حزب تحریر، اژدهای خفته در دانشگاه‌های افغانستان

صبح کابل
حزب تحریر، اژدهای خفته در دانشگاه‌های افغانستان

نویسنده: یعقوب یسنا

سلفیت‌سازی ‌که امروز در دانشگاه‌ها زیر بیرق داعش صورت می‌گیرد؛ پیشینه‌ی آن به سلفیت‌سازی توسط حزب تحریر در دانشگاه‌ها می‌رسد. نخستین‌ بار، سلفیت‌سازی پس از شکل‌گیری نظام سیاسی جدید توسط حزب تحریر در دانشگاه‌ها صورت گرفت. در واقع حزب تحریر زمینه‌ی سلفیت‌سازی را در دانشگاه‌ها به صورت گسترده رواج داد و عمومیت بخشید تا این‌که موجب شد داعش و سایر جریان‌های بنیادگرا برای ترویج سلفیت در دانشگاه‌ها توجه کنند.
حزب تحریر سلفیت‌سازی را به نام آموزه‌های اسلامی در سایه‌ی درس‌های ثقافت آغاز کرد؛ آموزه‌هایی ‌که مورد توجهِ استادان شرعیات بود. به خصوص استادانی‌ که ثقافت اسلامی را در دانشکده‌های غیر از شرعیات تدریس می‌کردند. حزب تحریر نسبتا جریان نامرئی است. زیاد دیده نمی‌شود؛ اما عضو دارد. اعضای حزب تحریر در هر محلی‌که زندگی می‌کنند، جلسه‌های مشخص و منظم به صورت نوبتی در خانه‌های اعضای حزب تحریر برگزار می‌کنند. این جلسه‌ها بیشتر به نام جلسه‌های دوستانه برگزار می‌شود.
اعضای حزب تحریر کسانی را که به حزب تحریر دعوت می‌کنند، نخست با آن‌ها رفاقت را شروع می‌کنند، بعد کم کم آن‌ها را به جلسات دعوت می‌کنند. این جلسات ظاهرا صورت رسمی ندارد، بلکه صورت دوستانه و شخصی دارد؛ اما نگرانی‌هایی در باره‌ی اسلام سیاسی و خلافت اسلامی مطرح می‌شود. جلسه از قبل طراحی شده است. اعضای رسمی بی‌آن‌که به تازه‌واردن بگویند که ما عضو جریانی به نام حزب تحریر استیم، نگرانی خود را در باره‌ی اسلام می‌گویند و از نظام‌های سیاسی موجود در کشورهای اسلامی انتقاد می‌کنند و به تازه‌واردان ذهنیت می‌دهند تا این ‌که تازه‌واردان رشته‌ی کلام را می‌گیرند و همسو با دیدگاهِ انتقادی اعضای رسمی جلسه می‌شوند. پس از چند جلسه و نشست رفیقانه، به تازه‌واردان فهمانده می‌شود که همه برای حزب تحریر کار می‌کنند. به تازه‌واردان پیشنهاد می‌دهند که عضو حزب تحریر شوند و برای اسلام خدمت کنند. می‌گویند عضویت در حزب تحریر سعادتی دینی است‌ که خداوند آن‌ها را لایق این عضویت دیده است.
حزب تحریر بیشتر به جذب دانشجویان و افراد تحصیل‌کرده می‌پردازد. فعالیت حزب تحریر متمرکز بر دانشگاه‌ها است؛ زیرا شعار حزب تحریر این است‌ که ما فعلا برای تحقق آرمان مذهبی و سیاسی خود دست به جنگ و جهاد نمی‌زنیم. بنابراین به جذب اعضایی ‌که تحصیل‌کرده نباشد، نیاز نداریم. ما می‌خواهیم دیدگاه سیاسی اسلام را گسترش و توسعه بدهیم. برای توسعه‌ی دیدگاه سیاسی اسلام به افراد تحصیل‌کرده نیاز داریم. یعنی حزب تحریر می‌خواهد افرادی را جذب کند که بتوانند ایدیولوژی حزب تحریر را تبلیغ کنند. مردم و جامعه باید با تبلیغ طرفدار حزب تحریر شوند. بنابراین، نیاز به عضویت و جذب رسمی مردم نیست.
