تشهیر دزدان، وضعیت را خطرناک‌تر خواهد کرد

طاهر احمدی
تشهیر دزدان، وضعیت را خطرناک‌تر خواهد کرد

حکومت، از چندی پیش طرحی را زیر نام «تشهیر منفی» به راه انداخته که بر مبنای آن عکس‌های مجرمین فراری در قالب پوسترها و بنرها در جاده‌ها نصب کرده است. برای دیدن واکنش مردم نسبت به این عکس‌ها به سطح شهر می‌روم. در قسمتی از منطقه‌ی کوته سنگی که دو سوی آن پر شده از پوسترهای مجرمین سلاح به دست، حدود یک ساعت می‌ایستم. منتظر می‌مانم و دقت به مردمی می‌نگرم که بیشترشان بی‌خیال و بی‌توجه از کنار این پوسترها می‌گذرند. در مدت یک ساعتی که آن‌جا هستم، فقط دو نفر می‌ایستند که با دقت به عکس‌ها نگاه می‌کنند و نوشته‌های آن را می‌خوانند. از خودم می‌پرسم؛ آیا به‌راستی، این اقدام حکومت چه اندازه کارساز بوده است؟
باور بر این است که نتیجه‌ی تشهیر منفی مجرمین به‌هیچ‌وجه راهکار درستی برای مبارزه با این مشکل نیست! نه‌تنها که کارساز نیست؛ بلکه پیامد‌هایی خواهد داشت که جامعه را در خطر جدی‌تر و خطرناک‌تری قرار خواهد داد.
در سال ۱۹۸۶م، در «کالیفرنیا»ی امریکا پژوهشی در رابطه به دزدان بازداشت شده انجام شده که بر مبنای آن، ۶۰ درصد دزدان فکر بازداشت‌ شدن را نکرده بودند، یک‌سوم آن‌ها قبل از انجام سرقت و دزدی، برنامه‌ریزی کرده بودند، ۱۵ درصد آن‌ها از رویکرد سازمان‌دهی شده‌ی نسبی و تنها ۹ درصد آن‌ها مطابق برنامه‌ی دقیقی که قبلاً چیده بودند، عمل کرده بودند (آنتونی گیدنز، ص: ۱۶۲-۱۶۴).
با این حال یک فرضیه قوی در این زمینه وجود دارد که دزدان و سارقین زمانی که با برنامه‌ریزی دست به انجام عمل می‌زنند، کمتر در چنگ پولیس ‌می‌افتند. پژوهش انجام شده در کالیفرنیا نشان داد که تنها ۹ درصد دزدان بازداشت‌ شده، از نقشه‌ی از پیش ‌تعین ‌شده‌شان استفاده کردند؛ می‌تواند به این معنا هم باشد که دزدانی که مطابق برنامه عمل را انجام می‌دهند، کمتر دستگیر می‌شوند.
در علم جامعه‌شناسی، سرقت، دزدی و اعمال ناهنجار دیگر، معمولاً با دو رویکرد بررسی می‌شود: رویکرد انتخاب عقلانی و تفسیرهای موقعیتی و نظریه برچسپ‌زنی. مطابق رویکرد انتخاب عقلانی، دزد با انتخاب خود و این‌که توسط این کار می‌تواند از راه کوتاه‌تری به امتیازات مادی و اهدافش برسد، دست به دزدی و سرقت می‌زند.
باید متوجه بود که دزدی، عملی است که اعمال خیلی زیادی را در برمی‌گیرد. مثلاً این‌که شخص در نبود کتاب‌فروش و بدون اجازه‌ای او کتابی زیر بغلش بزند، خود به‌نوعی دزدی است. این عمل در شکل پیشرفته‌ی آن می‌تواند، گرفتن موبایل عابری با تهدید در پس‌کوچه‌های شهر کابل باشد. رویکرد انتخاب عقلانی تلاش می‌کند، با برخورد کلی، تمام انواع دزدی را روشن کند، در حالی‌که نظریه برچسپ‌زنی متمرکز بر سرقت و دزدی، به‌عنوان ناهنجاری‌های آشکار که معمولاً در دستگاه‌های قضایی جرم پنداشته می‌شود، است.
