کابل؛ شهر دوزخی و میدان فعالیت‌های تروریستی

طاهر احمدی
کابل؛ شهر دوزخی و میدان فعالیت‌های تروریستی

در چند دهه‌ی اخیر، شهر کابل از لحاظ جمعیتی رشد چشم‌گیری داشته است. اکثر باشندگان این شهر از روستاها‌ آمده‌اند. با سرازیر شدن مهاجران داخلی، کابل به پرازدحام‌ترین شهر افغانستان تبدیل شده است. با رشد سرسام‌آور جمعیت، شهر نه‌چندان بزرگ کابل با چالش‌های متعددی از جمله؛ فقر و تنگ‌دستی روبه‌رو شده است. در این نوشتار تلاش خواهد شد تا با توجه به فقر و چندین متحول دیگر، ریشه‌های اجتماعی افراط‌گری به بحث و بررسی گرفته شود.
شهرها به‌عنوان محیط کاملاً مصنوعی و مخلوق، در یکی-دو سده‌ی اخیر رشد چشم‌گیری داشته است. شهرها به نسبت روستاها، جمعیت به‌مراتب بیشتری را در خود جای می‌دهد؛ از همین‌رو، شهر نیاز به توجه ویژه و جدی‌تری دارد. مسایل و مشکلات اجتماعی شهر به‌مراتب حساس‌تر و خطرناک‌تر از مسئله روستا است.
در شهرها معمولاً، مردم از لحاظ عقیدتی و نژادی مختلط زندگی می‌کنند و تنها پول و ثروت عامل تعیین‌کننده محل زندگی افراد است؛ اما شهر کابل، چنین نیست. یا دست‌کم، این الگوی زیستی در این‌جا کم‌رنگ است. در این شهر، ناامنی، در کنار فقر و بیکاری بیداد می‌کند. باشندگان شهر، عمدتاً بر اساس قومیت‌شان، در محلات مشخصی زندگی می‌کنند.
شهروندان، بر اساس قومیت و طبقه «تصورات قالبی»-یک نظر از پیش تشکیل‌شده در ذهن جمعی گروه‌هایی از جامعه است که مانع قضاوت و شناخت منطقی افراد نسبت به دیگران شده و ویژگی‌های خاصی را به تمام اعضای یک گروه دیگر یا مجموعه‌ای متفاوت نسبت می‌دهد-دارند. هرچند، مسایل و مشکلات زیادی در این شهر به چشم می‌خورد اما؛ این نوشتار، تمرکز بیشتری بر تقسیم‌بندی محلات و فقر خواهد داشت.
نقطه‌ی بارز بیشتر شهرها در جهان-به‌ویژه در کشورهای جهان اول- هم‌زیستی مسالمت‌آمیز و مدارای عقیدتی است.
به‌احتمال زیاد، این از آن سبب است که نظم حاکم بر شهر، توسط کارخانه (ثروت) تنظیم می‌شود. افراد با عقاید متفاوت، در همسایگی هم زندگی می‌کنند. نتیجه آن می‌شود که افراد با بی‌تفاوتی مدنی به عقاید و قومیت دوستان‌شان، با آن‌ها زندگی مسالمت‌آمیزی داشته باشند و در درازمدت، افراد همدیگر را با تمام تفاوت‌ها به‌خوبی بپذیرند. این همان تساهل شهری را نشان می‌دهد. با تأسف باید گفت، شهر کابل این خصوصیت را ندارد.
روح جمعی باشندگان کابل، همان روح روستا صفت است. مردم در درجه اول بر اساس قومیت، سمت، مذهب،‌ قبیله، عشیره و… در محلات مختلف ساکن شده‌اند. این خصوصیت کابل، پتانسیل لازم را برای ایجاد و عمیق‌تر شدن شکاف‌های اجتماعی مهیا کرده است.
روزی را به یاد دارم، که تعدادی از دانشجویان در دانشگاه کابل با هم جنگ‌ودعوا کرده بودند؛ اما به‌سرعت، این جنگ در بیرون از دانشگاه، رنگ قومی و سمتی به خود گرفت. طرف جنوب دانشگاه پر شده بود، از جوانان خشمگینی که مربوط به یک قومیت و یک سمت کابل بودند، همین‌گونه طرف غرب دانشگاه نیز چنین وضعیتی داشت. این نشان می‌دهد که الگوی شهری در کابل چگونه چیده شده است. شهری با چنین چیدمان، نه‌تنها به مدارا و همدیگرپذیری کمکی نمی‌کند؛ بلکه به‌آسانی قابلیت بروز خطر را دارد.
متأسفانه دیدگاه‌های جامعه‌شناختی در رابطه به شهرها در جهان سوم چندان خوش‌آیند نیست؛ فقر، بیکاری و رشد سرسام‌آور نفوس در این شهرها، سبب می‌شود قبل از آن‌که این شهرهای جهان‌سومی جایی برای زندگی باشد، نمایش مضحک زندگی دوزخی عده‌ای از انسان‌ها است. جای شکی نیست که کابل نیز یکی از همان شهرهای جهان‌سومی است.
