چرا کرونا را جدی نمی‌گیریم؟

مجیب ارژنگ
چرا کرونا را جدی نمی‌گیریم؟

همین دیروز، از پل‌سرخ، سوار موتری شدم که به سمت علاؤالدین می‌رفت؛ در صندلی پشتی موتر کنار دو پسر جوان نشستم، شیشه‌ی که یکی از این پسرها کنارش نشسته بود، پایین بود و از بیرون خاک به درون موتر میامد، پسری که نزدیک من نشسته بود، برایش گفت که شیشه را بلند کند، او در پاسخش گفت که نیاز نیست؛ اما این پسر باز هم تأکید کرد که کم از کم برای گرفتار نشدن به کرونا، خوب است که شیشه را بلند کنی؛ اما این پسر باز هم از بلند‌کردن شیشه خود‌داری کرد ( انگار با هم دوست بودند)؛ اما هیچ کدام نه ماسک داشتند و نه هم دست‌کش.

شهروند افغانستانی در حالی بی‌خیال کرونا و خطرهای آن است که این ویروس در کم‌تر از سه ماه، بیشتر از ۳۱۵ هزار نفر را در سراسر جهان آلوده و بیش از ۱۳ هزار نفر را کشته است.

این که چرا شهروندان افغانستان ویروس‌کرونا را جدی نمی‌گیرند/ نگرفته اند، ریشه در باورهای دینی، روش زندگی و ارزش‌هایی دارد که زندگی به اساس آن در این جامعه تعریف می‌شود.

حالا بیشتر شهروندان افغانستان، کم از کم آن شماری که در شهرها زندگی می‌کنند، از خطر ویروس کرونا آگاه اند و همه‌روزه از رسانه‌های تصویری، شنیداری و نوشتاری و خبرگزاری‌های انترنتی، در مورد آمار قربانیان ویروس کرونا، آمار مبتلایان و سرعت گسترش و کشف‌نشدن پادزهر (واکسین) این بیماری آگاه اند؛ اما چرا با این همه، هنوز هم شمار زیادی از مردم  ویروس کرونا را جدی نگرفته و نمی‌خواهند با شرایط پیش‌آمده آن گونه کنار بیایند که کم‌تر آسیب ببینند؟

مهم‌ترین خطر برای انسانی که به ویروس کرونا گرفتار می‌شود این است که از او به دیگران سرایت کرده و در نهایت او و یا شماری دیگر را بکشد.

انسان افغانستانی کم یاد گرفته است که به خود و بودن خود ارزش بگذارد؛ انسان افغانستانی در جامعه‌ای بزرگ شده است که روزانه ده‌ها انسان، بدون این که جرمی را مرتکب شده باشند، به دست گروه‌های مخالف مسلح و یا گروه‌های مافیایی کشته می‌شوند؛ انسان افغانستانی در جامعه‌ای زندگی می‌کند که بیشتر از یک دهه می‌شود که هر چند روز در میان یک حمله‌ی انتحاری؛ بی‌آن که برایش راه نجات بگذارد؛ او و یا ده تا صد نفر را می‌کشد و شمار زیادی را زخمی می‌سازد.

از سوی دیگر، در روش زندگی‌ای که درخانواده‌های افغانستانی جریان دارد؛ فرزند آن خانواده تا زمانی که وارد جامعه می‌شود، ارزش گذاشتن به خود و دیگران را نیاموخته است؛ چون در خانه یا به او اندازه‌ی کافی ارزش گذاشته نشده و یا به خواهرش به عنوان انسان ارزش گذاشته نشده و همین‌گونه کم‌تر خانواده‌های افغانستانی خود را در اندوه و خوشی همسایگان خویش و یا اجتماع خویش شریک می‌دانند؛ این روش تربیتی در بیشتر خانواده‌های افغانستانی وجود دارد که جامعه‌ی افغانستان را همین اشخاص به وجود آورده است.

زمانی‌که این همه بی‌ارزشی وارد اجتماع می‌شود، ما با اجتماعی رو‌به‌رو استیم که هر عضو آن در بدترین حالت و کشنده‌ترین حالت خودخواهی قرار دارد؛ در چنین حالتی است که مردم افغانستان ویروس کرونا را آنگونه که باید جدی نگرفته اند و دستورهای پزشکی را برای پیش‌گیری از گرفتار نشدن و انتقال به دیگران رعایت نمی‌کنند.

باورهای دینی نیز تا اندازه‌ی زیادی باعث شده است که شهروندان افغانستان، ویروس کرونا را آنگونه که باید جدی نگیرند؛ شمار زیادی از شهروندان افغانستان به این باور اند که همه چیز در اختیار خدا است، مرگ و زندگی دراختیار اوست و اگر خداوند بخواهد در هر حالتی تو را به ویروس کرونا یا کشنده‌تر از آن گرفتار می‌کند.

بی‌سوادی و تربیت اجتماعی در کنار باورهای‌مذهبی باعث شده است که مردم در افغانستان، ویروس کرونا را جدی نگیرند که البته کوتاهی دولت در آگاهی‌دهی و در دست گرفتن مقرره‌های سخت برای مجبور ساختن مردم به رعایت دستورهای پیش‌گیرانه نیز نقش مهمی در جدی نگرفتن این ویروس از سوی مردم دارد.