نویسنده: فرهنگ دیوانبیگی
در چند روزی که گذشت، همزمان با رسیدن نامهای از سوی وزارت خارجه امریکا، نشست مسکو و استانبول، فضای مجازی افغانستان پر است از اعتراضها برای حقوق زنان و هویتهای برساخته و جعلی از سوی اداره احصاییه مرکزی افغانستان. اعتراضکنندگان ادعا دارند که برای احقاق حقوق زنان و «هویت» دادخواهی میکنند.
داکتر ضمیر گوارا، رییس معارف شهر کابل چندی پیش با مکتوبی عنوانی مکتبهای شهر کابل، دستور داده بود که دختران بالاتر از دوازده سال حق آوازخوانی و ترانهخوانی را در جایی که مردان حضور دارند، ندارند. همچنان در اقدام دیگری، ریاست احصاییهی افغانستان، اقوام تاجیک و هزاره را به دهها دسته تقسیم و هر قبیله را بهعنوان یک قوم قلمداد کرده که تعداد اقوام افغانستان با حساب ریاست احصاییه به ۷۱ قوم رسیده است.
این اقدامها از سوی ریاست معارف و احصاییه باعث ایجاد موجی در فضای مجازی شده و اعتراضهای بیشماری را از سوی شهروندان کشور دامن زده است.
تلویزیون ملی افغانستان، تمام اعتراضات را با امانتداری پوشش داد و محمدسرور دانش، معاون دوم ریاستجمهوری افغانستان نیز به جمع اعتراضکنندگان پیوست و در برابر کسانی ایستاد که آتش به خرمن قومی در افغانستان زدهاند. همچنان رنگینه حمیدی، وزیر معارف مکتوب ریاست معارف را استراتژی وزارت ندانست و آن را محصول اقدامهای خودسرانه ریاست معارف خواند.
آنچه در این اقدامها و اعتراضات قابلتوجه به نظر میرسد؛ همسویی رسانههای دولتی و سیاستمداران با معترضین است که مشکوک و اعتراضات را مهندسیشده نشان میدهد.
از چندی بدینسو که زمزمهی تغییر حکومت، هر روز بیشتر از دیروز به گوش میرسد، حکومت نیز با آگاهی دست بر نقطههای حساسیتبرانگیز مردم گذاشته تا ذهن مردمان بیشتری را درگیر کند و احتمالاً برای آنچه که خود بهتر میدانند، زمان بخرند.
جامعهی رسانهای، فعالان مدنی وضعیت زنان افغانستان و دیگر گروههایی که این روزها بیشتر از هر زمان دیگری نگراناند، هراس آن را دارند که در گفتوگوهای صلح، حقوق زنان در نظر گرفته نشود و دادخواهی پیش از وقوع حادثه را به هر بهانهای ترجیح دادهاند.
در سوی دیگر، شهروندان افغانستان نیز در برابر هویتهایشان حساس هستند و در برابر دستکاری هویتهایشان خواهند ایستاد. از همینرو، همزمان با آمدن نامهای از سوی واشنگتن، مجازی افغانستان را بیشتر درگیر کرده و رسانهها ذهنیتهای شهروندان را سمتوسو میدهند که نشاندهندهی مهندسی شدن اعتراضها است.
مهندسان فضای مجازی، شهروندان و رسانهها را خوب میشناسند و با اشراف بر ذهنیت رسانهها و مردم روی نقاطی دست میگذارند که در فضای مجازی موج ایجاد کند و آنچه در شرف وقوع است، از دیدهها پنهان بماند.
با اینهمه، یادآوری دو نکته حایز اهمیت دانسته میشود: یکم؛ کتمان حقیقت از سوی حلقات خاص و مشغول کردن شهروندان به مسایل حاشیهای، نشاندهندهی التهاب و آشوب در فضای سیاسی است. با فشارهای مستمر بینالمللی و حامیان دولت برای ایجاد ادارهی موقت، دستگاه قدرت نمیخواهد فشار دیگری از سوی شهروندان و رسانهها متوجهش باشد؛ پس با مهندسی اذهان عامه و رسانهها جو را بهسوی دیگری هدایت میکند تا مردم و رسانهها درگیر مسایل حاشیهای باشند و مسایلی که ممکن است آیندهی کشور را طور دیگری رقم بزند از دیدهها پنهان بماند.
عنصر روانیای که شهروندان را بهدنبال نخود سیاه میفرستد نیز مرتبط به آیندهنگریشان است؛ چرا که در بحبوحهی رخدادهای تازهای قرار گرفتهایم و مردم نگراناند که حقوق اساسیشان با در نظرداشت این اتفاقات چه خواهد شد و پیوسته زیر چتر اعتراض نگرانیهای خود را میخواهند مطرح کنند؛ اما این انرژی با مهندسی دستگاه قدرت به مسایل حاشیهای تخلیه میشود.
دوم؛ مهندسی اذهان عامه از سوی حکومت چیزی تازهای نیست؛ اما چرا در شرایط خاص به مسایلی میپردازد که روی آن در دوحه، استانبول و مسکو قمار زده میشود؟
زنان و حقوقبشر از مسایلی است که جدا از رسانهها و شهروندان افغانستان، جامعه جهانی نیز پس از آمدن طالبان نگرانش است و دولت افغانستان نگاههای رسانهها را معطوف به زنان میکند و با درشت کردن حقوحقوق زنان، به جامعه جهانی تأکید میکند که اگر طالبان سهمی در نظام داشته باشند، نباید حقوق زنان نادیده گرفته شود. یا فشاری است روی جامعه جهانی که از خیر گفتوگوهای صلح بگذرد و ناتو علیه طالبان اقدامات نظامی جدیدی را آغاز کند.
مسئلهی دیگر حقوق اقلیتها است که هم جامعه جهانی نگران آن پس از به قدرت رسیدن طالبان است و هم مردم افغانستان از این ناحیه رنج میکشند که فردای آمدن طالبان آیندهشان چه خواهد شد.
در نتیجه؛ دامن زدن به هویت شهروندان و حقوق زنان، دو حکایتی است که دولت با قصد مهندسی آن، هم جامعه جهانی را نشانه میرود و هم فشارهای رسانهها را از دوش خود کمتر میکند.
این عنصر روانی و یا اهرم فشاری که دولت میخواهد به جامعه جهانی وارد کند، اسلحهی ناکارآمدی است که نمیتواند جامعه جهانی را مجبور به تغییر تصمیم کند. چرا که تصمیم قبلاً در مورد جنگ و صلح افغانستان گرفته شده و دولت تیرش را در تاریکی پرتاب کرده است.