برچی را قرنطین کنید؛ حل است؟

نعمت رحیمی
برچی را قرنطین کنید؛ حل است؟

معنای قرنطین را خوب می‌فهمم، محافظت از خانواده را نیز درک می‌کنم، از وضعیت رو به گسترش و بحرانی انتشار ویروس کرونا هم خبر دارم؛ چون کارم خبررسانی و تشویق ماندن مردم در خانه است؛ این که بدانند کرونا چقدر خطرناک است و می‌تواند سریع‌تر از حد تصور پخش شود. امروز برای دو هدف از خانه بیرون شدم؛ یکی رسیدن به دفتر و ادامه‌ی کار اطلاع‌رسانی و دوم، گرفتن نتیجه‌ی آزمایش پزشکی از یکی از شفاخانه‌های اورتوپیدی کابل.

چند متری به سرک راست نشده بودم که کنترل شدید و حضور سنگین نیروهای امنیتی را در سرک برچی حس کردم. روبه‌روی مسجد الزهرا و ردشده از مصلای شهید مزاری، ایستادگاه بررسی پولیس بود؛ پرسیدند کجا؟ گفتم خبرنگارم و مثل شما مأمور به انجام وظیفه. افسر امنیتی با رفتار مناسب گفت، حالا که خبرنگاری برو؛ اما راه بسته و عبور ناممکن است.

پنجاه متر جلوتر واقعا راه بسته بود؛ آهسته آهسته به محل انسداد رسیدم. پولیس با پارک کردن دو موتر در عرض سرک، راه را بسته بود و مانع عبور می‌شد؛ اما به موترها از مسیر خلاف جهت، اجازه‌ی عبور می‌داد. ناچار به همان مسیر رفتم؛ جایی که راننده‌ی پیر یک تاکسی، مدام با صدای بلند می‌گفت، «خدایا توبه، ما را از زیر کمان رستم تیر می‌کنند.»

ادامه‌ی مسیر تا چوک مزاری، عملا غیر ممکن و ازدحام سرسام‌آوری ایجاد شده بود. پولیس به موترها اجازه‌ی عبور نمی‌داد و راه رفت‌وبرگشت مسدود شده بود. از ابتدای مسیر، موترها دور می‌زدند تا برگردند و این موجب می‌شد که کم کم به محل حضور پولیس‌ها نزدیک شوم. ساعت‌ها در راه‌بندان ماندم؛ اما باید ادامه‌ی مسیر می‌دادم. چاره‌ی دیگری نبود. به محل انسداد رسیدم؛ این بار دیگر از پولیس‌های باحوصله و نرم‌خو خبری نبود. آن‌ها از اصرار و حرکت‌های عجیب موترداران به ستوه آمده و رفتار تندی داشتند. به سربازان پولیسی که خود شان دستکش و ماسک نداشتند، نگاه کردم، صد دل یک دل نزدیک شدم تا بگویم خبرنگارم و باید عبور کنم. در مسیر ۲۰متری بین موترم که خاموش بود تا رسیدن به اولین پولیس، دلم هزار راه رفت؛ چون با تأسف بارها دیده‌ام که گاهی نیروهای امنیتی، به دلیل فشار کاری و یا ندانستن ارزش کار خبرنگاری، رفتار مناسبی با خبرنگاران نداشته و حتا آن‌ها را لت‌وکوب کرده اند. به خودم می‌گفتم بروم و بگویم خبرنگار- سربازم، مثل شما که حالا در خیابان استید؛ اما می‌ترسیدم که بگویند، خبرنگارِ کی استی، به ما چه!

