نویسنده: کاظم همایون
شهرها معمولا بر پایهی شرایط اقلیمی و سایر مؤلفهها بر نوع آلودگی هوا بر یکی از این دو دسته تقسیمبندی شده اند:
۱- شهرهای با مهِ دود اکسیدی
۲- شهرهای با مهِ دود اسیدی
شهرهای با مهِ دود اکسیدی بیشتر صنعتی و به مصرف زغال سنگ و تیل متکی بوده و عموما در شرایط اقلیمی سرد، مرطوب و نیمهمرطوب واقع شده اند که آلایندههای اصلی این گروه شهرها عبارت از اکسیدهای سلفر و ذرات معلق از نوع ((PM10- PM2,5 مایکرون در هر متر مکعب هوا میباشد. این آلایندههای اولیه که به خودی خود نیز خطرناک اند، با رطوبت هوا ترکیب شده و آلایندههای ثانویه را تشکیل میدهند.
شهرهای با مهِ دود اسیدی که نوعا در شرایط اقلیمی گرم و خشک و آفتابی واقع شده است، آلایندههای عمدهی این دسته شهرها عبارت از کاربن مونوکساید، نایتروجن اکساید و هایدروکاربنها میباشد که هایدروکاربنها با نایتروجن اکساید موجود در جو در موجودیت نور خورشید واکنش نشان داده و آلایندههای ثانویهی زیانبار و کشنده مانند؛ اوزون مضره، فارم الدهاید و پروکسی اکسیل نیترات را تشکیل میدهند.
حال پرسش اصلی اینجا است که شهر کابل شامل کدام دسته از شهرها بر نوع آلودگی هوا تقسیمبندی شده است؟ شهر کابل با توجه به شرایط اقلیمیای که زمستان سرد، خشک و تابستان گرم و خشک و توپوگرافی کوهی که غالبا جلو تابش آفتاب و وزش بادهارا میگیرد، شامل این تقسیمبندی نشده و شهروندان کابلی ما با هردو نوع آلودگیها (با مهِ دود اکسیدی و مهِ دود اسیدی) دست و پنجه نرم میکنند.
تجربهی جهانی نشان میدهد که مدیریت بحران آلودگی هوا در همچو مناطق حساس که به نام منطقهی حفاظتی خاص یاد میشود، تابع قواعد انتظامی ویژه شده و نیازمند یک پلان عملی جامع که بتواند بحران را به درستی به وسیلهی نقشهی راه ترسیم کند، میباشد. در کنار چالشهای یادشده و تأکید مادهی (۱۵) قانون اساسی که دولت را مکلف کرده و در مورد حفظ و بهبود محیط زیست تدابیر لازم را اتخاذ کند، بدبختانه حکومت افغانستان به اندازهای ملاحظات سیاسی و امنیتی را پر رنگ ساخته که در اثر این سیاستهای غلط ملاحظات و نگرانیهای اجتماعی، بهداشتی و زیستمحیطی قربانی شده است.
فساد اداری، بروکراسی، قانونشکنی دولتی، کمبود کارشناسان، افزایش روزافزون جمعیت و در پی آن گسترش غیر معیاری شهری، فقر مالی و فرهنگی، نبود زیرساختهای شهری، حاکمیت اقتصاد بازار از نوع تعریفناشده، نبود هماهنگی بین ادارهها، ضریب تکاثف نفوس (نبود تعادل میان ازدیاد نفوس و ضریب انکشاف اقتصادی و فرهنگی) کمبود مناطق سبز، نبود نهادهای مدنی سبزنگر، بهرهبرداری ناپایدار از منابع و خشکسالیهای پیدرپی، کشور را به سوی بحران نو؛ اما درد کهنه سوق خواهد داد.
با وجود این همه نگرانیها از بابت آلودگی هوا در شهر کابل و تأکید قانون محیط زیست و مقررهی کاهش و جلوگیری از آلودگی هوا مبنی بر ارائهی گزارش همهساله از چون و چرای وضعیت محیط زیستی افغانستان توسط ادارهی مسؤول، بدبختانه هیچ آماری بروز شده از چگونگی کیفیت هوا، حتا به سطح شهر کابل وجود ندارد. یگانه آماری که ادارهی ملی حفاظت محیط زیست به همکاری بانک انکشاف آسیایی در رابطه به چگونگی کیفیت هوای شهر کابل، آنهم ده سال پیش (۱۳۸۶) خورشیدی انجام داده، قرار زیر است:
مقدار ذرات معلق (۱۷۳۶۳) تن. مقدار کاربن دای اکساید (۶۵۰۸۴۶) تن. مقدار سلفردای اکساید (۲۴۳۴) تن. مقدار کاربن مونوکساید (۹۷۰۶۸) تن. مقدار نایتروجن اکساید (۱۶۱۳۳) تن که مجموعا میزان آلایندهها تقریبا (۸۰۰) هزار تن، در همان سال بوده است که از نظر بانک انکشاف آسیایی آلودهکنندههایی همچون ذرات معلق، نایتروجن اکساید و سلفر دای اکساید بیشترین نگرانیها را به بار آورده است.
