مسعود حسینی، خبرنگار آزاد و دانشجوی علوم سیاسی/ برنده جایزه پولیتزر
در روزها، هفتهها و ماههای اخیر، قتلها و ترورهای مرموز خبرنگاران افزایش بیسابقهای داشته است. با ابراز تأسف و ادای احترام به قربانیان جبههی روشنگری، نیاز است تا مواردی را در این زمینه یادآور شویم.
خبرنگاران افغانستان، از بیست سال پیش، مسئولیت اطلاعرسانی، روشنگری و ثبت لحظات تاریخی در کشور را با شجاعت و دقت فراوان و بهعنوان چهارمین پایهی نگهدارندهی دموکراسی به عهده داشتهاند.
با توجه به استقبال مردم و جامعه جهانی و در مواردی اقرار گاهبهگاه حکومت به موفقیت رسانهها – که صد البته برای مقاصد سیاسی خودشان مطرح میشود. رسانهها بهعنوان مغز متفکر و تحلیلگر اصلی در این جامعه جنگزده و در حال جنگ عمل کرده و میکنند.
هدف و برنامه اصلی تروریستها و دهشتافکنان طالب، حقانی، داعش و هر گروه تروریستی دیگر، با کشتن خبرنگاران، در واقع هدف قرار دادن روحیه و روان مردم جامعه است.
از زمان آغاز گفتوگوهای صلح، روش تروریستها و متحدان شان تغییر یافته و ضمن حملات تروریستی بر مردم در کوچه و بازار؛ حمله به واحدهای تحلیلگر و روشنگر جامعه نیز در دستور کار آنان قرار گرفته است.
این کار برای آن است که روان مردم، آشفته نگهداشته شده و انتقادها و نارضایتیها از حکومت و دولت افزایش یابد. این موضوع، باعث شده تا مردم و افکار عمومی، نسبت به توانایی نظام افغانستان، در حفظ جان و ایجاد فضای امن برای زندگی، کار و فعالیتهای اجتماعی – فرهنگی در کشور دچار شک و تردید شوند.
از نگاهی دیگر، بیتوجهی، ناتوانی و بیانگیزگی گروه حاکم ارگ، باعث ناامیدی و ترس فراوان در بین جامعهی خبرنگاری شده که این امر میتواند آسیبهای جدیتری بر روان جامعه وارد کند.
بیتوجهی، بیخیالی و عدم رسیدگی به موضوع حملهی مسلحانه به من – به عنوان یک خبرنگار در جادهای که از بالای کوه تلویزیون میگذرد، ترور دلخراش یما سیاوش، ملاله میوند و قتل مرموز فردین امینی، خبرنگار برحال تلویزیون آریانا و پاسخ غیر مسلکی، تهدیدگونه و ناشیانه معاون اول ریاست جمهوری به موضوع اخیر، به نگرانیهای مردم و خصوصاً خبرنگاران، بیشتر از گذشته دامن زده است.
باور من بهعنوان یک خبرنگار این است که برای مهار وضعیت کنونی، نکاتی را بهصورت جدی باید در نظر داشته باشیم:
۱: بیخیالی نسبت به رسانهها، بیحرمتی به آزادی بیان است. حمایتهای مالی، امنیتی و آموزشی از رسانهها، میتواند سیاست کلیدی برای آرامش روان جامعه، حفاظت از جان خبرنگاران و حمایت از نظام کنونی باشد.
در شرایط فعلی، رسانهها با چالشهای فراوانی از جمله؛ مشکلات مالیاتی و در موارد زیادی با مشکلات مالی روبرو استند. حمایت قانونی، آموزشی، مساویانه و علمی از رسانهها در کشور میتواند فضای اعتماد بین دولت و مردم را بهبود بخشد. مسلماً این حمایتها باید عادلانه و بهدور از تعصب، ریا و فساد باشد.
۲: سرنوشت شهرک خبرنگاران باید مشخص گردد. همه خبرنگاران به یاد دارند که بحث شهرک خبرنگاران از زمان حاکمیت آقای کرزی، چندین بار مطرح شده است. این طرح موافقین و مخالفین خود را داشت/دارد، اما در شرایط کنونی میتواند راهی برای حمایت از آزادی بیان و رسانهها تلقی شود.
بیتردید، شرایط عادلانهای باید در مورد این شهرک در نظر گرفته شود. بهعنوان مثال؛ خبرنگاران در این شهرک اجازه فروش را ندارند و در صورت تبدیل وظیفه خبرنگاری به کار دولتی یا کارهای دیگر، باید این شهرک را ترک کنند. نظارت بر اجرای عدالت در انجام چنین طرحی میتواند بر عهدهی خود رسانهها و خبرنگاران باشد.
۳: با اجرای دقیق قانون «گردش آزاد اطلاعات»، خبرنگاران مجبور به آزمایش راههای دیگر برای دریافت اطلاعات نخواهند شد و این امر باعث پیشرفت در امر اطلاعرسانی درست خواهد بود. از سویی هم آسیبپذیری خبرنگاران را کمتر میسازد.
۴: تلاش مسئولان رسانهها و نهادهای دفاع از حقوق خبرنگاران برای آگاهیدهی و آموزش مسایل امنیتی به خبرنگاران؛ صاحبان و مسئولان رسانهها باید متعهد باشند که با حمایت وزارت فرهنگ، آموزشهای امنیتی و اخلاق رسانهای را برای خبرنگاران فراهم سازند.
به گونهی مثال؛ رسانهها و ارگانهای مدافع خبرنگاران باید دورههای آموزشی را برای خبرنگاران جوان در مورد مسایل امنیتی، جنگ و امنیت در فضای مجازی ایجاد کنند تا در حفظ رازهای امنیتی رسانهها و خبرنگاران، اقدامات عملی صورت بگیرد.
۵: ایجاد ساختمان واحد برای بسیاری از رسانههای نوپا؛ ایجاد ساختمانی مدرن با معیارهای روز برای اکثر رسانهها میتواند مشکلات زیادی را از روی دوش آنها بردارد. چندی پیش زمزمهی ایجاد چنین مرکزی در محوطه تلویزیون ملی به گوش رسید، اما به سرعت فراموش شد.
بدون شک تمام رسانهها تمایلی به جمع شدن در یک ساختمان واحد را نخواهند داشت؛ اما اکثریت رسانههای نوپا از چنین طرحی استقبال خواهند کرد و مسایل امنیتی، با کیفیت بهتری سنجیده خواهد شد. بحث استقلال رسانهها، موردی است که باید با قانونسازی پارلمان در این زمینه حل شود.
۶: ایجاد و فعالسازی مرکز مشورهدهی برای جلوگیری از تخلفات مطبوعاتی؛ چنین مرکزی باید توسط خبرنگاران و ارگانهای حامی خبرنگاران ایجاد و توسط نهاد وزارت فرهنگ، نظارت شود. حقوقدانان، خبرنگاران باتجربه و اعضای جامعهی مدنی میتوانند در چنین مرکزی در مورد تخلفات حرفهای و مسلکی خبرنگاران و رسانهها مشورت و راههای حل چنین مشکلاتی را فراهم نمایند تا رسانهها و خبرنگاران، پس از نشر به بهانهی تخلف زیر فشار حاکمیت قرار نگیرند.