حالا که با گذشت هر روز، بحران کرونا در افغانستان جدیتر میشود و نگرانیها از این بابت افزایش یافته است، باید تمام ابعاد این بحران را به بررسی بگیریم تا بتوانیم هر چه زودتر، جامعه را برای دوران پساکرونا از لحاظ افکار عمومی ذهنیت سازی کنیم.
بدون شک در جهان امروز، رسانهها یکی از مهمترین ابزارهایی است که میتواند تأثیر بسزایی بر جامعه داشته باشد. نمیتوان از نقش شگرفی که رسانه بر اذهان جامعه میگذارد، چشم پوشی کرد و باید امروز در شرایط کنونی که جهان و افغانستان درگیر بحران کرونا است، اصحاب رسانه در افغانستان، هوشیارتر و مؤثرتر به فعالیتهای رسانهای خود سمتوسو بدهند تا بتوانند از میزان استرس و اضطرابی که امروز در بین شهروندان افغانستان به خاطر ترس از مبتلا شدن به ویروس کرونا دارند، بکاهند.
در چند ماه اخیر از زمان شیوع کرونا و رسانهای شدن میزان مرگومیر انسانها بر اثر ابتلا به این ویروس، شاهد آن بودیم که جوامع شهری در اکثر کشورهایی که درگیر با بحران کرونا اند، با چالشهایی جدی روبهرو اند که هر روز نیز بر دامنهی این چالشها موارد تازهای اضافه میشود و ما در جهان امروز، میتوانیم تنها از طریق رسانهها به جنبههای مثبت و منفی بحران جهانی کرونا و آخرین اطلاعات از تحقیقات دانشمندان در این باره، آخرین آمار مرگومیر و سیاستگذاری دولتها را به دسترس جامعهی خود قرار دهیم. میزان ابتلا به کرونا و بهبود یا آمار مرگ ناشی از ویروس، یکی از جنبههای مثبت و انتشار اخبار جعلی مربوط به کرونا، از جنبههای منفی کاربرد رسانهها در پوشش اطلاعاتی از بحران کرونا است.
با تأملی اندک بر گستره و چگونگی پوشش رسانههای افغانستان از بحران کرونا در داخل کشور و بازتاب و تأثیرگذاری آن بر افکار عمومی مخاطبان شان، پی خواهیم برد که جامعهی افغانستان در عصر حاضر بیش از پیش به انواع سوادها از جمله سواد رسانهای، خبری و بصری و همچنین سواد سلامت نیاز دارد. انتظار میرود مدیران رسانهای در افغانستان حساسیت موضوع را درک کرده و با یک برنامهریزی دقیق و مدیریت هوشمندانه، در کنار کمکرسانی برای پیشگیری، فرهنگسازی و اطلاعرسانی در بارهی مواجهه با بحران کروناویروس، جامعه را از لحاظ ذهنی آمادهی دوران پساکرونا کنند.
از اولین روزهای همگانی شدن خبر شیوع ویروس کرونا در افغانستان، دیده شدکه جامعه نسبت به کرونا واکنشهای متفاوتی را نشان داده است که تمام آن تحت تأثیر عوامل مختلف بوده است. جدی نگرفتن توصیههای صحی، رعایت نکردن قوانین قرنطین، کماهمیت جلوه دادن بحران کرونا از سوی دولت، انتشار خبرهای جعلی و تکثیر خرافات عقیدتی و باورهای آیینی خاص (نوزاد و چای سیاه – یا مو لای قرآن)، ضعف مدیریتی در سطح رهبری ادارات مربوط به مبارزه با کرونا، در دست نبودن دقیق میزان امکانات صحی و بهداشتی، عدم انسجام شهروندان در فرآیند بسیج ملی برای مبارزه با ویروس کرونا و دهها مورد دیگر، از جمله پیامدهایی بوده است که میتوان دلیل اصلی آن را عملکرد نه چندان قوی رسانههای افغانستان در این زمینه دانست.