حزب تحریر شعار ساده و اغواکننده‌ای دارد که مخاطب را به سادگی می‌تواند جذب کند. می‌گویند ما خلافت اسلامی می‌خواهیم. همه‌ی دولت‌های اسلامی باید توسط خلافت اسلامی اداره شود. می‌گویند برای همه‌پذیر شدن خلافت اسلامی در کشورهای اسلامی تا وقتی فعالیت فرهنگی، مذهبی و ذهنیت‌سازی می‌کنند که اکثریت افراد جامعه‌ی کشورهای اسلامی طرفدار خلافت اسلامی در همه‌ی کشورهای اسلامی شوند. بعد هر کشوری‌ که برای قبول خلافت پیش‌قدم شد، خلافت اسلامی در آن کشور تأسیس می‌شود و از دیگر کشورهای اسلامی برای بیعت به خلافت اسلامی دعوت می‌شود.
به این نظر استند که از قبل در بین افراد کشورهای اسلامی ذهنیت‌سازی برای اسلام سیاسی‌ای که پذیرای خلافت باشد، صورت گرفته است. بنابراین اکثر کشورها دعوت به بیعت را می‌پذیرند؛ اگر حکومت‌های بعضی از کشورهای اسلامی دعوت به بیعت از خلافت را نپذیرند، مردمان آن کشورها با تظاهرات و قیام، حکومت‌های خود را وادار به پذیرش بیعت خلافت اسلامی می‌کنند. موقعی ‌که خلافت اسلامی اعلام می‌شود؛ اما بعضی از حکومت‌ها یا گروه‌ها پذیرای خلافت نمی‌شوند در آن موقع خلافت می‌تواند با قوه‌ی قهریه آن حکومت‌ها را وادار به بیعت خلافت اسلامی کند.
شعار حزب تحریر از نظر آرمان‌گرایی، جوانان و دانشجویان را اغوا می‌کند. به‌نوعی هیچ‌کسی نمی‌تواند با شعار حزب تحریر مخالفت کند؛ زیرا مخالفت با شعار حزب تحریر، مخالفت با آرمان خلافت اسلامی تلقی می‌شود. بعد از این ‌که تازه‌واردان جذب حزب تحریر شدند، حزب تحریر شبکه‌های آموزشی و فرهنگی ایدیولوژی‌سازی و مغزشویی دارد که به این تازه‌واردن آموزش‌های ایدیولوژیک داده می‌شود.
کتاب‌های مخصوص بین اعضا برای مطالعه دست به دست می‌شود، بعد در جلسه‌های در باره‌ی آن کتاب‌ها پرسش و پاسخ صورت می‌گیرد که نخبگان ایدولوژیک حزب تحریر این جلسه‌ها را مدیریت می‌کنند و به پرسش‌های اعضا پاسخ می‌دهند. کتاب‌ها و جزوه‌هایی‌که دست به دست می‌شود، همه ایدیولوژیک است. جزوه‌ها بیشتر جزوه‌های رسمی ایدیولوژیک حزب تحریر است‌ که توسط افراد نخبه‌ی حزب تحریر برای ترغیب و ذهنیت‌سازی اسلام سلفی و بنیادگرایانه تهیه و تدوین شده است.
من سال‌های ۸۴ و ۸۵ بود که با حزب تحریر آشنا شدم. آشنایی من با حزب تحریر توسط دانشجویانم و چند استاد صورت گرفت. این دانشجویان و استادان، دانشجویان و استادان غیر از دانشکده‌ی شرعیات بودند. در آن موقع اعضای حزب تحریر جراید و نشریه‌هایی را در دانشگاه‌ها نیز توزیح می‌کردند. یکی از استادان معمولا به من نشریه‌های حزب تحریر را می‌آورد و می‌گفت شما فردی با شعوری استید، می‌خواهم مطالب این نشریه‌ها را بخوانید. مطالب این نشریه‌ها را مرور می‌کردم. مطالب طوری تهیه شده بود که ایدیولوژی‌سازی و سلفیت‌سازی کنند.
