مرز باریک میان جنگ و صلح و دموکراسی شکننده

نصیر ندیم
مرز باریک میان جنگ و صلح و دموکراسی شکننده

خوانشی از عکس محب علی

نمایش تحجر و شور زندگی، ناکجاآباد واقعی کشوری که مردمش را در میان بیم‌ و امید نگهداشته است. پیوسته وجود انسان زیربار کلان روایت‎ها استخوان‎ خورد کرده و در میان کلان روایت‌هایی اجتماعی؛ جنگ و صلح، تاثیر عمیقی بر فرسایش روح جمعی انسان‌ها دارد.
افغانستان را می‌شود موزه‌ی جنگ نامید؛ موزه‌ای که خیابان به خیابان جنگ را به سطح و گونه‌هایی متفاوت نمایش می‎دهد؛ انسان‌هایی که پاها و دست‌ها و ذهن‌ شان را به خدمت جنگ گذاشته‌اند، ساختمان‌هایی که در جنگ تخریب شده‌اند، سرک‌هایی که هر لحظه امکان پرورش جنگ را در خود دارند. یا می‌شود گفت: خیابان خالق جنگ است، شبیه به موزه‌هایی که هنرمندان خاص را برای تولید آثار خودش دارد؛ اما هنرمندان این موزه، تولید جنگ را اثر هنری خود به حساب می‌آورند.
عکس‌های آثار هنری این موزه، در انترنت و فضای مجازی، آن‌قدر زیاد است که راحت می‌شود با دیدن آن‌ها، گذشته‌ را تصور کرد؛ گذشته‌ا‌ی که با خمپاره و مرگ نوشته شده است؛ اما در این میان، آن‌چه عکس محب علی را خاص می‌کند، ساختار به هم گره خورده‌ای از روایت‌های گذشته، حال و آینده‌ی این موزه است.
در تصویر محب علی، یک ساختمان چهار طبقه و یک خیابان را می‌بینیم که سه وضعیت را به هم گره زده است؛ نمای اول که بالا قرار گرفته، نماد جنگ است که سه طبقه از ساختمان چهار طبقه‌ای را به خود اختصاص داده، در سطح بالایی یا نمای اول؛ وضعیتی است که بر گذشته‌ی ما چیره بوده و حال ما را تهدید می‌کند و در نمای دوم یا وسط؛ کالاهای رنگی را در تن مانکن‌ها می‌بینیم که می‌تواند نمایش دموکراسی بر تنه‌ی جنگ باشد.
نمای سوم و پایانی؛ مردم افغانستان است که در میان اکنون و گذشته، رفتن و ماندن سرگران‌اند و لباس‌هایی را برای خریدن بالا و پایین می‌کنند که کهنه‌اند؛ لباس‌هایی که مردم خرید می‌کند، ربطی به دموکراسی و متاعش ندارد.
عکسی به ظاهر ساده‌ی محب علی، پر از نمادهای افغانستان است؛ نماد جنگ و صلح، نماد اقلیت‌ها و نماد مهاجرت و مردم سرگردان، نماد دموکراسی که بر تن جنگ زده‌ی افغانستان ناخواسته پوشانیده شده است.
اگر این عکس را به صورت نمادین افغانستان فرض کنیم؛ نماد جنگ در بالای تصویر واقع شده است و از چهار طبقه سه طبقه‎اش را در گرو خود دارد که چیرگی جنگ بر دیگر وقایع را به گونه‌ی حقیقت انکارناپذیر نمایش می‌دهد؛ یعنی جنگ حرف اول را در افغانستان می‌زند و زندگی تمام شهروندان، تحت تاثیر همین پدیده‌ی استخوان خورد، قرار گرفته است. در سطح بالای ساختمان، جنگ فضایی بیشتری را به خود اختصاص داده که همان گذشته‌ی طولانی جنگ در تاریخ افغانستان است.
در این بخش، اشتهاری با خط نه ‌چندان خوانا نصب شده است که می‌تواند توجیه جنگ با رسانه، توسط کسانی باشد که جنگ را سبب شده اند و یا نماد رسانه‌هایی باشند که در خدمت جنگ هستند. این لوح آگهی می‌تواند؛ نماد رسانه‌ها و نهادهایی باشند که جنگ وجودشان را تضمین می‌کند و با برنامه‌هایی از پیش ریخته شده در پی توجیه جنگ، هستند.
نمای دوم که قسمت پایانی ساختمان می‌شود؛ دکان‌هایی ساخته شده که در آن، مانکن‌های مزین با لباس‌هایی رنگارنگ از جایی که نشانه‌هایی جنگ تمام شده است، آویزان‌اند و مفهومی را می‌خواهد برساند؛ مرزی را میان جنگ و وضعیت جدید به گونه‌ی ناشیانه می‌کشد و دموکراسی را وارد ساختمانی کرده که بنیادهایش بر اساس جنگ گذاشته شده است. این ساختمان را باید از هم فرو می‌پاشیدند و دوباره می‌ساختند، اما از تن زخمی یک ساختمان که مرمت ندیده، چطور می‌شود چیزی را آویزان کرد که بر وزن او بیافزاید و بیم فروپاشی‌اش را بیش‌تر کند؟
در قسمت پایانی عکس، روی خیابان، مردم سرگردان افغانستان هستند که نمی‌دانند چی کار کنند و کجا بروند. مردم با مشغولیت‌شان در بازار، نشان می‌دهند که این بازار را دوست دارند؛ اما در بلندا جنگ را می‌بینند که بر همه چیز چیره شده است.
در واقع حقیقت افغانستان، همین‌گونه است. روی مخروبه‌هایی جنگ از ناچاری وضعیتی بنا شده که یک تکانه‌ی نه چندان قدرت‌مند، می‌تواند پایانش را بنویسد. حضور زن در این عکس دو گونه است که هر دو تحث تاثیر جنگ و فقر نگرانند و خرید سودای سنتی را بر دموکراسی ترجیح داده‌اند؛ یکی همان زن سنتی است که برقع دارد و دیگری زن جدید که با فضای جدید آشنا است؛ اما هر دو از کراچی‌هایی خرید می‌کند که بیش‌تر نماد سنت می‌تواند باشد.
در تمام خیابان مقابل ساختمان، انسان‌های سرگردانی دیده می‌شود که به‌ گونه‌ی نمی‌دانند چه کار کنند. آیا در زیر سایه‌ی جنگ بمانند و یا بروند؟ کسانی که در خیابان خریدار لباس هستند، به آن‌چه نماد دموکراسی است، توجه ندارند، بلکه خریدار لباس‌هایی هستند که نماد سنت حاکم است و روی کراچی‌ها در خیابان به فروش می‌رسد.
این عکس محب علی، گره خوردگی فضای سیاسی اجتماعی حاکم افغانستان را به گونه‌ی تاریخی روایت می‌کند، با این‌که عکس توانسته نمادهایی از جنگ و صلح و دموکراسی باشد، نگرانی شهروندان را نیز به خوبی بازتاب داده و می‌تواند روایت هنرمندانه از تاریخ کشور ما باشد.