در باره‌ی «بهداشت روانی» چه می‌دانیم؟

صبح کابل
در باره‌ی «بهداشت روانی» چه می‌دانیم؟

نویسنده: زهرا اکبری

بهداشت روانی را، حالت سازگاری نسبتا خوب، احساس آرامش، شکوفایی توان و استعدادهای شخصی تعریف کرده ‌اند. این اصطلاح برای کسی به کار برده می‌شود که در سطح بالایی از سازگاری و انطباق رفتاری و عاطفی عمل می‌کند، نه کسی که صرفا بیمار نیست. مراکز بهداشت روانی جامعه‌نگر با هدف سه نوع پیشگیری در جامعه فعالیت می‌کنند:

۱: جلوگیری از بروز اختلال‌های روانی

۲: تشخیص و درمان زودهنگام اختلال‌ها

۳: کمک به حل معضلات و مشکلات ناشی از ابتلا به اختلال‌های روانی

علاوه بر اهمیتی که برای پیش‌گیری قایل می‌شویم، به دنبال دست‌یابی به ویژگی‌هایی استیم که سالم، سازگار و مطلوب به شمار آیند. در واقع بعد مثبت بهداشت روان که سازمان بهداشت جهانی نیز روی آن تکیه دارد، در تعریف سلامتی لحاظ شده است «سلامتی یک حالت رفاه فیزیکی، روانی و اجتماعی است نه فقط فقدان بیماری و یا ناتوانی.»

به‌گونه‌ی دیگر، می‌توان گفت که بهداشت روان، حالتی از رفاه است که در آن فرد توانایی‌هایش را باز می‌شناسد و قادر است با استرس‌های معمول زندگی تطابق حاصل کرده، از نظر شغلی مفید و سازنده باشد و به‌عنوان بخشی از جامعه با دیگران مشارکت و همکاری داشته باشد.

اصول بهداشت روانی

برای رسیدن به اهداف بهداشت روانی رعایت اصولی الزامی است. برخی از آن اصول عبارتند از:

۱- توجه به تمامیت وجود هر فرد

یکی از اصول بهداشت روانی این است که انسان به شکل تمامیت جسم و روان در نظر گرفته شود. انسان سالم می‌تواند درک کند که ممکن است مشکلات جسمی و روانی با هم در ارتباط باشند.

هر انسان بر اثر ارتباط خصوصیات روانی و جسمی خود، دست به عمل می‌زند و هیچ رفتاری جدا از این چهارچوب صورت نمی‌گیرد.

۲- احترام به شخصیت خود و دیگران

احترام به شخصیت خود و دیگران؛ یعنی این که یک شخص خود را دوست بدارد و به دیگران احترام بگذارد. فرد سالم احساس می‌کند که افراد جامعه او را مورد پذیرش قرار می‌دهند و او نیز با نظر موافق به آن‌ها می‌نگرد و برای خود و آن‌ها احترام قائل است.

اصول بهداشت روانی، مبتنی بر تقویت افراد استوار شده ‌است و از تخریب شخصیت افراد تا جایی که امکان داشته باشد، جلوگیری می‌کند.

۳- بررسی علل رفتار

هر رفتاری علتی دارد و خودبه‌خود انجام نمی‌شود؛ مانند ترس که حتما دلیلی دارد که یا آن را می‌دانیم یا نه. انسان سالم در پی کشف علت رفتارها برمی‌آید؛ این که مثلا چرا می‌ترسم و آن علت را رفع می‌کند.

۴- روبه‌روشدن با واقعیت‌های فردی و اجتماعی

هر فرد سالم توانایی‌ها و ناتوانایی‌های خود را می‌شناسد و آن را قبول دارد؛ البته می‌کوشد محدودیت‌های خود را رفع کند و نسبت به آن‌ها جبهه نمی‌گیرد یا پنهانش نمی‌کند. کشمکش و عدم قبول واقعیات اغلب موجب بروز اختلال روانی می‌شود.

۵- دانستن و ارزش‌دادن به نیازهای اولیه

بهداشت روانی مستلزم دانستن و ارزش‌دادن به نیازهای اولیه‌ی انسان است. احتیاجات و نیازهای جسمانی و روانی، بسیار مهم استند. بشر دائما از این نیازها تأثیر می‌پذیرد و به نسبت محرومیت و ارضای آن‌ها رفتارش تغییر می‌کند.

بهداشت روانی بر این اصل استوار است که نیازهای جسمانی و روانی هر شخص در هر سنی با شرایط ویژه‌ی همان سن باید در نظر گرفته و ارضا شود.

۶- مقابله با مشکلات عاطفی

مشکلات عاطفی جزئی از زندگی محسوب می‌شوند. سلامتی روانی به نحوه‌ی برخورد با این مشکلات و یافتن بهترین راه حل برای غلبه بر آن‌ها بستگی دارد. اصول بهداشت روانی، قوانین مربوط به سلامت عاطفی و روانی را در بر می ‌یرد.

چگونگی روابط با مردم و توانایی سازگاری با آن، مهمترین عامل در احساس خوشی و شادکامی است. بیماری‌های روانی تقریبا همیشه به این حقیقت که بیمار قادر نیست دوست بدارد و عشق بورزد مربوط می‌شود.

۷- به دست‌آوردن رضایت از زندگی

به دست‌آوردن رضایت از زندگی، از اصول بهداشت روانی است. رضایت ممکن است از احساس برتری و پیشرفت، از رسیدن به نیاز و آرزوهای شخصی، مقابله با مشکلات و ناملایمات و موارد دیگر به دست آید. رضایت پشتوانه‌ی قوی و نیرومندی برای مقابله با مشکلات است.

توانایی در کسب رضایت به انسان استقامت می‌دهد و موجب خشنودی درونی می‌شود. خشنودی واقعی به این بستگی دارد که انسان نیازمندی‌های درونی و پنهان خود را به شکلی که جامعه‌پسند می‌باشد در آورد. کسب رضایت با اتکا به نفس، کاردانی، آزادی، استقلال و تدبیر، همبستگی تنگاتنگی دارد.