در برههی زمانیای که تا کنون از شیوع ویروس کرونا در افغانستان گذشته است، عدهای کرونا و خطر آن را جدی گرفته اند؛ اما برخی با آن افراطی برخورد کرده و بعضی نسبت به آن بیتفاوت بوده اند؛ ولی اما آن چه مهم باید دانست، این است که برآیند عملکردهای رسانه، دولت و شهروندان در شرایط فعلی هرچه باشد، از این منظر مهم است که همه بر یک کشتی نشسته ایم و آسیبهای ناشی از آنها و پیامدهای آن دامن همگان را خواهد گرفت.
بحران کرونا نیز از نقطهای آغاز شده است و حتما در نقطهای پایان خواهد یافت؛ اما به یاد داشته باشیم که عبور جهان از این بحران، بدون تأثیرگذاری و پیامدهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، روانی، اجتماعی و اخلاقی نخواهد بود. پس در نظر داشته باشید که جامعهای همانند افغانستان با گسترهی اینچنینی، اگر دستخوش تغییرات شود، نیازمند چه چیزی خواهد بود.
تا این جای کار بر همگی مان آشکار است که جامعهی کنونی افغانستان نیاز شدید به بالا بردن سطح سواد رسانهای برای عبور از مرحلهی دوران کرونا دارد؛ اما با توجه به تجربهی زیستیای که امروز جامعهی شهری مان از قرنطین خانگی به دست خواهد آورد، حس میشود توأم با بالا بردن سواد رسانهای جامعه، لازم است که مدیران رسانهای، از جمله سواد ارتباطی، عاطفی، همپذیری، ملیگرایی، سلامت روانی، سلامت جسمی و سیاستورزی را به افراد بیاموزند. درنگ جایز نیست و مشکلات دوران پس از بحران کرونا ،هرچه زودتر باید شناسایی و از حالا برای مرحلهی بعد برنامهریزی شود.
توصیهی الزامی در این زمینه این است که رسانهها به خصوص رسانههای پرخاطب در افغانستان، برای پیشگیری، فرهنگسازی و… فعالیتهای خود را در تمام ابعاد این بحران گسترش دهند و جامعهی کمتجربه و در حال توسعهی افغانستان را، برای دوران پس از کرونا آماده کنند. رسانههای کشور نباید این روزها تنها بر مسائل و مشکلات فعلی کرونا متمرکز شوند. میتوان با برنامهریزی لازم، در کنار آگاهیبخشی، بیان واقعیتها به طور شفاف و صادقانه، امیدآفرینی و توانآفزایی در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی، با انجام پیشبینیهای لازم، جامعه را برای دوران پساکرونا آماده کرد. اگر استرسها، اضطرابها، بیاعتمادیها و ارتباطگریزیهای احتمالی ناشی از هراس کرونایی و چالشهای ناشی از آن، مدیریت نشود، در دوران پساکرونا میتواند بر جامعه و مجموع فعالیتهای آن تأثیر منفی بگذارند که البته به لیست مشکلات ناشی از کرونا، باید وابستگی به فضای مجازی و حتا بعضا اعتیاد به آن و نیز فشارهای روحی ناشی از مشکلات اقتصادی و عواقب ناشی از آن نیز اضافه شود.
بدون شک بحران کرونا آموزههای مؤثری از تجربهی زیستی خود در حوزههای مختلف برای شهروندان افغانستان خواهد داشت که لازم است برای استفاده از این آموزهها، با در نظرگرفتن سیاستهای مناسب، ارتقای سواد در بخشهای متذکره با عملکرد قویتر رسانهها به خصوص رسانههای پرمخاطب، در تلاش آن بود که فرهنگسازیهای لازم، برای ایجاد اعتماد و اعتمادافزایی در بین افراد جامعه را در اولویت قرار داد و از حالا برای آن دوره در جستوجوی راهکارهای مناسب بود.