به سرباز گفتم: «قومندان، من مثل شما سربازم، باید عبور کنم»، کارتم را نشانش دادم و او بسیار با جبین گشاده گفت که راه را باز می‌کند؛ سربازی که تا پیش از آن با راننده‌های دیگر، با خشونت حرف می‌زد. با سختی عبور کردم و کارتم را به دستم گرفتم تا هر کدام که نزدیک می‌شود، نشانش دهم. تصور داشتم شاید تا صبح فردا هم به شفاخانه نرسم؛ اما تا سرکوتل خیرخانه، نه خبری از بررسی بود و نه پرس‌وجویی! سرک‌ها –به جز سه‌راه شمالی- خلوت بود؛ سریع رفتم و برگشتم. از خیرخانه و سرک‌های بسیاری عبور کردم؛ اما خبری از حضور و سخت‌گیری پولیس، مثل برچی نبود.

نفهمیدم که چرا سخت‌گیری فقط برای مردم برچی بود. شاید به آن دلیل که برچی جمعیت زیادی دارد، یا ترس از مسافران برگشته از ایران و یا شایعه‌ی تثبیت شدن ویروس کرونا در این منطقه و یا هم این که اگر حکومت برچی را قرنطین کند؛ مشکل کرونا حل می‌شود.

یا شاید کرونا و طرح قرنطین ابزاری سیاسی برای کنترل اوضاع است؟ مردم افغانستان به دلیل ساختار قومی، فرهنگی، عدم ارتباط نزدیک با حکومت‌ها، فساد در اداره‌ها، عدم اعتماد به زمام‌داران و قانون‌شکنی مقام‌ها در روز روشن، تفاوت گذاشتن قانون بین پارتی‌دار، پول‌دار، صاحب‌منصب با بی‌پارتی، فقیر و افراد عادی، باور به سودمندی قانون نداشته و تصور می‌کنند، هرچه قانون‌گریزتر، زرنگ‌‌تر و بهتر!

درست است که زندگی زیر خط فقر و بی‌چارگی مردم اظهرمن‌الشمس است؛ اما بسیاری آنان که حتا مشکل قرنطین و آذوقه هم ندارند، تلاش می‌کنند قرنطین و قانون را دور بزنند. افرادی که به خود حق خودبرتربینی و عبور از مقررات را داده و در ضمیر ناخودآگاه، از این کار خوش‌حال می‌شوند. چند روز پیش نوشتم که بیماری‌های همه‌گیر و حتا قرنطین، ابزار سرکوب سیاسی نیز است که در گذشته از آن سیاست‌مداران خودکامه در دنیا استفاده کرده اند. شاید وضعیت امروز و شیوع کرونا در کشور، فرصت مناسب در اختیار زمام‌داران ما برای عبور از وضعیت بحران و کشمکش‌های سیاسی نیز است تا با استفاده از این فرصت، بر اوضاع مسلط شوند؛ اما چه کسی است تا نداند که مشکل بیش از آن که در بین توده‌ها باشد، در ارگ و سپیدار است. اگر آن‌جا مشکل حل نشود، اوضاع را نمی‌شود در خیابان و سرک، سامان داد. مشکل در سوگند وفاداریِ هم‌زمان دو رییس‌جمهور است. شنیده می‌شود که برخی ولایت‌ها، مثل فاریاب که رویداد مثبت کرونا هم ندارد، به شدت قرنطین است. ضدعفونی کردن شهرها و قرنطین خوب است، طرح حفاظت از مردم و دل‌سوزی برای ماندن آن‌ها در خانه نیکو است، قطع زنجیره‌ی گسترش کرونا عالی است؛ به شرطی که مثل خود کرونا، همه‌گیر و یک‌سان باشد. با قرنطین کردن تنها برچی، مشکل شهری به بزرگی کابل حل نخواهد شد؛ به خصوص که این بیماری در شهر دوست‌داشتنی و باستانی هرات، بدل به یک اپیدمی شده است. امید که هرات از پیک اصلی عبور کرده باشد و هر روز، رویدادهای مثبت بیش‌تر نشود. مهم‌ترین مسأله این است که شیب پیک بالا رفتن کرونا، تند نشود؛ چون از کنترل، توان آزمایش و رسیدگی به بیماران خارج خواهد شد. هر چه شیب پیک ملایم باشد، بهتر است.