از خوبیهای جوامع امروزی، اختصاص دادن روز مشخص در گاهشمار سال است که در آن از مقام والای معلم ستایش میشود. جملهی معروفی است که میگوید «آموزگاری تنها شغلی است که باعث ایجاد شغلهای دیگری میشود» و همهی افرادی که حتا برای مدتی کوتاه در یک صنف درسی نشسته باشند، نیک میدانند که چه مقدار از آن چه امروز هستند را به آموزگارانی مدیون اند که روزگاری از آنها درس ادب و علم میآموختند. بعید است کسی از میان ما، در بزرگی و اهمیت مقامی که آموزگاران دارند، تردیدی داشته باشد.
نگونبختانه؛ صعنت آموزش در کشور ما هیچ گاهی در تاریخ، سرآمد سایر کشورهای جهان یا دستکم همسایههای مان نبوده است. جنگ بیپایانی که دست از گریبان افغانستان برنمیدارد و فشارهای روانیای که رفیق هر روز مردم است، از دلایلی به شمار میرود که ضربهی مهلکی به پیکر معارف کشور زده است. پیش از این که ۴۰ سال قبل، نخستین جرقههای جنگ در کشور آغاز شود، معارف افغانستان از وضعیت نسبتا پایداری برخوردار بود؛ اما از آن زمان تا کنون، یا توجهی در خور اهمیت آموزش صورت نگرفته و یا سرنوشت مردم آن قدر با جنگ گره خورده است که اصلا کسی یادی از آن نکرده است. پس از ایجاد نظام جدید در دولت و سرازیر شدن میلیاردها دالر پول به کشور، فرصت مناسبی در اختیار مسؤولین قرار گرفت تا نظام آموزشی را از نو و مطابق نیازمندیهای نسل پس از جنگ بسازند.
دولتهایی که وارث گذشتهی مملو از خشونت، نفرت و جنگ استند، همواره میکوشند برای جلوگیری از تکرار اشتباهات گذشته، بیشترین سرمایهگذاری را روی نظام آموزشی شان داشته باشند. این مورد اما در رابطه با افغانستان که هنوز هم آشکارا درگیر جنگی خانمانسوز با گروههای مختلف در کشور است، صدق نمیکند و دولتمردان هنوز هم ناچار اند بیشتر از هر چیزی، به نظام دفاعی کشور توجه کنند.
با تمام این واقعیتها، نظام آموزشی کشور، هر چند آهسته؛ اما پیوسته در حال پیشرفت است و هر سال تلاشهای خلاقانهای در جهت بازسازی نظام آموزشی کشور صورت میگیرد. درس خواندن و به مکتب رفتن حالا به قدری در میان مردم اهمیت پیدا کرده است که در صورت مواجه شدن با یک کودک، پس از احوالپرسیهای متداول، از او میپرسیم «صنف چند استی؟» نسل امروز، سوادش را بیشتر مدیون زحمات آموزگارانی است که از عُمر خویش مایه گذاشتند تا افراد سالمتر به جامعه تحویل دهند. آموزگاری در افغانستان؛ از سختترین و در عین حال کمدرآمدترین شغلها است. سقف درآمد یک آموزگار در کشور، نسبت به سایر دولتهای پیشرفتهی دنیا که به خوبی از اهمیت و جایگاه آموزش و پرورش آگاه اند، بسیار کمتر است؛ با آن هم، آموزگاران کشور، با تمام دشواریها و کمبود امکانات، با جان و دل کار میکنند تا مسؤولیت خود را که همانا تحویل دادن افراد فرهیخته و باسواد به جامعه است، به درستی انجام دهند.
