قرنطین خانگی و افزایش خشونت

زاهد مصطفا
قرنطین خانگی و افزایش خشونت

محققان بحران، باورمند به افزایش خشونت در زمان بحران اند؛ تحقیقاتی که در مورد بحران‌ اقلیمی انجام شده است، بیان‌گر این است که بحران محیط زیست، به افزایش خشونت علیه اقشار آسیب‌پذیر از جمله زنان و کودکان انجامیده و در کشورهایی که بحران اکوسیستم جدی‌تر است، آمار این خشونت‌ها نیز افزایش می‌یابد.

یکی از عوامل افزایش خشونت در زمان بحران، فشار برخاسته از بحران در زندگی انسان‌هایی است که زیر فشار و استرس واردشده از بحران، تلاش بر اِعمال خشونت بر زیردستان از جمله کودکان، زنان و کارگران دارند. «هاینز هیلگرز»، رییس انجمن فدرال حمایت از کودکان در آلمان، با توجه به افزایش بحران کوید-۱۹ در آلمان، گفته است که یک مسأله‌ی بزرگ، خشونت خانگی علیه کودکان است که حالا افزایش می‌یابد. او، به دلیل رخصت شدن مهد کودک‌ها و مدارسی که با کادر متخصص تعطیل استند، ابراز نگرانی کرده است که به دلیل محدودیت ارتباطات در زمان بحران، هیچ کنترلی بر خشونت‌های خانوادگی وجود ندارد.

گزارش‌ها از چین، بیان‌گر این است که پس از شیوع ویروس کرونا در این کشور و به خصوص در شهرهایی که قرنطین شده اند، آمار طلاق افزایش بی‌سابقه‌ای داشته است؛ کارشناسان به این باور اند که دلیل افزایش طلاق در چین، استرس واردشده از بحران در زندگی زوج‌ها و یک‌جایی آنان در زمان قرنطین است که باعث شده است، سر موضوعات خانوادگی کوچکی به جدال بپردازند و درخواست طلاق بدهند.

ناامیدی از ادامه‌ی زندگی و ترس از مبتلاشدن به ویروس کرونا و این که آیا پس از مبتلا شدن، از این ویروس جان سلامت بدر می‌بریم یا نه، از دلایل عمده‌ی افزایش خشونت‌ها است. همیشه انسان‌هایی که زیر فشار روانی و محدودیت‌ها بر زندگی عادی قرار می‌گیرند، دوست دارند خشونت شان را بر جایی یا دیگری خالی کنند. بارها شاید برای تان اتفاق افتاده باشد که در زمان عصبانیت یا استرس، مشتی به دیوار کوبیده باشید و یا پیاله‌ای را به در؛ این واکنش‌ها، در بسیاری از آدم‌ها که نمی‌توانند خشونت شان را کنترل کنند، به عنوان خنثاکننده‌ی خشونت عمل کرده و فردی که عصبانی شده است، با زدن مشت به دیوار یا چیز دیگری، اندکی از خشونت واردشده بر اعصابش را خالی می‌کند و این‌گونه به آرامش نسبی‌ای می‌رسد.

با شیوع کوید-۱۹ که به بحران جهانی انجامیده است، گروه‌های حقوق بشری و محققان بحران، نگران افزایش خشونت‌های خانوادگی و اجتماعی اند و این گروه‌ها، زنان و کودکان را به لحاظ ضعف جسمانی نسبت به دیگر اقشار جامعه، آسیب‌پذیرترین گروه‌های اجتماعی در زمان بحران می‌دانند. استرس و اضطراب در زمان قرنطین و ناامیدی‌ای برخاسته از آینده‌ی نامطمئن، از عوامل اصلی خشونت در این روزها به شمار می‌رود.

