از خیابان آزاری تا مینی‌بس آزاری

صبور بیات
از خیابان آزاری تا مینی‌بس آزاری

یکی از دختران خوش‌صورت دانشگاهی روایت می‌کرد که از خانه تا دانشگاه از ۱ تا ۱۰ توته کاغذ که در آن شماره‌ی تلفون بچه‌ها نوشته شده، پیش رویش در راه پرتاپ شده و یا هم در دانشگاه روی چوکی‌اش گذاشته شده‌است. پرزه رفتن، کنایه گفتن، متلک پراندن، به تعقیب دختران رفتن، آنان را تا منزل مقصودشان دنبال کردن، از اذیت‌های رایج در شهر کابل پنداشته می‌شود. افراد بی‌شماری از زنان و دختران تجربه‌ی آزار و اذیت در خیابان‌های کابل را دارند؛ آزار و اذیت‌هایی همراه با متلک‌شنیدن، نگاه‌های خیره و منظوردار یا حتا لمس بدنی. خیلی از زنان و دختران در مواجهه با چنین اتفاق‌هایی سکوت را ترجیح می‌دهند.

تعداد معدودی از آن‌ها هم سعی می‌کنند واکنشی کلامی نشان دهند. شوربختانه؛ اما چه سکوت و چه واکنش، نتوانسته این نوع از خشونت جنسی نسبت به زنان را در جامعه‌ی ما کاهش دهد. میزان مزاحمت برای زنان و دختران در شهرها به ویژه کابل چند برابر شده‌است. ما مردم متأسفانه که نمی‌شرمیم و خجالت نمی‌کشیم بلکه از دیدن آزار و اذیتی که سایر پسران و مردان انجام می‌دهند لذت می‌بریم؛ ولو خود مان دست به چنین عملی نزنیم، این نگاهِ شهرنشینان جامعه‌ی افغانستانی است. ما در جامعه‌ی‌ عقب‌مانده و جهان سومی زندگی می‌کنیم؛ آن هم در افغانستان، کشوری که هنوز هم درک درستی از زن یا مرد در میان افرادش وجود ندارد. هرچند مزاحمت خیابانی به هیچ وجه مسأله‌ای مختص جامعه‌ی افغانستانی نیست و پدیده‌ای است که تقریبا در همه کشورهای دنیا وجود دارد. زشت‌ترین و فجیع‌ترین شکل‌اش اما در کابل است. آزار و اذیت تنها در خیابان‌ها خلاصه نمی‌شود؛ آنچه جدید است مطرح شدن آن در فضای عمومی به مدد شبکه‌های اجتماعی و مجازی و رسانه‌های عمومی است.

خواستم بگویم، تفاوتی که به وجود آمده این است که زنان آموخته‌اند باید در این باره حرف بزنند و حرف‌های‌شان را وارد فضاهای مجازی و شبکه‌های اجتماعی کنند. از این رو مسأله پراهمیت شده‌است و خیلی مهم دانسته می‌شود. یادمان نرود، در جامعه‌ای که ما در آن نفس می‌کشیم، زن‌هراسی مسأله‌ی جدی اجتماعی است؛ با وجود این احساس، وقتی یک قلمرو مردانه است، زن حق ورود به آن را ندارد و وقتی وارد شد نقش رقیبی را دارد که باید از صحنه کنار رود و یکی از دسترس‌‌ترین ابزارها برای امحای حضور زنان در جامعه از قلمروهای مردانه و فضاهای عمومی، آزار خیابانی است؛ به این معنی که آزار خیابانی، دفتری و هرجای دیگر، نوعی زن‌ستیزی برای از بین بردن رقیب است و همین مسأله در مورد جامعه‌ی ما، نشان می‌دهد که جامعه اگر چه حضور زنان را در فضای عمومی و رده‌های بالا پذیرفته؛ اما همه امکانات و شرایطش را متوازن و همسو پیش نبرده است. هنگامی که یک زن دچار خشونت خیابانی می‌شود، اگر نگوییم در همه موارد، در اکثریت موارد مردی که زن را مورد خشونت و آزار قرار می‌دهد، بیش از هر چیز یک غریبه است و بنابراین، زن در نزد او یک بیگانه است که در برابر خودی قرار می‌گیرد. شکل‌گیری یک رابطه‌ی خود/دیگری در فضاهای عمومی به سرعت می‌تواند پتانسیل خشونت را بالا ببرد.

یکی از راه حل‌ها، فرهنگ‌سازی مدنی است تا سطح آگاهی مردم بالا برود. در پایان می‌خواستم بگویم که هیچ آدمی در این خراب‌شده از آسیب‌پذیری در امان نیست؛ ولی آگاهی‌دهی و اطلاع‌رسانی تا حدی مفیدتر و کارسازتر بوده‌ می‌تواند. یکی از نمونه‌های پنهان خیابان که به آن کمتر و هیچ پرداخته نشده‌است، اذیت دختران در مینی‌بس‌های شهری است. بچه‌های بی‌بند و بار، با داشتن ۴۰ افغانی در جیب، روزانه هشت‌بار سوار مینی‌بس‌های شهری می‌شوند. از یک ایستگاه تا ایستگاه دیگر ۵ افغانی می‌پردازند تا به قول خودشان شکارشان را به دست آورند. آزار و اذیت جنسی زنان و دختران در مینی‌بس‌های شهری، تکاندهنده و شوک‌آور است. سواری‌ موتر‌های مینی‌بس‌های شهری غالبا زنان و دختران نادار جامعه استند؛ کسانی که می‌خواهند تا ۱۰ افغانی شهر بروند و برگردند. دختران مکتب و دانشگاهی‌اند که با آزار و اذیت جنسی از صبح تا شام روح و روان‌شان آسیب می‌بیند. آزار و اذیت جنسی زنان و دختران در بس‌ها، بیش‌تر با لمس کردن بدن‌ و اندام‌ گوناگون‌شان همراه است.

این نوع آزار و اذیت جنسی که با لمس بدن دختران مکتب و دانشگاهی در بس‌های شهری انجام می‌گیرد، جامعه‌ی افغانستانی را به شدت آسیب می‌رساند. دختری که از نوجوانی بارها در موترهای شهری، در مسیر مکتب و دانشگاه مورد خشونت سبک قرار گرفته است از یک‌سو اگر روان‌اش دچار مشکل می‌شود و از طرف دیگر نگاه و دیدش نسبت به مردان در بزرگ‌سالی در جهت منفی تغییر می‌کند. هیچ‌کسی دیگر اگر اذیت‌شان نکند راننده‌ها و نگران‌ها «کلینرها» هستند که اذیت‌شان کنند. راننده‌ها و نگران‌ها «کلینرها» ی بس‌های شهری از لحاظ رفتار و اخلاق اجتماعی در پایین‌ترین سطح قرار دارند. خیلی‌ اتفاق افتاده‌است وقتی که دختران و زنان در بس‌های شهری از سوی راننده‌ها و کلینرها مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند، در نیمه‌راه از موتر پایین شده‌اند. آزار و اذیت زنان و دختران در مینی‌بس‌های شهری کابل واقعیت تلخ و انکارناپذیر جامعه‌ی ماست.