مقصر کیست؛ دولت، طالبان یا داعش؟!

زاهد مصطفا
مقصر کیست؛ دولت، طالبان یا داعش؟!

بیست‌و‌چهار ساعت پس از حمله‌ی تروریستی در مکتب سیدالشهدا در غرب کابل، تا اکنون آمار دقیقی از کشته‌ها و زخمیان این حادثه تأیید نشده است. دولت، رسانه‌های جمعی و کاربران در شبکه‌های اجتماعی، آمار مختلفی را ارایه می‌کنند؛ ساعت پیش، یکی از کاربران فیسبوک، ۷۰ کشته و ۲۰۰ زخمی را در صفحه‌اش نوشته و یکی از روزنامه‌نگاران، با اشتراک آن، نوشته است که در: بین آن‌ها –زخمیان و بازماندگان-، کسانی هم هستند که زندگی به کام‌شان بدتر از مرگ شده است؛ کسانی که تکه‌هایی از بدن‌شان را گم کرده اند و مجبور اند زندگی در ناهموارترین کشور جهان را به پیش بروند.
خالقیار پیمان، در کمنتی زیر پست حسین ادیب، از مادر پیری نوشته که با تکه‌ای نان و دو دانه خرما، می‌خواهد وارد بیمارستان وطنِ دشت برچی در غرب کابل شود؛ اما مسؤولان امنیتی مانع ورود آن می‌شوند. پیمان به او کمک می‌کند تا وارد بیمارستان شود. نان و خرما را آورده است تا به دخترش بدهد که افطار کند. دخترش که وقتی از خانه بیرون شده، پولی در جیب نداشته تا اگر نتواند در افطار به خانه برسد، چیزی بخرد؛ مادری که وارد اتاق عاجل می‌شود و از حال می‌رود. دخترش دیگر قرار نیست افطار کند. آمار این مادر و وابستگان دیگر مادران و پدران را هنوز کسی ننوشته است.
حمله‌ی دیروز در غرب کابل، انعکاس و واکنش‌های مختلفی در شبکه‌های اجتماعی داشت؛ دولت آن را به طالب نسبت داد؛ طالب به داعش و مردم به هر سه‌ی آن که گویا دست‌شان در یک کاسه است. رییس‌جمهور و معاونانش، با نسبت‌دادن حمله به طالبان، آن‌ها را تهدید به انتقام کردند. سخن‌گوی طالبان، دست‌داشتن این گروه در حمله به دختران دانش‌آموز را رد کرده و آن را به داعش نسبت داد.
عطیه مهربان، فعال زن، نوشته که اگر «امارت» به گردن «خلافت» می‌اندازد، پس «جمهوریت» چرا در پی تقسیم قدرت با امارت است. عطیه، بر هر سه ساختار سیاسی نفرین فرستاده و گفته که «می‌خواهند روی گور ما حکومت کنند.»
خروج نیروهای خارجی، فشار نظامی طالبان و تغییر رویکرد دفاعی دولت به رویکرد تهاجمی در جنگ، برداشت‌ها در مورد حمله در این منطقه‌ی هزاره‌نشین را وارد زوایای مختلفی کرده است. برخی، آن را ضعف نظامی طالبان در میدان نبرد و استفاده از روش غیرمتعارف جنگی عنوان کردند تا دولت را زیر فشار قرار دهد. این برداشت، بیش‌تر تأکید دولت و طرف‌داران آن بود. طالبان، طی چند روز اخیر، حملات سنگینی را در ولایت‌های مختلف افغانستان به راه انداخته و به تصرف برخی ولسوالی‌ها دست یافتند. واکنش دولت به این حملات و اجرای عملیات هوایی که به گفته‌ی سرپرست وزارت دفاع، به قتل یک هزار سرباز طالب انجامیده است، احتمالا از سبب خشم این گروه است. خشمی که با حمله بر یک تجمع غیرنظامی و آسیب‌پذیر، هشداری ممکن متوجه دولت کرده باشد؛ هشدار این که این گروه، راه‌های متفاوتی برای استفاده از خشونت دارد و برای رسیدن به هدف، هر راهی را توجیه می‌کند. پیام دیگر این رویداد اگر از سوی طالبان باشد، ایجاد تفرقه بین اقوام افغانستان است که قوم هزاره به دلیل تفاوت مذهبی، گزینه‌ی مناسبی است برای چنین هدفی.