وضع قیود بر رفت‌وآمد در برخی از شهرهای افغانستان از جمله کابل، فقر، گرسنگی در زمان قرنطین و ترس از مبتلا شدن به ویروس کرونا، نگرانی از افزایش خشونت‌ها در این کشور را زیاد کرده است. انسان افغانستانی، از این که همیشه با نوعی از بحران زندگی دچار بوده است، بیش‌تر از انسان‌ها در کشورهای آرام و مرفه، تمایل به خشونت‌ورزی دارد و هم‌چنان برای اِعمال برخی از خشونت‌ها، خاست‌گاه‌های مشخصی دارد که در بیش‌تر موارد، اِعمال خشونت بر این خاست‌گاه‌ها را، حق طبیعی خود می‌داند؛ مثلا هر پدری برای خودش حق می‌دهد که خشونتش را به نوعی بر فرزندانش خالی کند و هر مردی، حق این را به خود می‌دهد که عصبانیتش را بر زن یا خواهر و مادرش خالی کند؛ این منطق‌تراشی برای اِعمال خشونت در افغانستان، با توجه به بحران کوید-۱۹ ممکن است افزایش یابد و باید نهادهای حقوق بشری و مدنی، با بسیج برنامه‌های منظم و خلق سرگرمی از طریق رسانه‌های گوناگون، در تلاش این باشند که برای مردم سرگرمی‌های بیش‌تری خلق کنند و هم‌چنان، برنامه‌هایی از طریق رسانه‌ها راه انداخته شود تا راه‌های مبارزه با استرس و عصبانیت در زمان بحران را، بیاموزاند؛ تا کسانی که در قرنطین خانگی، به جز دنبال کردن رسانه‌ها و اندک کارهای خانه، کار دیگری ندارند، از فرط بیکاری و خستگی قرنطین، به اِعمال خشونت‌ها دست نزنند و زندگی مسالمت‌آمیزی در زمان بحران داشته باشند.

افزایش خشونت‌ها در شرایط فعلی، در کنار این که می‌تواند برخی را آسیب فیزیکی و روانی مستقیم بزند، در کل می‌تواند بروز خشونت در یک خانواده، به ناامیدی اعضای خانواده در مبارزه با ویروس کرونا بینجامد که این ناامیدی، منجر به تن دادن به ویروس و یا بی‌احتیاطی در مقابل وقایه از ویروس می‌شود. از دیروز که طرح قرنطین در کابل قرار بود به اجرا گذاشته شود، کاربران زیادی در فیس‌بوک، بر کسانی که این طرح را جدی نگرفتند و به خیابان‌ها آمدند، تاختند و دولت را تشویق به اِعمال زور و خشونت برای پیاده کردن طرح قرنطین کردند؛ شاید دلیل این عده از کاربران، حفظ زندگی جمعی باشد؛ اما آن‌چه واقعا این را توجیه می‌کند، ترسی است که فرد در مقابل مرگش دارد و نمی‌خواهد بی‌احتیاطی شهروندی، زندگی او را نابود کند و یا زندگی اطرافیان او را که منجر به نابودی احتمالی زندگی او نیز خواهد شد. همین احتمالات دور است که ما را عصبانی می‌کند و شاید پس از برچیده شدن بساط کرونا ویروس، بدون این که به آن مبتلا شده باشیم، کنش‌های خشونت‌آمیزی را انجام داده باشیم که قابل جبران نباشد.

تنازع بقا و ماندگاری، انسان را مجبور به هر چیزی می‌کند؛ تا جایی که اگر عضوی از خانواده و نزدیک‌ترین عزیزان مان در حال مرگ به اثر ویروس کرونا باشد، آن را به احتمال از خانه بیرون می‌اندازیم؛ حتا اگر کسی مرده‌اش را از خیابان جمع نکند؛ این واکنش، هیچ پیوندی نمی‌شناسد و انسان زمانی که پای زندگی و نگرانی از مرگ خودش در میان باشد، حاضر نیست جانش را به قیمت جان صدها نفر عوض کند. از تمام عزیزانی که این روزها در قرنطین خانگی به سر می‌برند و به دلایل مختلفی، عصبانیت شان بالا می‌گیرد، انتظار می‌رود که در این شرایط بحرانی، متوجه عکس‌العمل‌های شان در خانواده باشند و نگذارند، استرس و اضطراب بحران، باعث بروز خشونت‌های خانوادگی شود؛ ممکن است، هر عضوی از دوستان و خانواده‌ی ما، یکی از مبتلایان یا قربانیان ویروس کرونا باشد و اگر قرار باشد پیش از مرگ یکی از عزیزان مان، خشونت یا بی‌حرمتی‌ای بر آن روا داشته باشیم، زندگی پس از آن و عذاب وجدانی که از آن به جا خواهد ماند، بدتر از مرگ برای مان تمام می‌شود.