پس از ارائهی این گزارش، وزارت صحت عامهی افغانستان نیز شتابزده، غیر کارشناسانه و بدون ارائهی دلایل علمی و مسلکی، آمار تلفات انسانی برخواسته از آلودگیها را در شهر کابل بیشتر از ۳۰۰۰ نفر و در سراسر افغانستان بالاتر از ۵۰ هزار نفر بیان داشته است که با توجه به نبود یک سیستم ملی به منظور شناسایی تأثیر مواد شیمیایی و سمی به انسان، دادن چنین آماری واقعی نیست و من شمار تلفات را بیشتر از آن میدانم.
نخست میپردازیم به این که چرا، بانک انکشاف آسیایی از بابت آلودهکنندههایی همچون؛ نایتروجن اکساید، سلفردای اکساید و ذرات معلق بیشترین نگرانیها را ابراز کرده و چه اثراتی را بالای اکوسیستم جاندار و بیجان بهجا میگذارد؟ چون نایتروجن اکساید تحت شعاع آفتاب و مرکبات ثانویه یکجا شده، نایتریک اسید را بهوجود میآورند. سلفر دای آکسایدِ جو با آکسیجن واکنش نشان داده و سلفوریک اسید تولید میشود که سلفوریک اسید و نایتریک اسید عناصر عمدهی بارانهای اسیدی بوده و به اساس نظریهی «فومارو» این آلایندهها بر انسانها و جانوران بیتأثیر نبوده و منجر به التهابی شدن ششها، مویرفتگی، تکالیف جلدی و تکالیف چشمی میشود. این آلایندهی سمی که از قدرت خورندگی بلند برخوردار است، قادر به تخریب آبدات تاریخی، ساختمانی، سنگفرشها، موتر، اثاثیه و تجهیزات میشود. خطرات جدی بارانهای اسیدی بالای جنگلات و ساحات سبز پوششی از زرد شدن کنار برگها گرفته تا ریزش پیش از وقت برگها، پایان آمدن مقاومت درختان و نهایت باعث خشکیدن درختان میشود. خاک نیز از این درد به کنار نمانده و باعث کاهش در مواد مغزی، کاهش در باروری و در نهایت منجر به فرسایش زودهنگام آن میشود.
همچنان نایتروجن اکساید با هایدروکاربنها در موجودیت نور آفتاب، آلایندهی ثانویه را به نام اوزونِ تروپوسفیری (مضره) تشکیل داده و این آلایندهی خطرناک باعث امراض گوناگون برای انسانها از جمله تکلیف چشم (کترکت) صدمهی شدید بر جهاز تنفسی، خنثا شدن مردها و در نهایت سرطانها خواهد شد. اثر منفی اوزون تروپوسفیری بالای کشاورزی به حدی است که به اساس برآورد آسیبهای ناشی از این آلایندهی مضره صرف در بخش کشاورزی ایالات متحدهی امریکا سالانه ده میلیارد دالر تخمین زده اند.
همچنان ذرات معلق کوچکتر از ده مایکرون که از انساج جهاز تنفسی عبور کرده و مستقیما وارد ششها شده که از اثر آن امراض گوناگون جهاز تنفسی به بار میآید. در صورتی که در ترکیب این ریزگردها (ذرات معلق) مواد سمی و یا شیمیاوی پایدار موجود باشد، منجر به سرطانها خواهد شد. ذرات معلق کوچکتر از (۲،۵) مایکرون با توجه به کوچک بودن، مستقیما داخل خون و استخوان شده و سرطان خون را به بار میآورد.
همچنان به اساس تحقیقات کارشناسان دانشگاه (دویسبورگ) آلمان ذرات معلق در هوا به شکل عامل منفی عمل کرده و باعث بلند رفتن فشار خون شده و بیشتر شدن ذرات معلق (ریزگردها) در فضا میشود و اثرات شعاع آفتاب مستقیما به زمین نتابیده و شهروندان ما به کمبود ویتامین D به ویژه هورمونهای D3 مواجه خواهند شد.
همچنان قرار گرفتن طولانیمدت پوست در معرض آلودگی هوا به ویژه ریزگردها زمینهساز پیر شدن زودهنگام پوست و التهاب آن و در نهایت باعث حساسیتهای پوستی میشود.
برآیند پژوهشها توسط دانشگاه واشنگتن نشانگر این است که مواجهه با میزان زیاد نایتروجن اکساید، تأثیر بر سیستم تنفسی و عصبی انداخته و به روی کیفیت خواب انسان اثرگذار است. پژوهش دیگری نشان میدهد که نانوذرات مقناطیسی که داخل ذرات معلقِ آلایندههای هوا وجود دارد، با بیماریهای نظیر آلزایمر ارتباط دارد.
مطالعهی دیگری که در مجلهی امریکایی اپیدمیولوژی به چاپ رسیده، نیز از آلودگیها به عنوان یک عامل اختلال در غدهی داخلی عنوان شده است؛ بر این اساس مواجهه با مقادیر زیاد ذرات معلق پیش از تولد دختران، با میزان رشد آنان در هنگام بلوغ مرتبط بوده و همچنین مواجهه با سلفر دای اکساید و نایتروجن دای اکساید، پیش از زمان تولد، بر رشد پسران در سنین بلوغ اثرگذار است.