امروز، روز معلم است و همان طور که همه میپذیرند، «روز معلم یادآور شکوه و عظمت زنان و مردان پاکباختهای است که در طول تاریخ، در عرصهی آموزش و پرورش زیباترین جلوههای عشق و ایثار را به نمایش گذاشته اند.» افغانستان نیز همزمان با بیشتر کشورها، روز معلم را در ۵ اکتوبر (۱۳ میزان) گرامی میدارد. بر خلاف تعدادی از دولتها، دانشآموزان کشور در این روز هم به مکتب میروند و با برپایی مراسم، از مقام والای معلم تجلیل میکنند. هدایا، خوردنی و نوشیدنی، از موارد معمول در این روز است. بزرگداشت از روز معلم سبب نزدیکی رابطهی دانشآموز و معلم که اصل مهمی در حرفهی آموزگاری است، خواهد شد. نوع بزرگداشت از این روز، موضوع مورد بحث در معارف کشور و میان دانشآموزان، آموزگاران و مسؤولین کشور است. در گذشته رسم بر این بود که در استقبال از روز معلم، دانشآموزان مکلف بودند مقدار معینی پول جمع کنند تا برای آموزگاران شان هدیه بخرند؛ اما به دلیل فقر فراگیری که بیش از نیمی از جمعیت کشور در آن دست و پا میزنند، تعدادی از دانشآموزان قادر به پرداخت هزینهی مشخص آن روز نبوده و ترجیح میدادند در خانه بمانند. از چندی به این سو، وزارت معارف کشور در اقدامی ستودنی؛ هر نوع جمعآوری پول به گونهی اجباری از شاگردان و آموزگاران مکاتب برای تجلیل از روز معلم و تهیهی هدایا را جدا ممنوع اعلام کرد.
بیشتر پولهایی که نمایندههای صنفها در این روز جمع میکنند، خرچ خرید یا تهیهی مواد خوراکی مانند برنج یا قابلی و نوشابه میشود و تنها مقدار کمی از پول جمعآوری شده را صرف خرید هدیه میکنند. نوع تجلیل از روز معلم در افغانستان، نیاز به بازنگری جدی دارد. مسؤولین معارف و مدیران مکاتب، وظیفه دارند تا از این مصارف غیر معقول جلوگیری کرده و دست به اصلاحات اساسی در این بخش بزنند. به گونهی مثال، با پولی که صرف تهیهی برنج و نوشابه و موسیقی در روز معلم میشود، میتوان صدها جلد کتاب خرید و بزرگداشت از روز معلم را به سخنرانی، آگاهیدهی در مورد اهمیت آموزش و پرورش و کارهای مفیدتری از این دست محدود کرد. در حال حاضر مکتبهای زیادی، مخصوصا مکاتب خصوصی؛ با روی دست گرفتن برنامههای مفیدتر، الگوی خوبی برای آن دسته از مکاتبی استند که هنوز به شیوهی سنتیِ مخصوصِ افغانستان، این روز را گرامی میدارند.
در ستایش از مقام والای معلم همین بس که میگویند «معلم کسی است که چیزی را تنها یک بار نمیگوید.» این یعنی معلم تا زمانی که دانشآموزش، نتوانسته درس را فرا بگیرد، آن را چندین بار تکرار میکند و تمام تلاشش این است که از او، فردی شایسته و با کمالات بسازد که هرگاه در آینده، در جایی دانشآموزشش را دید، به خود ببالد. به عبارت دیگر، اِلیفاس لِوی (۱۸۱۰-۱۸۷۵)، شعبدهباز مشهور فرانسوی میگوید: «یک استاد خوب کسی است که بتواند خودش را جای دانشآموزانی بگذارد که در آموختن مشکل دارند.»
در شرایط کنونی، ما نه با مفاهیم آموزش حرفهای آشناییم و نه استاندارد مشخصی برای آن داریم. مسؤولین آموزش و پرورش کشور از استانداردهای جهانی آموزش چیزی نشنیده و آن را تجربه نکرده اند. به مقام معلم هم در کشور ما، به گونهای که شایستهی تلاش و زحمتهای یک آموزگار است، ارج گذاشته نمیشود. این را میتوان از سطح درآمد پایین حرفهی آموزگاری برای این قشر انسانساز و تأثیرگذار جامعه فهمید.
به جرأت میتوان گفت که کمتر بزرگسالی را میتوان یافت که گاهی، دستکم برای یک بار هم که شده؛ هوس دوباره به مکتب رفتن و نشستن به پای حرف آموزگارانش را نکرده باشد. همهی ما روزی به اهمیت آن چه آموزگاران مان برای ما انجام دادند، پی خواهیم برد. روز باشکوه معلم بر تمام آموزگاران پرتلاش و مهربان مبارک.