نظریه برچسپ‌زنی، دزدی را نتیجه فرایند کنش متقابل میان کج‌روان و مردم عام می‌داند. معمولاً برچسپ‌ها از سوی ثروتمندان به فقرا، از سوی مردان به زنان، از سوی پیران به جوانان و یا از سوی حکومت به شهروندان زده می‌شود. نظریه‌ی برچسپ‌زنی می‌گوید؛ سازمان‌هایی که ظاهراً برای از بین بردن دزدی‌ها و جرم‌ها به وجود آمده‌اند، این فرایند را در جامعه به‌جای آن‌که تضعیف کند، تقویت می‌کند.
فرد پس از آن‌که قبول می‌کند، کج‌رو است، این اعمال را انجام می‌دهد و این باور را فرد از اجتماع و دوستانش می‌گیرد. به‌عنوان مثال، در شهر کابل لقب‌هایی مانند قصاب، گرگ، خون‌خوار و حتا گاهی دزد به نام‌های افراد اضافه و یا جایگزین می‌شود. چنین پدیده‌هایی سبب می‌شود که فرد خودش را در میان آشنایان و دوستانش به‌عنوان دزد و تبه‌کار باور کند. بدون شک، هر فردی هر آن‌چه خودش را باور دارد، همان را انجام می‌دهد.
از جانب دیگر، گاهی حتا ممکن است جامعه، به‌طور مستقیم به یک فرد برچسپ نزند؛ اما همین که او را به‌خاطر یک عمل منفی مورد قضاوت قرار داده، با او به‌عنوان یک مجرم برخورد کند، فرد را به این باور می‌رساند که او واقعاً یک مجرم است. طبیعی است که بازرگان از پی بازرگانی برود و معلم از پی معلمی و مجرم پشت انجام جرم؛ ولی افراد و اشخاصی که به‌صورت آشکار و یا پنهان برچسپ کج‌روی داشته باشند، جامعه با او به‌عنوان کج‌رو برخورد می‌کند. به این صورت، فرد برچسپ خورده نمی‌تواند به زندگی عادی خودش ادامه دهد و در نتیجه؛ با او در جامعه به‌عنوان بدفعل و بدکنش برخورد می‌شود.
برخورد غیرعادی جامعه با افراد، به آن‌ها احساس بیگانگی می‌دهد. فرد پس از آن‌که برچسپ می‌خورد، خودش را دیگر عضو جامعه ندانسته و ممکن است این تصور در ذهنش شکل بگیرد که جامعه او را طرد کرده است. از این‌رو، دشمنی فرد با جامعه، از همین‌جا آغاز می‌شود. دزدان و کیسه‌برانی که به دزدی شهرت یافته‌اند، در دشمنی با جامعه، در صدد انتقام گرفتن می‌برآیند و فردی که به‌دنبال انتقام‌گیری از جامعه باشد، فرد فرد جامعه را دشمن خود می‌داند، جان هیچ‌کسی برایش پشیزی نیارزد و اگر دستش برسد، با در میان بودن اندکی سود مالی، دست به وحشت و آدم‌کشی نیز بزند.
تشهیر منفی دزدان در کابل ممکن است، برای یکی دو ماه، تغییراتی را در گراف جرایم جنایی این شهر وارد کند؛ اما به اطمینان می‌توان گفت که پس‌لرزه‌های این اقدام وضعیت را به‌مراتب خطرناک‌تر خواهد کرد. آن‌گونه که قبلاً یاد‌آوری شد، شهروندان به عکس‌های مجرمین، توجهی نمی‌کنند و حتا اگر توجه کنند، این احتمال که کسی از شهروندان در هویت دزد مطمین شده به اداره‌ی پولیس تماس بگیرد، خیلی کم است؛ اما اشخاص تشهیر شده، برچسپ می‌خورند. طی این برچسپ رسمی، آن‌ها خود را دشمن جامعه تشخیص داده به قول معروف احساس می‌کنند که چیزی برای از دست دادن ندارد.