برداشت دیگر، این حمله را کار کشورهای همسایه به خصوص ایران دانسته و آن را متهم به این حادثه و حادثات مشابه در غرب کابل کرده است که انگار در پی ایجاد تفرقه و جنگ داخلی است تا بتواند فعالیت‌های سیاسی-نظامی‌اش را توسط شیعیان افغانستان به پیش ببرد. دست ایران، مانند پاکستان و دیگر کشورهایی که وارد جنگ افغانستان شدند، در اتفاقات چند دهه‌ی اخیر این کشور گیر است. تنش این کشور با امریکا و حضور امریکا در افغانستان، بیش از پیش ایران را وارد معادله‌ی افغانستان کرده است؛ تا جایی که سران نظامی ایران، متهم به هم‌کاری نظامی با طالبان به بهانه‌ی مبارزه با داعش استند و هم‌چنان، صداهایی هر‌ازگاه به گوش می‌رسد که ایران مهره‌هایی در بین شیعیان افغانستان دارد و در تلاش است تا بتواند با وعده‌ی حمایت از آنان در شرایط حساس که آسیب‌پذیرترین گروه قومی-مذهبی در افغانستان است، منافعش را در این کشور دنبال کند. عملیات ماه پیش دولت برای بازداشت عبدالغنی علی‌پور، با همین توجیه انجام شد و که واکنش‌های تندی را به دنبال داشت.
عده‌ای دیگر از کاربران فیسبوک، دولت را مقصر و بانی این حمله دانسته اند؛ چون، به زعم آن‌ها، دولت دست هم‌کاری با طالبان دارد و این ادعا، در گزارش‌هایی طی دو دهه‌ی اخیر از هم‌کاری کرزی در پرورش طالبان و تلاش غنی برای تقویت آن‌ها رسانه‌ای شده است. هفته‌نامه‌ی تایمز لندن، چند سال پیش اسنادی را نشر کرد که در آن، کرزی متهم به مصرف ۶۰۰ میلیون دالر از بودجه‌ی ملی افغانستان برای تقویت طالبان شده بود. در زمان کرزی، غنی نقش مهمی در دولت او داشت و مدتی نیز، وزیر مالیه‌ بود. کاربرانی در شبکه‌های اجتماعی، دست کرزی و غنی را در یک کاسه دانسته و با تأکید بر آزادی چند هزار زندانی طالب توسط غنی، او را مسؤول چنین حملات و قوت‌گرفتن طالبان خوانده اند. به باور این کابران، پس از قتل عام هزاره‌ها توسط عبد‌الرحمان، این گروه قومی بیش‌ترین تلفات را در زمان حکومت غنی دیده اند. حمله به جنبش روشنایی، کورس آموزشی موعود، کوثر دانش، هوتل عروسی شهر دبی و آخرین مورد مکتب سیدالشهدا، صدها کشته و زخمی در پی داشت که اکثریت مطلق آن‌ها هزاره‌ها بودند. همه‌ی این حملات، در زمان حکومت غنی اتفاق افتاد.
غرب کابل، به دلیل اکثریت شیعه‌نشین، طی سال‌های اخیر، شاهد حملات متفاوت تروریستی بوده؛ از حمله به مساجد، مراکز آموزشی و تجمعات اعتراضی که به تداعی خشونت‌های تاریخی بر این گروه قومی-مذهبی انجامیده است. هزاره‌ها به دلیل تفاوت مذهبی، خشونت‌هایی را در مسیر تاریخ متقبل شده اند؛ از قتل عام عبد‌الرحمان خان، شاه سابق افغانستان تا مصادره‌ی زمین‌ها و به بردگی گرفتن مردان و زنان آن.
تعدادی از زخمیان حادثه‌ی دیروز، در تپه‌ی چهل‌دختران در غرب کابل دفن شدند؛ چهل‌دختران، حکایتی از زمان عبدالرحمان دارد که پس از شکست هزاره‌ها در ارزگان و ظلمی که بر آن‌ها می‌رود، چهل دختر، به قله‌ی کوهی فرار می‌کنند و از آن‌جا با انداختن سنگ، مانع پیش‌روی لشکر عبدالرحمان می‌شوند. سرانجام این دختران، پس از این که دیگر توان مبارزه ندارند، به جای تسلیم، خود را از قله‌ی کوه رها می‌کنند تا زنده به دست سربازان نیفتند. این قصه، در مناطق مختلف هزاره‌نشین، جاهایی را به نام خودش اختصاص داده که تپه‌ی چهل‌دختران در غرب کابل، یکی از آن جاها است. مراسم دیروز، عده‌ای را به یاد این خاطره‌ی تاریخی انداخت و آن را به نظام حاکم نسبت دادند. نجیب شریفی، کاربر فیسبوک، نوشته است که رییس‌جمهور، حادثه را به برادرانش –طالبان- پیوند و زد و آن‌ها با رد این پیوند، حمله را «کار حلقات وابسته به برادر (اداره‌ی کابل) دانستند.»