عوامل باز دارنده توسعه در کشور

صبح کابل
عوامل باز دارنده توسعه در کشور

نویسنده: قدرت‌الله عمرانی

در کشور ما متأسفانه به دلایل بسیار زیادی، حتا نمی‌توان به تصور داشتن جامعه‌ای در آرزوی توسعه اندیشید. افغانستان کشوری نیست که افراد از خودآگاهی فردی ارزشی را انتخاب نموده باشند، بل تمام ارزش‌ها میراثی مانده از گذشتگان و نیاکان است و این ارزش‌های بی‌محتوا باعث شکاف‌های قومی، مذهبی، سمتی و دینی در این کشور شده و برتری‌خواهی را میان اقوام این جامعه ایجاد نموده‌اند.
این تفرقه‌ها و شکاف‌ها هستند که مانع هرگونه پیشرفتی در این جامعه می‌شوند، بزرگ‌ترین خلا، باورهای کورکورانه و توهماتی است که عقل بسیاری‌ها را زایل و معدوم کرده، با بازنگری به این ارزش‌ها متوجه می‌شویم که واقعاً چه چیز باعث عقب‌ماندگی یک جامعه می‌شود.
این ارزش‌ها، باورها آیا زاییده اعتقادات مذهبی مردم است، یا علل این نابسامانی اجتماعی شکل دیگری دارد. جامعه‌ای که مردمش یک زندگی آرام، خوش و سالم را تجربه نکرده است و هیچ رشد و توسعه‌ای در هیچ زمینه‌ای نداشته، چگونه می‌تواند در روندی درست و سازمان یافته قرار بگیرد. مردم افغانستان از ابتدایی‌ترین داشته‌ها که حق هر شهروند هست، محروم هستند.
اولین گام برای رسیدن به رشد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی و فرهنگی یک جامعه این است که فقر و محرومیت ریشه‌کن شود.
اینکه افغانستان تابه‌حال موفق نشده در هیچ عرصه‌ای به پیشرفت و توسعه دست یابد، دنباله‌رو از ارزش‌های دیرینه است. من معتقدم: تنها آن‌چه مانع پیشرفت افغانستان شده است باورها، عقاید و ارزش‌های جاهلانه‌ای است که مطلقاً بیشتر از روی نفهمی و ناآگاهی انتخاب شده‌اند، نه اینکه جامعه و مردم این ارزش‌ها را از روی آگاهی فکری پذیرفته باشند.
یک جامعه زمانی می‌تواند به توسعه و پیشرفت فکر کند که از تکرار تجربه‌های اشتباه گذشته دست بردارد و از تاریخ جنون‌آمیز خود دست بکشد و با عبور از گذشته، نگاهی نو و خلاقانه به آینده و توسعه کشور داشته باشد. جامعه‌های پیشرفته‌ای که ما امروزه شاهد آن‌ها هستیم، بی‌تردید در جای نزده‌اند، این جوامع‌ هم قربانی داده‌اند، ارزش‌های که سد راه توسعه‌ای آن‌ها بوده را پشت سر گذاشته‌اند، تابوشکنی کرده‌اند، زخمی و قربانی داده‌اند و… آن‌چه مانع توسعه شده است از سر راه‌شان برداشته‌اند. پس اگر آرزوی توسعه دارید، آن‌چه سد راه این مهم‌ می‌شود از سر راه‌تان بردارید، در غیر آن صورت صد قرن دیگر بگذرد به توسعه دست پیدا نمی‌کنید.
کشورهای که امروز توسعه یافته‌اند، سختی‌ها و دشواری‌های زیادی را تجربه کرده‌اند و هر آن‌چه مانع پیشبرد امر مهم بنام توسعه شده پشت سر گذاشته‌اند و از چنین ارزش‌های که در نابودی کشور فعالیت کرده‌اند پشتیبانی و حمایت نکرده‌اند بلکه در برابر چنین باورهای شکننده و ضعیف ایستادگی و مقاومت کردند.
در یک جامعه‌ای که ارزش‌ها و باورهای دیرینه‌اش را مقدم بر مدرنیته، دموکراسی، بروکراسی و آزادی می‌داند طبیعی است که در چنین جامعه توسعه و رشد فرهنگی، آرزوی بیش نیست.
تأکید می‌کنم، به همه شما هم‌وطنان عزیزم تا زمانی در برابر چنین باورهای بی‌مورد و اعتقادات اشتباه ایستادگی کامل صورت نگیرد ده قرن دیگر هم قادر نخواهیم بود به توسعه دست پیدا کنیم، به توسعه رسیدن قیمت دارد که باید قیمتش را پرداخت.
در آخر هم یادآور می‌شوم، اگر جامعه‌ای فکر توسعه و پیش رفت فرهنگی در سر دارد، تنها راه‌حل، گذشت از ارزش‌ها و باورهای سنتی است، منظورم از سنت، آن‌چه مانع این امر مهم شده است، ولو دین یا مذهب باشد و یا ارزش‌های واهی دیگر. ارزش‌های سنتی نقش مهمی در مانع پیشبرد و توسعه هستند و اگر با این ارزش‌ها جور آمد و سازگاری صورت نگیرد توسعه‌ای وجود ندارد، پیش رفتی وجود ندارد و برعکس بدبخت‌تر و سیاه‌تر از اکنون خواهیم شد.
هیچ‌چیزی خطرناک‌تر از ارزشی نیست که مانع پیشبرد چنین امر مهم می‌شود، امر توسعه، جامعه‌های توسعه‌یافته امروز، تنها کاری که کرده‌اند ارزش‌ها و باورهای کورکورانه را کنار گذاشته و با نواندیشی به توسعه دست یافتند.
با این تفاسیر نتیجه می‌گیریم که یکی از دلیلی که بسیاری از کشورها به توسعه دست پیدا کردند، بخصوص افغانستان، مقدم دانستن منافع شخصی ملی بر منافعی بوده است.
دوم اینکه فرهنگ در رشد و توسعه نهایت نقش مهم و ارزنده‌ای را ایفا که متأسفانه افغانستان فرهنگی توسعه ندارد، فرهنگ درست و سازمان‌یافته، باعث هرگونه تغییر اجتماعی، فرهنگی، سیاسی- و… اقتصادی در جامعه می‌شود، پس فرهنگ نقش والایی در رشد و توسعه دارد. گذشت از ارزش‌ها، سنت‌ها و… باورهای نادرست، راه ما را برای داشتن کشوری مستقل دشوار می‌سازد.