رقص؛ هنر مهجور در افغانستان

سکینه امیری
رقص؛ هنر مهجور در افغانستان

غرق در دنیای خودش با شوق خاصی می‌چرخید. با آن که هوا گرم بود؛ اما اثری بر چرخیدن‌های او نداشت. پرده‌های ضخیم تزئینی کلکین‌های بسته را کشیده بود و با موسیقی ثبت شده در تلفونش، آرام می‌رقصید. پرده‌ها، فضا را برای ابراز احساساتش باز کرده بود. شکوفه (نام مستعار)، نه رقاص است و نه مربی آن. او حتا در محفل‌های خوشی اقوامش نیز نمی‌رقصد؛ اما من او را درست در ساعت تمرین رقص، دیدم. نیم ساعت از زمان ورودم به اتاقش گذشته بود و او تا قطع شدن موزیک، متوجه‌ حضورم نشد.

رقص، جزء جدایی‌ناپذیر فعالیت‌های روزانه‌‌ی شکوفه ‌است. او که در آستانه‌ی سی‌سالگی است، می‌گوید، کمتر ‌اتفاق افتاده که از رقص روزانه‌اش غافل شده ‌باشد. می‌گوید که با رقصیدن، تمام خستگی‌ها، دردها و نداشته‌هایش را فراموش می‌کند؛ از این رو، در خلوت خودش و دور از چشم دیگران می‌رقصد. می‌پرسم که چرا، در خفا می‌رقصد و چرا تا حالا در محفل خوشی نزدیکانش نرقصیده است؟ با ناراحتی، پاسخ می‌دهد: «من که رقاصه نیستم.»

می‌پرسم رقص و رقاصه چه تفاوت دارند؟  می‌گوید: «رقص، تحرک و ورزش است؛ اما رقاصه، فردی است که از سر ناچاری و برای کسب درآمد؛ خلاف باورهای قلبی و دینی‌اش می‌رقصد.» شکوفه اضافه می‌کند که وی تنها در درون خانه، برای رفع خستگی می‌رقصد و می‌داند که این کار، گناهی ندارد.

 هنر

هنر، وسیله‌ای برای پالایش و اعتلای روح آدمی به خاطر اثرگذاری بر عواطف، احساسات و هوش انسانی برای انتقال معنا یا مفهوم است. همچنان می‌توان آن را مهارت خلق زیبایی دانست. ریشه‌ی  واژه‌ی هنر در زبان سانسکریت به واژه‌ی سونره باز می‌گردد که در زبان فارسی، به‌ معنای انسان کامل و فرزانه است. هنر، شاخه‌های گوناگونی دارد؛ مثل هنرهای تجسمی (بصری) که شامل نقاشی، طراحی، تندیس‌گری، عکاسی و…  است. هنرهای نمایشی نیز از انواع رقص، موسیقی زنده، تیاتر، سینما، شعبده‌بازی، بندبازی، معماری، معرکه‌گیری و … شکل گرفته است. در افغانستان اما هیچ یکی از این شاخه‌ها به اندازه‌ای که باید، پرورش نیافته و حتا سنت، باورها و دین در تقابل با پرورش هنرهای مثل رقص قرار گرفته است.

رقص چیست؟

تعریف هنر رقص بستگی به شرايط اجتماعی، فرهنگی و معيارهای زيبايی‌شناسی، هنرورزی و باورهای هر جامعه دارد. بسیاری‌، رقص را هنر تجسم، بيان تفکر و احساسات از طريق زبان بدن می‌دانند. نجیب فرزاد، مسؤول خانه‌ی فرهنگ آسیا می‌گوید: «رقص کنشی است که انسان رقصنده بر مبنای حس و حرکات موزون، برای ابراز احساس پرشوری که بیان‌کننده‌ی یک حال یا درک باشد، اجرا می‌کند.»