جمعیت این شهرها معمولاً از طریق نرخ بالای زاد و ولد و مهاجرت به‌سرعت رشد می‌کند. نفوسی که همانند سیل در خیابان‌های پل باغ عمومی، کوته سنگی و یا جاهای دیگر به جریان می‌افتد، نیاز به غذا، سرپناه و کار دارد. تصور کنید که کمتر از نصف همین جمعیتی که در شهرها زندگی می‌کنند، به‌خاطر جنسیت‌شان به جاده‌ها نمی‌برایند. با این حساب، این جمعیت در حال رشد که درصد بالای آن‌ها شغل پایدار و مناسبی ندارد و به‌شدت فقیر است، نشان از بحران‌های به‌مراتب خطرناک‌تر از پدیده‌های غالب امروزی دارد.
تحلیل‌گرانی هستند که می‌گویند، رشد بی‌رویه‌ی جمعیت شهرها، زمینه‌ساز رشد و شکل‌گیری شورش، تروریزم و جنبش‌های سیاسی رادیکال می‌شود. «رشد شهر‌های جهان سوم در کشورهایی صورت می‌گیرد که کمتر از همه قادر به تأمین زندگی مردم‌اند و وضعیتی به وجود می‌آید که به بی‌ثباتی و افراط‌گرایی دامن می‌زند؛ آن‌هم نه‌تنها در این مناطق بلکه فراتر از آن‌ها.» (دی استنلی ایتزن، ج،۱ ص: ۱۲۳)
در اثر رشد و توسعه بی‌رویه شهرهای جهان سوم، خانه‌ها و سرپناه‌های موقتی، به‌صورت غیرقانونی افزایش می‌یابد. بدین‌صورت مبارزه‌ی مردم فقیر به‌خاطر یک وعده غذا است نه به‌خاطر به دست گرفتن قدرت. این وضعیت با اندکی تفاوت در کابل نیز دیده می‌شود.
کابل نظر به وضعیت آب‌وهوایی که دارد، باشندگانش نمی‌توانند بدون سرپناه زندگی کنند. این‌جا افراد، علاوه‌ بر این‌که به‌خاطر یک وعده غذا به خیابان‌ها می‌ریزند، باید سرپناه نیز برای خود مهیا کنند. سرپناه این افراد یا در نشیبی‌های کوه‌های کابل است، و یا کوچه‌های تنگ و تاریک با جمعیت زیاد.
کوچه‌هایی که در نبود هیچ نقشه‌ی از پیش طرح‌ریزی شده سبب نبود بهداشت شهری و بوی فاضلاب شده است. به‌صورت عموم این اشخاص شغلی با پایین‌ترین ثبات و ارزش را دارند. در بهترین وضعیت، آن‌ها کراچی‌رانی، باربری و یا دست‌فروشی می‌کنند.
حضور کراچی‌رانان و باربران در کوته سنگی، پل باغ عمومی و اکثر نقاط شهر کابل که راه‌بندان‌های شدیدی را ایجاد کرده، نشان از زندگی سخت و دشوار شهروندان کابل دارد. این روند در آینده شدت بیشتری خواهد یافت و مردمان بیشتری در جاده‌ها خواهند ریخت. این وضعیت، آشکارا زندگی را برای تعداد زیادی از اشخاص، سیاه و تلخ می‌کند.
به‌صورت عموم روح جمعی باشندگان شهرهای جهان سوم، متمرکز بر ریشه‌های مشکلات اجتماعی نمی‌شود. آن‌ها می‌دانند که ناچارند و زندگی سختی را می‌گذرانند؛ ولی نمی‌دانند این مشکلات از کجا ناشی می‌شود. به این صورت، در نوعی ازخودبیگانگی فرو می‌روند. نتیجه آن می‌شود که افراد و اشخاص در کوچک‌ترین جرقه، جذب گروه‌ها و جنبش‌های تندرو شوند.
حال وضعیت کابل را در نظر بگیرید که دچار همین مشکل است. این‌جا شهروندان، بنا به خصوصیات قومی و مذهبی‌شان جذب گروهای تروریستی مختلفی می‌شوند. بدون دلیل نیست که گروه تروریستی داعش به‌دنبال جذب نیرو در این شهر فعالیت می‌کند. تا همین اواخر مخفی‌گاه‌ داعش در ننگرهار بود؛ اما چرا از کابل نیرو جذب می‌کند؟ جواب این است که این‌جا محل مناسبی برای آن‌ها است. بی‌تردید، فقر و رشد بی‌رویه‌ی جمعیت شهر کابل و وضعیت رقت‌بار باشندگان، میدان را برای هر گروه افراطی آماده می‌کند.
فقر، نرخ بالای رشد جمعیت، سطح پایین زندگی حداکثر نفوس کابل،‌ به‌راحتی میدان فعالیت را برای گروه‌های تروریستی و تندرو مهیا می‌کند و امکان خیلی بالایی وجود دارد که گروه‌های تندرو و تروریستی از این وضعیت نفع ببرند. آن‌ها از کابل نیرو جمع کرده، پس از تعلیم، آن‌ها را دوباره به کابل می‌فرستند. شهر کابل که بر اساس قوم و عقیده به محلات مشخصی تقسیم شده‌اند، برای تروریستان محل مناسبی جهت حمله بر دشمنان‌شان است.
مسئولین امور بدانند که اگر شهر کابل، به همین منوال به پیش برود، بعید نیست که این شهر تا چند سال دیگر به پایگاه بزرگ تروریستان بدل خواهد شد. از این‌رو، نیاز است تا حکومت در راستای بلند بردن رفاه اجتماعی، تلاش بیش از پیشی داشته باشد.