بعد از دادن نشریه‌های حزب تحریر از من دعوت کردند که در جلسه‌های دوستانه‌ی ‌‌شان که معمولا در هفته برگزار می‌شود، اشتراک کنم. با خواندن مطالب نشریه‌ها از نظر تحقیقی علاقه‌مند شدم که در چند جلسه‌‌‌ی آن‌ها اشتراک کنم. در دو جلسه اشتراک کردم. چنان ‌که اشاره کردم، در جلسه‌ها از بی‌عدالتی، از نبود نظام سیاسی اسلامی، از ترویج ارزش‌های غربی مثل حقوق بشر، دموکراسی و… در کشورهای اسلامی انتقاد می‌شد و بعد می‌گفتند یک مسلمان در چنین وضعیتی چه کار باید کند. تأکید می‌کردند که اسلام به مسلمان گفته، اگر امور غیر اسلامی را می‌بینید آن امور را تغییر بدهید و به اسلامی تبدیل کنید.
می‌گفتند حقوق بشر، دموکراسی، نظام‌های سیاسی کنونی در کشورهای اسلامی و… اسلامی نیست؛ ما مکلف به تغییر آن‌ها استیم اما فعلا عملا قدرت تغییر این امور را نداریم. بنابراین در گام نخست باید این امور را بد بدانیم و به دیگران نیز بفهمانیم که این امور بد و غیراسلامی است. هنگامی‌که در برابر این امور ذهنیت‌سازی اسلامی را رواج دادیم، مردم و جامعه با ما همسو شدند، می‌توانیم با افراد نفوذی خود در ادارات دولتی برداشت و موضع حکومت را نسبت به امور غیر اسلامی (دموکراسی، حقوق بشر و…) تغییر بدهیم؛ اگر حکومت این تغییرها را نپذیرفت و این امور را تغییر نداد، آن گاه خود ما در حدی استیم که این امور را از غیر اسلامی به اسلامی تغییر بدهیم.
بعد از دو جلسه دیگر اشتراک نکردم. دوستان حزب تحریرم دعوت می‌کردند که اشتراک کنم، من برای اشتراک‌نکردن بهانه‌ای پیش می‌آوردم و می‌گفتم در تحقق آرمان خلافت اسلامی سهم خود را ادا می‌کنم.
حزب تحریر در دانشگاه‌ها فعالیت دارد. دانشجویان را اغوا و بعد از آن‌ها افراد بنیادگرا و سلفی می‌سازد. چند دانشجوی ادبیات که عضو حزب تحریر شده بودند، من روحیه‌ی آن‌ها را زیر نظر داشتم و بررسی می‌کردم. در آغاز جوانان مثبت‌نگر، شاد و جامعه‌پذیر بودند؛ اما بعدها نسبت به جامعه، دختران، مناسبات اجتماعی و حتا به دانشگاه و علوم مدرن که از نظر آن‌ها غیر اسلامی بود، بدبین شده بودند. هر موقعی ‌که در صنف، فرصت پیدا می‌کردند به انتقاد از علوم مدرن می‌پرداختند و نسبت به علوم ادبی و… کج‌بحثی می‌کردند و عقیده‌ی سیاسی و ایدیولوژیک شان را ترغیب می‌کردند.
متأسفانه در جامعه و در بین جوانان و دانشجویان افغانستان نظریه‌های بنیادگرایانه و ایدیولوژیک خیلی خریدار دارد؛ برای افراد جامعه و دانشجویان اغواکننده و دلفریب است. افراد به سادگی جذب نظریه‌های بنیادگرایانه به‌ویژه نظریه‌های سلفی و بنیادگرایانه‌ی اسلامی می‌شوند. بنا به ملاحظه و بررسی‌ای ‌که من از ذهنیت‌پذیری جامعه و دانشجویان به سوی نظریه‌های بینادگرایانه دارم؛ تأکید می‌کنم که فعالیت حزب تحریر به اژدهای خفته‌ای در دانشگاه‌های افغانستان می‌ماند.
تا جایی ‌که من در جریان استم، حزب تحریر همچنان در دانشگاه‌های افغانستان فعالیت می‌کند. این فعالیت‌ها موجب قوت‌گرفتن سلفیت‌سازی در دانشگاه‌ها می‌شود، جریان تخصص‌گرایی و علم‌گرایی را تحت تأثیر قرار می‌دهد و از دانشگاه‌ها، مدرسه‌های حزبی و سلفیت‌سازی می‌سازد. ایدیولوژی حزب تحریر از القاعده، داعش و طالب تفاوتی ندارد. فرق حزب تحریر با داعش، القاعده و طالب در این است ‌که داعش، القاعده و طالب بالفعل فعال استند و فعالیت تخریب‌کارانه انجام می‌دهند؛ اما ظاهرا حزب تحریر بالفعل فعال نیست و آشکارا دست به فعالیت‌های تخریب‌کارانه نمی‌زند.