در کنار این، دانشمندان در پژوهشهای خود دریافتند که استنشاق هوای آلوده به مدت سه هفته، موجب کاهش سطح متابولیزم بدن و بروز افزایش وزن میشود. همچنان خانم معصومه ابتکار، وزیر اسبق محیط زیست ایران، در یک مصاحبهی تلویزیونی خویش بیان داشت که خسارات برخاسته از ریزگردها، صرف در بخش صنعت زنبورپروری در ایران تا ۵۰% کاهش در تولید عسل را نشان میدهد.
همه میدانیم که چرخهی آب از انرژی خورشید نیرو میگیرد و کلیهی منابع آب را تأمین میکند که با زیاد شدن ذرات معلق در فضا، نظام طبیعی مختل شده و نظر به پژوهشهای انجام شده ۲۰% کاهش در بارندگیها یک امر متداول مینماید. کاهش در بارندگیها به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک و تأثیرات اقلیمی دست به هم داده فشار را به منابع پایدار (آب، خاک، هوا) بیشتر کرده که در نتیجه شرایط آب و هوای شهر ما را در زمستان سردتر و خشک و تابستان گرمتر و نیمه بیابانی مبدل خواهد کرد.
در کنار این همه، خوشههای خشمِ شهر کابل که در فصل سرما در شرایط اقلیمی سرد، خشک و یا هم نیمه مرطوب واقع شده، از آلایندههای همچون سلفردای اکساید و ذرات معلق با رطوبت هوا ترکیب شده و غبار خاکستری رنگ را به نام «مهِ دود» تشکیل میدهد که این مواد آلایندههای ثانویهی بعضی از پرتوهای فرعی ساطع شده از نور خورشید را جذب و برخی را به فضا بر میگرداند که در نهایت موجب بازتابشی نور خورشید به فضا و نرسیدن آن به زمین شده که در نتیجهی کاهش بینایی و کاهش دما، شهروندان کابل نسبت به روستاهای اطراف شهر حتا تا ۳۰% اشعهی خورشید را کمتر دریافت میکنند که در اثر این سرمایش و کاهش نور طبیعی نیاز به نور مصنوعی بیشتر از پیش شده و با ازدیاد فشار بالای نور مصنوعی پرچویها در شبکهی برق صورت گرفته و باعث فشار اقتصادی بالای شهروندان، بیشتر شدن مصرف انرژی فسیلی و در نهایت بیشتر شدن آلودگیها خواهد شد.
یکی دیگر از خوشههای خشمی که از اثر آلودگیها در روزهای سرد زمستان در شهر کابل با توجه به توپوگرافی شهر رخ خواهد داد؛ وارونگی تابشی است که در نواحی کوهستانی به ویژه در فصل زمستان کوهها جلو تابش نور آفتاب و وزش بادها را میگیرد یک امر متداول است.
وارونگی تابشی، ساعتی پیش از غروب خورشید تشکیل میشود و تا پایان روز هوای مجاور سطح زمین سریعتر از هوای بالای آن سرد شده و بدینترتیب هوای گرم بالای هوای سرد در همسایگی زمین مستقر شده و از صعود آلایندهها جلوگیری کرده، سبب میشود که آلایندهها در مجاور سطح زمین انباشته شده و تهدیدهای جدی و جبرانناپذیر را بالای محیط بیولوژیکی و اکوسیستم بیجان به جا گذارد.
پرندگان نیز از پدیدهی شوم آلودگیها در امان نبوده و دست به کوچیدن میزنند و با کوچیدن پرندگان که در قسمت گردهافشانی و القاح گیاهان نقش مهم را بازی میکنند، نظام طبیعی و زنجیرهی غذایی را مختل ساخته در کنار بیهویت شدن تنوع بیولوژیکی شهر ما، خسارات هنگفت اقتصادی را به جا میگذارد.
با بیشتر شدن ریزگرد و یا هم مقدار سلفر به فضای درختان و گیاهان از مجاری تنفسی دچار نوع بیماری «تب گیاهی» شده که این بیماری در مرحلهی نخست باعث ریزش برگها در نهایت مقاومت درختان را در برابر سردی و گرمی پایین آورده و با اندک تغییر جوی و سایر عوامل، باعث خشکیدن درختان شده و این امر باعث افزایش در آلودگیها، افزایش انواع مختلف حشرات مضره به ویژه افزایش پشهی انافیل که ناقل بیماری مالاریا است، افزایش روند فرسایش خاک، آلودگی بیشتر آبها، کاهش بارندگی، بیشتر شدن آلودگی آب، خاک و هوا و در کل یک دایرهی شیطانی شکل گرفته و باعث مختل شدن عرضهی خدمات رایگان اکوسیستم که در سراسر جهان ۳۳ تریلیون دالر تخمین زده اند؛ میشود.
ادامه دارد …
(قسمت دوم این نوشته در شماره ۱۵۸ روز یکشنبه ۲۲ جدی روزنامهی صبح کابل به نشر میرسد.)