افرادی که تشهیر شده‌اند، بی‌تردید، پس از این با احتیاط بیشتر، با برنامه و با آمادگی بیشتر به کارشان ادامه خواهد داد. این کار، بازداشت دزدان را به‌مراتب سخت‌تر می‌کند. از جانب دیگر، زمانی که ریشه‌های دزدی در جامعه شناسایی نشود، دزدی در جامعه کم نمی‌شود، بلکه تحول می‌یابد و با تشهیر دزدان در این شهر، افراد دیگری که به این باند‌های تبهکار می‌پیوندد؛ بیشتر ریسک می‌پذیرند، بیشتر احتیاط می‌کنند و در رسیدن به اهداف‌شان بیشتر دست به جنایت خواهند زد.
تشهیر منفی سبب نمی‌شود که دزد، دست از کارش بکشد؛ چون کسی که به این کار شروع کرده باشد، با مسایل اخلاقی دزدی کنار آمده و با تشهیر منفی فرد احساس می‌کند که دیگر در میان دوستان و آشنایانی که او را محترم می‌شمردند، یک دزد است. در این صورت، تنها تغییری که در طرح تشهیر منفی شاهد خواهیم بود، این است که دزدان با احتیاط و امکانات بیشتری به کارشان ادامه خواهند داد. تشهیر مجرمین در شهر کابل، روندی را به جریان خواهد انداخت که دزدان در آن حرفه‌ای‌تر، خشن‌تر و برای مدت طولانی‌تر به دزدی و کارهای غیرقانونی‌شان ادامه خواهند داد. این اقدام قبل از آن‌که مبارزه با جرایم جنایی باشد؛ به نظر می‌رسد مدیریت اذهان عامه است.
باید توجه داشت که تشهیر منفی مجرمین تنها در میان یک قریه و یا یک دهکده می‌تواند کارساز واقع شود؛ آن‌جا که رابطه‌ها چهره به چهره‌اند و افراد توسط یک‌دیگر کنترل می‌شوند. ظاهراً کسی نبوده به مسئولین محترم حکومت یادآوری می‌کرده که این‌جا شهر چندمیلیونی کابل است، نه قریه‌ای چند صدنفری که بشود با تشهیر مجرمین، از جرم و دزدی جلوگیری کرد.
تنها با برنامه درازمدت که شامل کارآفرینی، آموزش، برنامه‌ریزی اجتماعی و داشتن برنامه برای تمامی گروه‌های اجتماعی، می‌توان گراف جرم را به حداقل رساند. اقدامات شتاب‌زده‌، قبل از آن‌که چاره‌ی حل مشکلات اجتماعی باشد، بروز دهنده مشکلات جدیدی خواهد بود. این شیوه‌ی مبارزه با جرم و مجرمین، به‌جای تدبیر، بی‌برنامگی و دست‌پاچگی حکومت را نشان می‌دهد.
به آن‌عده از مسئولان محترمی که می‌خواهند یک‌شبه مشکلات اجتماعی مملکت را حل کنند باید یادآوری کرد که هیچ نابغه‌ای توانایی این کار را ندارد. نابغه‌، ممکن راهکار خوب ارائه بدهد؛ اما یک‌شبه نمی‌تواند گراف کج‌روی را به صفر برساند. پس بهتر است در دام خودبزرگ‌بینی کاذب نباشیم و به‌عنوان مسئول حکومتی، تدبیری بیاندیشیم که مشکلات از ریشه حل شود.