از نظر ایدیولوژی‌سازی و سلفیت‌سازی مرزی بین حزب تحریر، القاعده، داعش و طالب وجود ندارد. فعالیت حزب تحریر در واقع می‌تواند منابع بشری سلفی و بنیادگرا برای داعش و القاعده فراهم کند. افرادی ‌که توسط حزب تحریر سلفی می‌شوند می‌توانند به داعش، القاعده و طالب بپوندند؛ زیرا از نظر فکری با فکر القاعده، داعش و طالب همسو استند.
حزب تحریر و سایر جریان‌های بنیادگرای مذهبی، ذهنیت دانشجویان را در دانشگاه‌ها تسخیر کرده‌ اند. من با جوانانی پیش از دانشجوشدن آنان آشنا بوده‌ام که فکری نسبتا باز و بی‌دغدغه‌ از اسلام سیاسی و سلفی داشته ‌اند؛ اما در جریان دانشجویی آن‌ها متوجه شده‌ام که فکر آن‌ها کاملا تغییر کرده است و بالقوه از نظر فکری تحریری، داعشی و… شده‌ اند. این غلبه‌ی ذهنیت سلفی در دانشگاه‌ها نگران‌کننده است. دانشجویان در دانشگاه‌ها تا دغدغه و نگرانی تخصصی و علمی پیدا کنند که در آینده متخصص و پژوهش‌گر در یکی از علوم مدرن شوند؛ بیشتر قربانی ذهنیت‌های غالب سلفی در دانشگاه‌ها می‌شوند. کلا فضای گفتمانی دانشگاه‌ها تحت تأثیر فضاهای گفتمانی سلفی حزب تحریر، داعش و القاعده است.
پیش از این‌ که این یادداشت را بنویسم یک دانشجوی طب به من پیام داد که در دانشگاه طب، به نام مضمون ثقافت اسلامی و به نام درس‌های اسلامی سلفیت‌سازی صورت می‌گیرد. مشعل ارتزاد یکی از خبرنگاران کشور نیز در گزارشی در فیس‌بوک خود نوشته است:
«در برنامه‌ی درسی دانشکده‌های زراعت و اقتصاد دانشگاه بدخشان، روزهای پنج‌شنبه یک ساعت درسی برای تشریح برنامه‌های حزب‌التحریر به بهانه‌ی ساعت بیکاری اختصاص داده شده است‌که اشتراک همه دانشجویان اجباری بوده و در جمع کارخانگی آ‌ن‌ها محسوب می‌شود. در این ساعت درسی به دانشجویان از کفر بودن نظام کنونی و قانون اساسی بحث صورت می‌گیرد و در خصوص نظام ایده‌آل خلافت اسلامی سخنرانی‌های شورانگیزی ارائه می‌شود. از صد دانشجوی زراعت و اقتصاد که مصاحبه گرفته شده است؛ شصت و چهار تن در دانشکده‌‌ی زراعت و چهل و هشت تن در دانشکده‌ی اقتصاد، شکایت داشتند که معیار نمرات بلند در این دانشکده‌ها، عضویت در حزب‌ تحریر است و کسانی ‌که از برنامه‌های حزبی در دانشگاه شکایت کنند، یا نمره‌ی شان کم می‌شود یا چانس می‌خورند» (فیس‌بوک Mashal Ertzad).
بنابرین بهتر این است ‌که درس‌های اسلامی چه در دانشکده‌ی شرعیات و چه بیرون از دانشکده‌ی شرعیات در دانشگاه‌ها تخصصی شود و در رده‌ی علوم تخصصی دسته‌بندی شود؛ اما درس‌های اسلامی برای تخصص ارائه نمی‌شود بلکه برای ترویج ایدیولوژی اسلام سیاسی و ترغیب و توجیه‌ عقیده‌های مذهبی و توهین و تحقیر عقیده‌های غیر اسلامی ارائه می‌شود.