هنر رقص، از طيف گسترده‌ی حرکت‌ها در قالب حرکات موزون اجرا می‌شود؛ مانند حرکات کاربردی در رقص فولکلور تا انواع رقص‌های تکنيکی و هنرمندانه که بخش جدایی‌ناپذیری از فرهنگ مردم در برخی کشورهای جهان است. مثل رقص شیوا در آیین هندوئیسم که معتقدند نخستین نمود و تجلی رقص، رقص کیهانی شیوا، نادانتا است؛ رقصی که نشان‌دهنده‌ی وحدت بینیادین و تقلیدی از ریتم کائنات است. شیوا در بینش هندوان با رقص خود قدرت ازلی پرودگار را متجلی می‌سازد.

رقص سماع نیز میان پیروان اهل تصوف، مفهوم عرفانی دارد. گروهی گفته اند، اصل سماع از آن جا است که حق تعالا گفت: «الست بربکم». اول خطابی که از حق تعالا شنیدند، این شنیدند و خوش‌ترین سماع آن است که از دوست شنوی.

چنان‌ که تذکر رفت، رقص در بسیاری جاها جزو فرهنگ مردم است. فرهنگی که در طول تاریخ به اشکال مختلف تکامل یافته و زیبایی پیدا کرده است؛ اما در اسلام این زبان گویا نه تکامل یافته و نه محو شده است. بر اساس تحقیق و برخی نظرها، از آن جا که در قرآن شریف، تنها احکام کلی و اساسی بیان و تفصیل آن به پیامبر گرامی اسلام واگذار شده است، چیزی در باره‌ی حرام بودن رقص نیامده؛ اما گفته شده است هر چیزی که موجب وهن دین شود و زمینه‌ی لهو و لعب را فراهم کند، نکوهیده است.

جنگ ملا و مطرب

برخی مذاهب در اسلام با استناد به همین برداشت، رقص (حرکت‌های موزون) را در جامعه‌ی اسلامی حرام می‌دانند. با این تقابل، هنر رقص در افغانستان در پستوخانه‌ها جریان یافته ‌است؛ به گونه‌ای که حتا محفل‌های خوشی مذهبی‌ترین خانواده‌های افغانی نیز بدون رقص و پایکوبی بر پا نمی‌شود. با این حال اما در فضای عمومی، رقص تابو و نکوهیده است. افرادی که این هنر را پرورش می‌دهند و یا برای ابراز شادمانی در فضای خصوصی دور خود می‌چرخند، اگر در فضای مجازی ویدیوی آن‌ها با اختیار و یا بی‌اختیار شان قابل دید باشد، با هجمه‌ی بدگویی‌ها و تکفیر مواجه خواهند شد.

در چنین فضایی، در غروب یک روز غبارآلود به یکی از باشگاه‌های ورزشی شهر کابل می‌روم. شهری که در آن آموزه‌ها و اصول‌ دینی پیوسته با هنر در ستیز بوده و نگذاشته است تا کابل، هویت هنری‌اش را جدا از هویت مذهبی‌اش پیدا کند.

 پرده‌ی ضخیم درب باشگاه ورزشی مرزی است میان بیرون و درون این جامعه.  دنیای مدرن باشگاه زیرزمینی با کلکین‌های عایق صدا که آن را از فضای ملتهب سنتی سطح شهر کابل جدا کرده، محلی شده است برای آموزش هنر رقص به شماری از جوانان.

 موزیک و رقص (هنرنمایی که جوانان آن ‌را ورزش خطاب می‌کنند تا از حساسیت در مقابل آموزش هنر رقص کاسته شود.) به فضای داخل باشگاه، شور خاصی بخشیده است. فضای جاری، این فکر را به میان می‌آورد که آن‌جا در واقعیت یک باشگاه، در دنیای مدرن و کاملا دموکراتیک امروز باشد. با همین فکر، چشمم به دو دخترخانم می‌افتد. ساختار چهره‌ و روسری شان، آنان را در میان پسران متمایزتر نشان می‌داد. با آن که هر دو برای شروع تمرین بریکنگ و هیپ‌هاپ آمادگی می‌گیرند، با دیدن من از تمرین منصرف می‌شوند. فرصتی که اجازه‌ی هم‌صحبت شدن با آنان را به من می‌دهد.

