباط دارد. از آن‌جایی که جهان مدرن، تجربه‌ی رویارویی با چنین بحرانی را نداشته است، پیش فرض‌های نهادهای تحقیقی نیز در حد یک فرضیه باقی خواهد ماند. چنان‌جه روند جهانی شدن به یک بن‌بست تعریف ناشده مقابل شده است، نیاز مبرم به بازنگری در سطح نهادهای جهانی و مکانیزم‌های تعریف شده‌ی نظم نوین است، تا بتواند از چنین سونامی‌ها جان به سلامت ببرد.