 دو سال و اندی است که هر دو به تمرین هیپ‌هاپ و بریک‌دانس (رقص بریک) رو آورده اند. یکی به دلیل علاقه‌ی خودش و دیگری با تشویق مادر. می‌گویند که هیپ هاپ و بریکینگ‌دانس نه، که ورزش و هنر است.

از «نفیسه محمدی» ‌پرسیدم که چرا به هیپ‌هاپ و بریک‌دانس، رقص نمی‌گوید و تلاشش این است که آن را بیشتر ورزش جلوه دهد؟

پاسخ داد: «بریکینگ تحرک و هنر است که برای انسان نشاط و سلامتی می‌بخشد و شامل فعالیت‌های ورزشی شده ‌است؛ اما رقص حرام است.»

 او اضافه می‌کند که از دید بسیاری‌ها رقص منفور است و در دین اسلام حرام. «خیلی از مردم رقص را کار شیطانی می‌دانند که برای جلب توجه و رسیدن به خواسته‌های جنسی ‌شان انجام می‌دهند و یا هم برای به دست آوردن پول. این دیدگاه هم به رقص آسیب رسانده و هم به افرادی که عاشق و شیفته‌ی این هنر اند.»

محمدی با علاقه‌ی شدیدی که به رقص و ورزش داشته، بعد از فراغت از مکتب به طور مستمر به آن ‌رو آورده است. او، انتظار دارد که از راه پرورش هنر هیپ‌هاپ و بریکنیگ‌دانس، بتواند روی زنان افغان اثر بگذارد. «شاد که باشم می‌رقصم. در آرزوی روزی استم که زنان و دختران احساسات درونی ‌شان را سرکوب نکنند و به فعالیت‌های ورزشی و رقص رو آورند. لذت‌بردن از زندگی مغایر با آموزه‌های دینی نیست و سبب سلامتی و صحت‌مندی آدم می‌شود.»

تقابل ارزش‌های فرهنگی، دینی و افسردگی

نفیسه محمدی و هم‌تیمی‌های او از نخستین کسانی نیستند که به گونه‌ی‌ جدی به تمرین هنر رقص و ورزش می‌پردازند. در سال‌های اخیر، جوانان زیادی برای احیای رقص (به خصوص رقص‌های محلی) کار می‌کنند.

 چنانچه در چهارم دلو سال گذشته (۹۷) برای نخستین بار در کابل جشن‌واره‌ی رقص‌های محلی برگزار شد. در این جشنواره، شش نوع رقص محلی شامل «اتن، سه‌گونه رقص‌ هزاره‌گی و رقص سماع» اجرا شد؛ جشنواره‌ی یک‌روزه‌ای که با وجود مخالفت شدید مجامع دینی-مذهبی، از سوی نهادهای خانه‌ی فرهنگ آسیا و راه ابریشم برگزار شد. با گذشت یک ‌سال از این جشنواره، نجیب فرزاد، مسؤول خانه‌ی فرهنگی آسیا می‌گوید که فعالیت این نهاد به دلیل تهدیدها تا کنون متوقف است: «جشنواره‌ی رقص محلی با وجود تهدیدها و مخالفت‌های شدید، برگزار شد؛ تهدیدهایی که تا کنون وجود دارد.»  این در حالی است که یکی از کاربران فیس‌بوک در پای دعوت‌نامه‌ی جشنواره‌ی رقص محلی نوشت: «خاک بر سر شما دختر بی‌ آته و آیه؛ از این به بعد به ‌نام رقاصه‌ها مشهور می‌شوید. یک جوان در بین مردم پیدا نمی‌شود که این دسته‌ی کثیف را به جهنم بفرستد؟»

این مخالفت‌ها و تهدیدها در مقابل برگزاری جشنواره‌های رقص و موسیقی در افغانستان تازگی ندارد؛ پیش از این، علمای شیعه‌ی بامیان در مخالفت با برگزاری جشنواره‌ی دمبوره‌، آن را حرام دانسته و اعلامیه‌ی بلندی بر ضد آن منتشر کرده بودند. جشنواره‌ای که با حمایت مسؤولان محلی بامیان، با وجود مخالفت‌ و تهدیدهای روحانیون برگزار شد.